Exploring the Social Processes of Substance Abuse Relapse in Khuzestan Province, Iran

Document Type : Original Article

Authors

1 Associate Professor, Department of Social Sciences, Shahid Chamran University of Ahvaz, Ahvaz, Iran

2 Assistant Professor, Department of Social Sciences, Shahid Chamran University of Ahvaz, Ahvaz, Iran

10.22034/jscc.2024.21595.1118

Abstract

Background and Aim: In recent years, the inclination of young people towards addictive substances has been steadily increasing. This study aims to develop a paradigmatic model for the analysis of causal, contextual, and intervening conditions related to substance relapse in Khuzestan province of Iran, from the perspective of experts and specialists in specialized addiction treatment clinics.
 
Data and Method: This study was conducted using the Grounded Theory methodology. The data required for analysis was collected via in-depth interview technique with 21 active doctors in addiction treatment clinics in Khuzestan province, who were selected using purposive and theoretical sampling.
 
Findings: According to the paradigmatic model developed, a significant reason for relapse is the health system's failure to adapt to changes in the production and consumption of addictive substances. Current guidelines for addressing substance abuse—from combating production and distribution to prevention and treatment—are still primarily focused on opioids.
 
Conclusion: The fragmentary understanding of drug abuse has caused the stop addiction paradigm to prevail over treatment, in such a way, relapse is considered an inevitable consequence for those suffering from addiction. This is so while considering substance abuse (addiction) as a biosocial phenomenon and its treatment is completely possible and accessible.
 
Key Message: According to the findings of the present study, relapse abuse is a socio-social phenomenon, which is the result of the institutional inefficiency of the society, especially for leisure, rather than being affected by the genetic background and biochemical processes of drug use. Therefore, all attempts to treat it at the individual level have been incomplete and have led to the dominance of the Quit paradigm over treatment. 

Keywords


مقدّمه و بیان مسأله

این واقعیت بر همگان آشکار است که نقطه آغازین پژوهش‌های علمی باید معطوف به مسأله‌ای از بطن واقعیت اجتماعی جاری در جامعه سرچشمه گیرد (بیکر، 1394: 15)، با چنین بینش روش‌شناختی، مواد اعتیادآور و سوءمصرف آن، تاریخچه قابل تأملی را به‌عنوان یک زمینه پژوهشی در اجتماعات بشری شامل می‌شود و عمق پیامدی این مسأله تا آنجایی از اهمیت برخوردار است که سازمان بهداشت جهانی در آغاز هزاره سوم، مسأله مواد اعتیادآور (در تمامی ابعاد تولید، انتقال، توزیع و مصرف)، را در کنار تولید سلاح‌های کشتار جمعی، آلودگی محیط‌زیست و شکاف طبقاتی به‌عنوان 4 مسأله اساسی که حیات بشری را تهدید می‌کنند برشمرده است (عربی و افراسیابی، 1396: 3-2).

پیامدهای زیان‌باری مانند تأثیرات ماندگار این مواد بر سلامت مصرف‌کنندگان، تخریب منابع اجتماعی-اقتصادی، پول‌شویی، تهدید امنیت اجتماعی، سست‌شدن بنیان خانواده‌ها و هزینه‌های گزاف بهداشتی از عواقب قاچاق و سوء‌مصرف انواع مواد اعتیادآور در دنیای کنونی هستند (دانش و همکاران، 1392: 126؛ رضایی و صنوبری، 1392: 44). متأسفانه علی‌رغم تمامی تلاش‌های صورت پذیرفته، آمار سوءمصرف مواد در دهه‌های اخیر روندی افزایشی داشته و طبق اطلاعات ارائه‌شده توسط اسکندر مؤمنی دبیرکل ستاد مبارزه با مواد، تعداد افراد مبتلا به اعتیاد در 1398 معادل 5.4 درصد جمعیت فعال کشور را شامل می‌شود (مؤمنی، 1398)، و در سال 1400،  منطبق با آمار ارائه‌شده توسط علی هاشمی دبیرکل اسبق این نهاد، حدود 4 میلیون و 400 هزار نفر از جمعیت را دربرمی‌گیرد که حاکی از نرخ رشد 3 برابری اعتیاد در سال‌های اخیر نسبت به نرخ رشد جمعیت کشور است (هاشمی، 1400).  

در ارتباط با استان خوزستان مسأله اعتیاد و سوءمصرف مواد از اهمیت ویژه‌ای نیز برخوردار می‌شود. با توجه به مصاحبه سرهنگ محمد صفری دبیر شورای هماهنگی با مواد مخدر استان خوزستان، در سال 1400 نرخ شیوع اعتیاد در این استان بالاتر از میانگین کشوری بوده است (صفری، 1400) و این در حالی است که رتبه نخست شیوع بین دانش‌آموزان نیز بر اساس گفته‌های دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر در 1398 به این استان تعلق گرفته بود. چنین یافته‌های آماری را باید به‌عنوان یک بحران در ارتباط با مسأله سوءمصرف مواد تلقی نمود که حاکی از شکست استراتژی تک بُعدی «مبارزه» با توزیع مواد ذیل پارادایم پزشکی‌شده اعتیادستیزی است (احمدی و عربی، 1395: 9).

با توجه به مطالب بیان شده که حاکی از رشد بی‌وقفه نرخ گرایش جوانان به مواد اعتیادآور است، حوزه مطالعاتی درمان اعتیاد نیز برجستگی پژوهشی قابل تأملی را به خود معطوف می‌نماید که متأسفانه در حاشیه پژوهش‌های علمی قرار گرفته است. ازاین‌رو، ضرورت دارد تا با نگاهی موشکافانه و انتقادی روندهای مواجه درمانی با مصرف‌کنندگان دارای سندرم وابستگی به مواد را مورد بازبینی قرار دهیم. در این ارتباط با ضرورت این دیدگاه باید بر این نکته تأکید کنیم که عدم‌توجه به مسألة درمان به‌عنوان یک فرایند زیست‌اجتماعی می‌تواند سبب تقلیل اعتیاد به سطح فردی و همچنین درک تک بُعدی و پزشکی‌شده از بیمارانگاری الصاق‌شده به آن در سطح بیولوژیک گردد که پیامد آن منجر به انحراف تمامی سیاست‌گذاری‌های مرتبط با پیش‌گیری و درمان خواهد شد (عربی، 1396: 125). در این ارتباط علی‌رغم حجم وسیع تحقیقات صورت پذیرفته در حوزه اعتیاد، ذخیره دانشی ما از تأثیرگذاری شیوه‌های درمان به شکل طولی، تقریباً به سمت صفر میل می‌نماید. این در حالی است که بر اساس نتایج پژوهش عربی (1395)، ضریب عود مصرف در میان مبتلایان به اعتیاد پس از اقدام به ترک (درمان)، در بازه زمانی کمتر از 3 سال بنا بر اظهارات کنشگران مدنی و کارشناسان فنی به بالای 90 درصد میل می‌نماید که می‌توان از آن به‌عنوان بحران ثانویه در امتداد نرخ بالای شیوع اعتیاد در کشور نام برد (عربی، 1395: 279). ناموفق‌بودن شیوه‌های درمانی و عود مصرف را باید با برجسته نمودن شکاف موجود بین سطوح معرفت‌شناختی روش‌های مورد استفاده در شاخه‌های مختلف علم برای شناخت این پدیده تبیین کرد.

متأسفانه علوم اجتماعی، روان‌شناسی، پزشکی و سایر علوم کمترین تعامل را در به رسمیت شناختن یافته‌های یکدیگر داشته‌اند و این امر سبب شده امروز به جای ایجاد یک توضیح کامل و نقشه دانشی یکپارچه و همه‌جانبه جهت درمان جامع و مدیریت عود مصرف، جامعه علمی بیشتر با یک نقشه دانشی ملوک طوایفی (به اصطلاح چهل‌تکه) در حوزه مسایل مرتبط با سوءمصرف مواد (Chen, 2014: 1-3)، به‌ویژه درمان آن مواجه باشد. بنابراین با یادآوری مجدد بر این مطلب  تأکید دوباره می‌کنیم که درمان سوءمصرف مواد اعتیادآور قبل از هرچیز یک فرآیند زیست-اجتماعی است (عربی: 1395: 256) و تأکید صرف بر ابعاد پزشکی و زیستی آن یا بالعکس، نادیده‌انگاری این ابعاد و اقدام به درمان، هر دو می‌تواند هزینه‌های گزافی برای سلامت فرد و جامعه داشته باشد. ازاین‌رو، در مقاله حاضر با نقد گفتمان یکسویه پزشکی و دارویی که هر دو به سمت ابژه‌سازی یا حتی پاتولوژیکالی‌کردن پدیده اعتیاد تمایل دارند (Chen, 2014: 1-3)، با اتخاد رویکردی تفسیری، سعی بر ارائه یافته‌ای زمینه‌مند با استفاده از تجارب حرفه‌ای پزشکان مسئول در کلنیک‌های ترک اعتیاد جهت دستیابی به رویکردی بین‌رشته‌ای در راستای مدیریت عود مصرف به‌عنوان یک مسأله زیست‌اجتماعی در فرایند درمان برآمده‌ایم.

 

مرور ادبیات تجربی (پیشینه پژوهش)

علم به‌عنوان یک نهاد، امری در حال شدن است، و همواره بدون توقف و تعیین مقصد نهایی در جهت تکوین، پیچیدگی و تخصصی‌شدن مسیر خود را تا به امروز پیموده است. بنابراین همسو با نیومن[1] (2006) با تأکید بر این مهم که تحقیق و پژوهش علمی، فعالیتی متکی به خود و جداگانه نیست، در این بخش جهت تقویت چارچوب مفهومی تحقیق حاضر به مرور خلاصه‌ای از برخی مطالعات انجام شده در رابطه با موضوع تحقیق پرداخته‌ایم. در این ارتباط پژوهش‌هایی همچون محمدی و همکاران (1401)، نعمتی سوگلی‌تپه و خالدیان (1401) و طاهری‌فرد و همکاران (1400)، به شکل مستقیم به پدیده عود مصرف در میان مبتلایان به سوءمصرف مواد پرداخته‌اند. یافته‌های ایشان حاکی از این واقعیت است که متغیرهایی همچون مصاحبه انگیزشی، سوگیری توجه و حساسیت به پاداش، رابطه معنادار و مثبتی بر جلوگیری از وسوسه و کنترل عود مصرف داشته است. همچنین در نگاهی جامع مبتنی بر یافته‌های پژوهشی می‌توان عوامل تعیین‌کننده عود مصرف را در چهار دسته طبقه‌بندی نمود: الف) عوامل زمینه‌ساز در سطح فردی؛ ب) عوامل آشکارساز در سطح خانواده؛ ج) عوامل تدوام بخش شامل عوامل اجتماعی، فرهنگی و محیطی؛ و د) عوامل تشدیدکننده شامل عوامل درمانی.

همچنین مراکز درمانی نیز در برخی تحقیقات به‌عنوان جامعه هدف محققان انتخاب شده‌اند. در این خصوص یافته‌های روشن‌پژوه و همکاران (1398)، به شکلی انتقادی حاکی از افزایش مرگ‌ومیر معتادان در این مراکز به گونه‌ای است که اصلی‌ترین عامل آن بیش‌مصرفی[2] مواد است در صورتی که امکان پیشگیری از آنها در صورت اقدام به هنگام و مؤثر مقدور بوده است. همچنین یافته‌های عسگری کویری و همکاران (1398)، حاکی از ابتلای برخی از سمن‌های مردم نهاد حوزه درمان همچون کمپ‌های ترک اعتیاد، مراکز اجتماع درمان، و متادون درمانی به بوروکراتیک ماشینی شده است. این در حالی است که پیش‌تر آزاد ارمکی و صرامی (1397)، در مطالعه کارکردهای این سمن‌ها بر شناخت عمیق آنها از مسائل اجتماعی، افزایش دغدغه برای ارائه خدمات با کیفیت، بالارفتن تقاضای عمومی برای انجام مداخلات نتیجه‌بخش و مطالبه‌گری از سوی مردم نسبت به نهادهای مدنی اشاره کرده‌اند.

مطالعات چندی نیز با نگاهی جامع فرایند درمانی را مد نظر قرار داده‌اند. موسوی‌زاده و همکاران (1399)، در این زمینه با انتقاد نسبت به اثرپذیری پائین درمان‌های موجود، به مطالعه منابع طب سنتی ایران پرداخته‌اند و در نهایت تأثیرگذاری حب‌الشفا را بدون عارضه جانبی و آسیب بافتی تأیید نموده‌اند. شباهنگ و همکاران (1398)، نیز بر درمان تسهیل انگیزشی به‌عنوان مداخله‌ای کارآمد برای کاهش تمایل به مواد مخدر و افزایش آمادگی برای ترک مصرف مواد مخدر تأکید داشتند. بنفشه و همکاران (1397)، نیز زنان را به‌عنوان جامعه هدف انتخاب نموده و به‌عنوان یافته‌ای قابل تأمل در کنار درمان دارویی بر نقش خانواده اشاره شده است که باید در سیاست‌گذاری‌های اجتماعی مدنظر قرار گیرد. در نهایت می‌توان به تحقیقات کیفی همچون پدریان‌جونی و همکاران (1398) و عربی (1395) اشاره نمود که در پیوستاری روش‌شناختی بر نقش شرایط ساختاری در کنار کنش‌های عاطفی رهایی‌بخش اشاره نموده‌اند.

در تحقیقات خارج از ایران نیز نگاهی به یافته‌ها حاکی از توجه ویژه به عواملی است که بیش‌تر در سطح فردی و خانوادگی طرح شده‌اند. لای[3]و همکاران (2023)، در پژوهشی مبتنی بر کارآزمایی بالینی از تاثیر ذهن‌آگاهی از طریق تنظیم احساسات در ارتباط با عود مصرف صحبت کرده‌اند. در چنین دیدگاهی، نبی و همکاران (2022)، نیز در پژوهش خود بر متغیرهایی همچون: ناآرامی‌های خانوادگی، فشار همسالان، و افسردگی در عود مصرف مت‌آمفتامین، محصولات شاهدانه و الکل تأکید کرده‌اند. این در حالی است که برخی از پژوهش‌ها مانند ورنر[4] و همکاران (2021)، بر تأثیر عوامل اپی ژنتیک مانند تغییرات هیستون، تغییرات مرتبط با بازسازی کروماتین، و متیلاسیون DNA بر عود مصرف مواد پرداخته‌اند که حاکی از نقش تغییرات بیولوژیک مغز در عود مصرف است. در همین راستا، ژنگ و همکاران[5] (2020)، بر استفاده از روش تحریک عمقی مغز[6] در درمان پرداخته‌اند که نتایج با احتیاط حاکی از بهزیستی روان‌شناختی بیماران بوده است که البته نیازمند طی‌کردن پروتکل‌های ارزیابی می‌باشد. ایده‌های بیولوژیک تا آنجایی پیش رفته‌اند که پژوهش‌هایی چون حسین و همکاران (2020)، در صدد تولید واکسن برآمده‌اند که یافته‌های اخیر حاکی از موفقیت نسبی این تلاش‌ها در ارتباط با مت‌آمفتامین می‌باشد. در نهایت می‌توان به یافته‌های مارتینلی[7] و همکاران (2020)، اشاره نمود که با نقد رویکردهای دارویی در مواجهه با اعتیاد، عنوان کرده‌اند که بهبودی پایدار در اعتیاد فرایندی آرام و تدریجی و امری فراتر از پرهیز صرف از مواد می‌باشد.

 

چاچوب مفهومی پژوهش

با توجه به مطالب عنوان شده در حوزه پژوهشی درمان و عودمصرف، به وضوح مشاهده می‌شود که حوزه درمان تحت تأثیر پارادایم بیماری‌های مغزی به شکلی حداکثری به سمت دارو درمانی توسعه یافته است. قبل از بیان چارچوب مفهومی ذکر این نکته ضرورت دارد که در انجام پژوهشی با رویکرد کیفی، از یک سو محقق خود را نیازمند وابستگی به یک مکتب نظری می‌یابد، وابستگی که تمام اعتبار تحقیق را به دوش می‌کشد، و از سویی دیگر این دریافت وجود دارد که تنها یک روش‌شناسی کامل برای طرح‌ریزی و انجام پژوهش، برای تحقیق کیفی کفایت می‌کند (سیلورمن، 1393: 37).

در تحقیق حاضر، محققان همسو با گیلبرت[8] چارچوب مفهومی را جهت ایجاد یکپارچگی بین تجربه و دانش نظری ارائه نموده‌اند (هینک و همکاران، 1393: 49)، و ازاین‌رو تلاش داشته‌اند در کاوش مقوله‌های مرتبط با عودمصرف مواد در طول تحقیق منطبق با نظر ونگراف[9] ارتباط بین دانش نظری خویش و داده‌های تجربی را برای روشن‌بینی و شناخت صحیح از واقعیت اجتماعی در حال مطالعه مورد توجه قرار دهند. در ارتباط با موضوع مقاله، دیدگاه‌های نظری متفاوتی از زوایای اخلاقی، روانکاوی، روان‌شناختی، زیست‌شناختی و همچنین جامعه‌شناختی به مسأله سوءمصرف مواد پرداخته‌اند که با مروری بر آنها تلاش می‌شود تا چارچوبی مفهومی برای تحقیق حاضر ارائه شود.

در هسته مرکزی مدل یا نظریه اخلاقی تبیین پدیده اعتیاد، این باور قرار دارد که ابتلا به سوءمصرف الکل، یا سایر مواد اعتیادآور نشانه‌ای از ضعف اخلاقی، شخصیت بد یا گناه‌کاری کنشگران اجتماعی است. نتیجه چنین دیدگاهی آن است که در حوزه درمان ما با پدیده یا رویکرد سرزنش قربانی[10]، مواجه می‌شویم (Rassool, 2009: 35). این در حالی است که در مدل‌های روانکاوانه مبتنی بر نظریه فروید از مراحل رشد روانی-جنسی[11] جهت تبیین اعتیاد استفاده می‌شود. اعتیاد در اینجا پیامد تمایل به مرگ ناخود‌اگاه[12] در قالب خودکشی تدریجی[13] است. بنابراین در رویکردهای درمانی منتج از این مدل تأکید اصلی بر دوره رشد اشخاص قرار می‌گیرد و درمان مؤثر تنها از طریق مشاوره‌های تخصصی و جلسات درمانی روان‌کاوی حاصل خواهد شد (عربی و ملتفت، 1400: 33-34).

در مدل‌های زیست‌شناختی، اعتیاد به‌عنوان رفتاری انحرافی و نامعمول حاصل نقص‌ها یا علت‌های ژنتیکی پنداشته می‌شود که از طریق وراثت[14] از طریق الگوهای ژنومی[15] به افراد منتقل شده است (محسنی، 1396: 54) البته وضعیت فیزیولوژیک و سطوح هورمون‌های مربوط به این واکنش‌ها نیز درنظر گرفته می‌شوند (احمدی، 1389: 23-28). بدین ترتیب اعتیاد اختلالی حاصل نقص در ساختار بیولوژیکی یا ژنتیکی فرد تلقی شده (Rassool, 2009: 35) و درمان از مسیری کاملاً بیولوژیک قابل دسترسی خواهد بود. کوک[16] (1988)، مبتنی بر چنین رویکردی، اعتیاد را یک بیماری خاص پیش‌رونده و بازگشت‌ناپذیر در نظر می‌گیرد.

کاتن[17] (1979)، نیز در دو مقاله مجزا با نظریه بدعادتی سوء مصرف مواد[18] کیفیت متابولیسم افراد را به‌عنوان تبیین‌کننده اصلی برجسته می‌کنند (Goodwin, 1982: 7-12). بدین ترتیب مدل‌های زیست‌شناختی با تأکید یکسویه بر فرایندهای ژنتیکی و بیوشیمیایی، عوامل اجتماعی و روان‌شناختی را مورد غفلت قرار می‌دهند (عربی، 1395: 46). این مهم در یافته‌های آهنگ و همکاران (1400)، نیز به وضوح قابل مشاهده است که عنوان نموده‌اند: توسعه مفاهیم اجتماع‌محور در مواجه با سوءمصرف مواد همسو با تقویت سمن‌ها و استفاده از نخبگان، ضرورتی غیرقابل انکار جهت مدیریت آسیب‌شناختی اعتیاد به‌عنوان یک مسأله اجتماعی می‌باشد (آهنگ و همکاران، 1400: 55).

 

روش و داده‌های تحقیق

در رویکرد کیفی، این نکته را باید مد نظر داشت که مسئولیت شناخت واقعیت اجتماعی به شکل تام بر عهده روش است تا معرفتی معتبر از پدیده مورد مطالعه را از بستر پژوهش کشف نماید (ایمان، 1388: 142). در پژوهش حاضر با توجه به اهداف محققان مبتنی بر پارادایم تفسیری و رویکرد کیفی، روش‌شناسی نظریه داده‌بنیاد (که به اختصار رند نامیده می‌شود)، به‌عنوان روش تحقیق انتخاب شده است. این روش از جایگاه بالایی در رویکرد کیفی برخوردار است تا آنجا که چارمز[19] انقلاب کیفی[20] را که دنزین و لینکن[21] (1995) برای اولین بار ادعای آن را مطرح کردند، وام‌دار این روش می‌داند، روشی که برای اولین بار توسط گلایزر و استراوس ارائه شد (Charmaz, 2008: 399). رند به دنبال کشف تحلیلی نظری به شکل مستقیم از داده‌ها‌ی برآمده از بستر پژوهش است، داده‌هایی که از طریق مصاحبه عمیق در فرایندی منظم جمع‌آوری و تحلیل می‌شوند. در این روش تحقیق بدون هیچ پیشینه نظری به‌عنوان چارچوب از قبل تعیین شده‌، در عرصه مسأله مورد مطالعه آغاز می‌شود و سپس تا ارائه یک مدل پارادایمی طی فرآیندی منظم پیش می‌رود (استراوس و کربین، 1395: 34). لازم به ذکر است از میان انواع رویکردهای رند، در تحقیق حاضر از رویکرد استراوس و کربین استفاده شده است. از ویژگی‌های مهم این رویکرد آن است که با استفاده از استدلالی استقرایی به سطح خرد واقعیت ورود می‌کند و با استدلالی قیاسی الگویی نظری و عام را برساخت نموده و با استدلالی استفهامی به درک تجربه زیسته کنشگران نائل می‌آید (محمدپور، 1392: 315).

در فرایند پژوهش حاضر مبتنی بر اصول رند، دو مفهوم کلیدی برای دستیابی به هدف در کانون توجه محققین بوده‌اند: مقایسه مداوم[22] و نمونه‌گیری نظری[23]. مفهوم اول اشاره به این نکته دارد که داده‌ها به طور همزمان جمع‌آوری و آنالیز می‌شوند و مفهوم دوم در امتداد آن اشاره به این نکته است که نمونه‌گیری مبتنی بر تحلیل‌های صورت پذیرفته و مقوله‌ها و مفاهیم در حال ساخته‌شدن است که صورت می‌پذیرد. هر دو این مفاهیم پیش‌فرض‌های پوزیتیویستی در مورد چگونگی انجام یک پژوهش را به نحوی نقض می‌کنند که برای دست‌یابی به هدف مطالعه حاضر نکته‌ای کلیدی است. به‌عبارت دیگر، محقق بدون پیش‌فرض‌های نظری اما با دانش و حساسیت نظری بالا، در میان داده‌های تجربی غوطه‌ور می‌گردد و به سمت کشف نظریه یا ارائه یک مدل پارادایمی پیش می‌رود (Suddaby, 2006: 633-634).

با توجه به آنچه ذکر آن رفت، محقق با توجه به جهت‌گیری تحقیق برای دستیابی به مدلی پارادایمی در پژوهش حاضر، از نمونه‌گیری نظری استفاده نموده است. همچنان که پیش‌تر نیز اشاره شد، نمونه‌گیری نظری نوعی از نمونه‌گیری هدفمند است که بر مبنای مفهوم مقایسه استوار شده است. بدین معنا که محقق به سراغ پزشکان و متخصصان فنی رفته است که در راستای توصیف نظری در حال شکل‌گیری؛ امکان کشف گوناگونی‌ها را برای او به حداکثر برساند (استراوس و کربین، 1390: 219). لازم به یادآوری است که در نمونه‌گیری  حاضر این افراد نیستند که تعیین‌کننده انتخاب می‌باشند بلکه تمرکز محقق بر ایده‌ها واقع شده است. با بیانی ساده‌تر، افراد نه در جایگاه شخصی خود بلکه به‌عنوان منبعی از داده‌های مرتبط با ایده تحقیق و نظریه در حال شکل‌گیری انتخاب می‌شوند و در واقع نماینده چگونگی اندیشید‌ن در ارتباط با موضوع مورد مطالعه می‌باشند (عربی، 1395: 74).

ازاین‌رو، انتخاب افراد مبتنی بر سؤالات برخاسته در فرایند پژوهش در راستای مدل پارادایمی در حال شکل‌گیری صورت می‌پذیرد (ایمان، 1388: 348). لازم به ذکر است که این فرایند به‌عنوان یک قاعده پایه‌ای در نمونه‌گیری نظری با عنوان انتخاب تدریجی[24] مفهوم‌پردازی شده است (محمد‌پور، 1392: 41). در مقاله حاضر نیز پژوهشگران بر همین اصل تا اشباع[25] داده‌ها و تبدیل مفاهیم اولیه به مقولات بامعنی مرتبط با ایده تحقیق عمل نموده‌اند. لازم به ذکر است تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از سه نوع کدگذاری باز، محوری و گزینشی صورت پذیرفته است. در نهایت، تا رسیدن به اشباع نظری با 21 نفر از  متخصصان فنی مشغول در کلینیک‌های ترک اعتیاد استان خوزستان مصاحبه عمیق صورت پذیرفت. این افراد از میان لیستی (شامل 99 پزشک متخصص اعتیاد به‌عنوان کارشناس فنی در سطح استان خوزستان) که با همکاری ستاد مواد مخدر و معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز تهیه شده بود انتخاب شدند. لازم به ذکر است این افراد با استفاده از نمونه‌گیری هدفمند که بهترین شیوه برای جمع‌آوری داده‌های مناسب برای پاسخ‌گویی به پرسش‌های رویشی در نظریه داده‌بنیاد است (کرسول، 1391: 146)، انتخاب شدند. جدول 1، مشخصات دموگرافیکی از مشارکت‌کنندگان را نمایش می‌دهد.

 

جدول 1- مشخصات مشارکت‌کنندگان

ردیف

عنوان

سن

سابقه فعالیت

ردیف

عنوان

سن

سابقه فعالیت

1

کارشناس فنی 1

59

17 سال

12

کارشناس فنی 12

51

15 سال

2

کارشناس فنی 2

43

5 سال

13

کارشناس فنی 13

37

2 سال

3

کارشناس فنی 3

49

16 سال

14

کارشناس فنی 14

43

7 سال

4

کارشناس فنی 4

34

6 سال

15

کارشناس فنی 15

50

15 سال

5

کارشناس فنی 5

40

6 سال

16

کارشناس فنی 16

50

13 سال

6

کارشناس فنی 6

50

3 سال و 6 ماه

17

کارشناس فنی 17

48

19 سال

7

کارشناس فنی 7

29

1 سال

18

کارشناس فنی 18

38

4 سال

8

کارشناس فنی 8

32

3 سال و 6 ماه

19

کارشناس فنی 19

55

20 سال

9

کارشناس فنی 9

42

3 سال و 10 ماه

20

کارشناس فنی 20

39

10 سال

10

کارشناس فنی 10

38

3 سال

21

کارشناس فنی 21

66

28 سال

11

کارشناس فنی 11

37

2 سال 6 ماه

 

 

 

 

 

یافته‌ها

نباید فراموش کرد که زندگی اجتماعی پیچیدگی‌های بسیاری را در خود جای داده است. فرآیندها و ساختارها به شکلی جدایی‌ناپذیر در هم تنیده شده‌اند و تنها با فهم از رابطه بین آنهاست که می‌توان درکی از آن چیزی که در جریان است یافت (عربی، 1395: 262). مطالعه ساختارها ما را با چرایی پدیده‌ها مواجه می‌کنند اما چگونگی آنها با مطالعه فرآیندها قابل کشف خواهد. ازاین‌رو، درک ماهیت پویای واقعیت‌های اجتماعی تنها با تعامل این دو میسر خواهد شد (استراوس و کربین، 1395: 150-149). مدل پارادایمی در واقع با ایجاد ساختاری تعین‌یافته از مفاهیم در قالب شرایط علّی، مداخله‌گر، زمینه‌، استراتژی‌ها و پیامد، حول پدیده مرکزی؛ ما را در درک پویایی پدیده اجتماعی مورد مطالعه یاری می‌رساند. مدل پارادایمی ارایه‌شده در این مقاله بر مبنای الگوی اصلاح‌شده اشتروس-کربین است که استرابینگ (2014)، در کتاب خود با عنوان نظریه داده‌بنیاد[26] مبتنی بر شرایط سه گانه علی، مداخله‌گر و زمینه‌ای ارایه نموده است.

 

 

شکل 1- مدل پارادایمی: پارادایم کدگذاری کاوش فرآیندهای زیست‌اجتماعی عود مصرف در جوانان

 لازم به ذکر است که نقش انسجام بخش این پارادایم بر عهده پدیده مرکزی است که نقش پل ارتباطی بین مفاهیم را بر عهده دارد. پدیده مرکزی روایت‌کنندة جریانی است که در زمینه مورد مطالعه در حال وقوع است. در نهایت، کنشگر استراتژی‌هایی را در کنش/تعامل‌های روزمره خود تحت شرایط زمینه‌ای و مداخله‌گر در پاسخ به پدیده مرکزی به اجرا می‌گذارد که به پیامدهایی منجر خواهند شد (Strübing, 2014: 24-26). مدل پارادایمی پژوهش حاضر در شکل 1 ترسیم شده است که در ادامه به توضیحات آن خواهیم پرداخت.

1) شرایط علّی

شرایط علّی در واقع سبب‌ساز یا آغازکننده‌های یک فرآیند اجتماعی هستند که می‌توانند به پیامدی خاص منجر شوند (Strübing, 2014: 25). در ارتباط با سوءمصرف مواد و جوانان، نکته بسیار مهم آن است که با توجه به تغییرات الگوی اقتدار در خانواده و دسترسی به اطلاعات، می‌توان گفت آزادی اجتماعی نوجوانان برای تجربه‌های دور از خانواده افزایش یافته است. این در حالی است که توانمندسازی والدین به لحاظ فرزندپروری، متأسفانه غایب بزرگ سیاست‌گذاری‌های اجتماعی بوده است. در ادامه، بخشی از مصاحبه‌های کارشناسان فنی[27] شماره 3 و شماره 1 در این ارتباط ارائه شده‌اند که بر این مهم تأکید داشته‌اند.

شما باید دقت داشته باشید که سن اعتیاد بسیار در کشور ما پایین اومده، نوجوون‌ها از آزادی بیشتری برخوردارند و کمتر توی جامعه امروز زیر نظر هستند ... (کارشناس فنی 3).

پدر مادر بودن ساده نیست. غریزی نیست. فرزندپروری نیازمند تجربه و دانش هست. مثل یه تخصص باید بهش نگاه کرد ... (کارشناس فنی 1).

و از سوی دیگر، تابوهای جامعه در ارتباط با آسیب‌های اجتماعی سبب شده تا آموزش‌های رسمی نیز در ارتباط با مواد اعتیادآور برای نوجوانان از سرفصل‌های به روز و متناسب با جامعه کنونی برخوردار نباشند. بدین ترتیب از نظر کارشناسان فنی کلینیک‌های ترک اعتیاد، عواملی چون کاهش سن اعتیاد، عدم‌شناخت کافی از مواد در کنار دسترس‌پذیری و مصرف فست‌فودی سبب شده تا در نظام سلامت در حوزه درمان اعتیاد با چالش‌های عمده‌ای مواجه گردد.

خیلی ساده شده. زنگ می‌زنید و براتون میارن و شما هم مثل دود کردن یه سیگار می‌تونید اون رو مصرف کنید. (کارشناس 16).

متأسفانه خیلی از دانشجوها مخصوصاً دانشجوهای رشته‌های پزشکی با اعتماد به نفس، داروهای اعتیادآور رو به‌عنوان انرژی‌زا مصرف می‌کنند. (کارشناس 13).

2) پدیده مرکزی

پدیده در مدل پارادایمی که به نحوی مدل نظری تحقیق نیز می‌باشد، نقش ربط‌دهنده مفهومی را در پاسخ به سؤال «جریان چیست؟» دارد. در کاوش عودمصرف مواد به‌عنوان یک مسأله اجتماعی، عبارت «ترک به‌مثابه درمان» به‌عنوان پدیده مرکزی مدل پارادایمی از انتزاع روابط بین شرایط علّی، زمینه‌ای و مداخله‌گر انتزاع شده است. به‌عبارت دیگر، برآیند برداری این شرایط کنش‌گر و نظام درمان را دچار نوعی تاخر فرهنگی در مواجه با مصرف مواد اعتیادآور نموده است. چنین تاخری از یک‌سو سبب شده تا کنشگر انسانی در مواجه با تأثیرات بیولوژیک مواد در ابتدای مسیر مصرف تمامی اقدامات پیشگیرانه مبتنی بر نهی اغراق‌گونه مبتنی بر تأکید حداکثری بر اثرات مخرب آن را انکار نماید. همچنین کنشگر انسانی در مواجه با جریان ناقص از قانونی‌شدن مصرف، این امر را طبیعی و خود را نسبت به وابستگی به مصرف در حاشیه امنیت تصور کند که متأسفانه هر دو می‌تواند به شکل تشدیدکننده‌ای سبب برساخت این پندار شوند که می‌توان به سادگی مصرف مواد را نه به‌عنوان یک سندرم که به‌عنوان یک رفتار ترک نمود.

هر کسی نسخه مخصوص خود را دارد، فرهنگ، شهرستان با هم فرق می‌کنند، حتی داروه‌ها هم برندهای متفاوت دارند. نمی‌شود همه را مجبور به ترک کرد وقتی شخص را نمی‌شناسید که چرا در این وضعیت قرار دارد ... (کارشناس فنی 21).

سایر همکاران شاید به این نکته اشاره کرده باشند. عدم‌هماهنگی در توزیع دارو و نوع بِرند دارو، یک بار از یک شرکت وارد می‌شود و بار دیگر از شرکتی دیگر بدون توجه به کیفیت دارو و دوز نگهدارنده. ما در درمان باید به این نکات هم دقت کنیم (کارشناس فنی 17).

از سوی دیگر، نظام درمان با تأکید حداکثری بر پارادایم بیماری‌های مغزی، اعتیاد را به تمامی به واقعیتی پزشکی تقلیل داده و فارغ از نوع مواد مصرفی، ویژگی‌های مصرف‌کننده و شرایط اجتماعی-فرهنگی جامعه به این باور دست یابد که اعتیاد بیماری مغزی و نهفته در ساختار ژنومی افراد است که باید مبتنی بر راهنما و دستورالعمل‌هایی با شمول عام و مبتنی بر استفاده از نگهدارنده‌های اوپیومی و مشتقات آنها در سطح رفتار درمان شود. این درمان در سطح رفتار به معنای ترک فرد معنا می‌شود به‌نحوی‌که احتمال عود مصرف یک پدیده طبیعی در مواجه مجدد فرد با مواد تلقی می‌گردد.

مصرف مزمن سبب تغییر فیزیولوژیک می‌شه، امکان ترک کامل نیست. کسی که با مواد مواجهه داشته باشه تمام مغز واکنش می‌ده ... (کارشناس فنی 14).

باید نام کلنیک‌ها عوض بشند، کلنیک ترک درمان، مثل اعتیاد که امروز از سوءمصرف استفاده می‌شه، باید گفت مرکز درمان سوء مصرف. (کارشناس فنی 20).

3) شرایط زمینه‌ای[28]

شرایط زمینه‌ای در مدل پارادایمی اشتروس و کربین، بیانگر مجموعه خاصی از شرایط هستند که بستری برای کنش و استراتژی‌های تعاملی را شامل می‌شوند (Strübing, 2014: 26-27). به‌عبارت دیگر، این شرایط به مانند برداری‌هایی در مختصات مکان و زمان خاص هستند که برآیند آنها سبب جهت‌دهی به کنش/تعاملات فردی در ارتباط با پدیده مورد مطالعه می‌شوند و بدین‌سان تداوم فرآیند آغاز شده را تبیین می‌نمایند.

در ارتباط با مطالعه حاضر، تحلیل محتوای مصاحبه‌های کارشناسان حاکی از آن بود که جوانان مصرف مواد را به‌مثابه کنشی فراغت محور درک می‌نمایند که با توجه به ماهیت مواد جدید (محرک و توهم‌زایی)، مصرف گروهی این مواد می‌تواند تجربه‌ای شگرف و هم‌افزایی ملموسی در جمع‌های همالان به‌ویژه همراه با موسیقی و رفتارهای جوانی سبب شود.

مصرف مواد برای جوان امروز حکم اوقات فراغت رو داره، این مطلب رو من شخصاً به شما می‌گم، اینکه جوان امروز، نوجوان امروز، حس سرخوردگی برای اوقات فراغت داره و اینجا که میاد می‌گه می‌خواستیم یه مقدار شاد باشیم و از دنیا بِکَنیم ... (کارشناس فنی 7).

در چنین شرایطی مواجهه نظام پیشگیری مبتنی بر اوپیوم‌ها فاقد توانمندی لازم جهت اقناع این قشر از مصرف‌کنندگان می‌شود و حتی پیام‌هایی متناقضی از گنجینه دانش پیشگیری آنها با تجربه اولیه مصرف را به ایشان انتقال می‌دهد که خود می‌تواند منجر به تکرار مصرف گردد. در واقع می‌توان گفت در جامعه معاصر نظام پیشگیری و درمان از سوءمصرف مواد نسبت به مواد در دسترس دچار تاخر فرهنگی است. از سوی دیگر، جامعه مخاطب نه به شکل رسانه‌ای و نه به لحاظ آموزشی از مکانیسم اثر مواد به‌ویژه در مراحل اولیه آن ناآگاه است و ازاین‌رو تمامی اخطارهای جاری در بطن جامعه در خصوص دهشتناک‌بودن تبعات مصرف چنین موادی را درک نمی‌کند.

بله. چون وقتی مصرف می‌کنه، مواد می‌بردش به یه دنیای دیگه ....، شما حالا مخصوصاً خانواده و دوستان وقتی متوجه می‌شن، شروع می‌کنند از آثار مخرب مواد گفتن، نصیحت کردن، اما اون کسی که داره مصرف می‌کنه و تازه اولای مصرف هست، توی دلش به شما می‌خنده و حتی اگر دوستش باشید بهتون تعارف هم می‌کنه. (کارشناس فنی 12).

در این ارتباط به‌ویژه عدم‌پیامدهای جسمی در فاصله‌گرفتن موقت از مصرف سبب می‌شود که نوجوانان و جوانان خود را قادر به ترک لحظه‌ای مصرف تلقی کرده و هرگز به وابستگی خویش به مواد آگاه نشوند که این مورد در ادامه می‌تواند برای فرد، خانواده و همچنین نظام سلامت پیامدهای آسیب‌شناختی عدیده‌ای را به همراه بیاورد. چنین شکافی بر شکاف نسلی جامعه که سبب شکنندگی رابطه بین فرزندان و والدین شده است، افزوده شده و تناقض دریافت خانواده‌ها از مصرف مواد و تجربه جوانان در ابتدای مصرف خود عامل مهمی در آسیب‌زاترشدن مداخله‌های درمانی می‌شود.

یکی از مشکلات ما اینه که رابطه والدین با فرزنداشون بسیار تنش‌زا هست. تا حدی قابل قبوله اما خیلی فاصله نسلی زیاد شده و والدین کنترلی روی فرزنداشون ندارن. (کارشناس فنی 20).

حلقه دوستان خیلی مهم هست. آقای دکتر شما جامعه‌شناس هستید و بهتر به این موضوع تسلط دارید. باید خانواده‌ها نسبت به دوستان فرزند مطع باشند. بشناسن. کار سختی هست و باید آموزش دید. (کارشناس فنی 1).

4) شرایط مداخله‌گر

در مدل پارادایمی اشتروس و کربین، شرایط مداخله‌گر در واقع شرایط فنی، فرهنگی-اجتماعی و ساختاری هستند که باید در بافت وسیع ساختاری مورد توجه قرار گیرند. این شرایط با تأثیر بر کنش و استراتژی‌های تعاملی مرتبط با یک پدیده خاص، استراتژی‌های مورد استفاده در یک زمینه خاص را تسهیل یا مهار می‌کنند (Strübing, 2014: 26-27).

در این ارتباط تحلیل و کدگذاری آرای متخصصان حوزه درمان اعتیاد حاکی از این واقعیت است که فرایند رو به رشد قانونی‌شدن مصرف برخی مواد به‌ویژه کانابیس و مشتقات آن سبب شده تا بسیاری از جوانان از طریق رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی به آگاهی ناتمامی از این واقعیت دست پیدا نمایند و این باور در ایشان تقویت شود که وابستگی به مصرف مواد (اعتیاد)، تحریفی سیستماتیک برای محروم‌کردن ایشان از پیامدهای انرژی‌زا، شادی‌بخش و تقویتی چنین موادی است.

... در اخبار، در شبکه‌های اینستاگرام، در رسانه‌های رسمی اخبار مرتبط با قوانین ماری‌جوانا هر روز مقابل چشم شماست. من آگاهی دارم. شما هم به ضرورت رشته و تخصصی که دارید. اما دیگران چطور ... (کارشناس فنی 5).

از سمت دیگر، استفاده ابزاری از چرخش‌های فمینیستی جهت توسعه بازار مصرف نیز سبب شده تا نیمی از جمعیت جوان کشور که تا پیش از این در حاشیه نسبی امنیت به لحاظ مصرف دخانیات و مواد قرار داشتند وارد این عرصه شوند. اما این چرخش را باید با دقت بالایی آسیب‌شناسی نمود، زیرا در کنار تاخر فرهنگی نظام درمان اعتیاد، تاخر فرهنگی جامعه در مواجه با چهره زنانه از اعتیاد سبب شده تا زنان به لحاظ فردی و خانوادگی از اقدام به درمان نظام‌مند دوری کنند و به دفعات با ترک‌های ناصحیح دچار عود مصرف شوند.

متاسفانه دختران هم با این فکر که عقب‌افتاده نباشند یا به اصطلاح روی مُد باشن سمت مصرف انواع دخانیات کشیده شدند و شما حتی در معابر عمومی این صحنه‌ها را مشاهده می‌کنید. همین کشش به سمت مصرف سایر مواد هم ادامه پیدا کرده ... (کارشناس فنی 6).

در کنار چنین فرهنگی که می‌توان آن را مختص جهان مدرن قلمداد کرد، باورهای فرهنگی و سنتی به مصرف مواد به‌عنوان شانی منزلتی با توجیه‌های درمانی و حتی مردانگی در برخی از مناطق کشور که مختص به قوم یا گروه جمعیتی خاصی نیست، از عوامل مهم در گرایش آسیب‌زای جوانان و نوجوان به مصرف است. مصرفی که با ارجاع به چنین فرهنگی در مسیر اعتیاد و در مسیر درمان بسیار آسیب‌زا می‌باشد.

خیلی زیاد به‌ویژه در شهرستان‌های استان این واقعیت قابل مشاهده است. من خودم از نزدیک شاهد این سبک از مصرف بودم که برای کوچکترها خیلی خیلی خطرآفرین هست ... بله. مصرف با شان و منزلت اجتماعی در مجالس و مهمانی‌ها بسیار مشاهده می‌شه و بیماران ما یکی از دغدغه‌هاشون همین مورد هست که سبب وسوسه مجدد برای مصرف می‌شه ... (کارشناس فنی 2).

 اما نکته برجسته دیگر به لحاظ ساختاری در آسیب‌شناسی نظام پیشگیری و درمان سوءمصرف مواد، برجستگی کمپ‌های ترک اعتیاد است که بدون نظارت‌های صحیح و فارغ از نگاه پزشکان و متخصصان فنی به‌عنوان اولین و دسترس‌پذیرترین راه حل در مقابل بیماران و خانوادهای ایشان قرار می‌گیرند. در این کمپ‌ها با رویکردی اخلاق‌گرایانه و گناه‌انگاری اعتیاد، مکانیسم درمان به ترکی اجباری همراه با درد به‌مثابه عذاب، تقلیل یافته و صدمات بیولوژیک و روان‌شناختی بسیاری را برای بیماران به همراه خواهد داشت که خود از اصلی‌ترین دلایل ضریب بالای عود مصرف می‌باشد.

من کمپ را نمی‌پذیرم چون جنبه درمانی ندارد و شما به شدت با نبود پزشک در کمپ‌ها مواجه میشید. در مراجعه‌کنندگان ما بسیاری تجربه چندین‌بار ترک در کمپ را دارند که به سرعت به مصرف برگشتند ... (کارشناس فنی 1).

و اما آخرین و البته مهم‌ترین نکته در ارتباط با شرایط مداخله‌گر در کاوش فرایندهای منجر به عود مصرف را می‌توان توسعه‌نیافتگی نهادیِ سیستم حمایت اجتماعی-اقصادی از بیماران اعتیاد در مسیر بهبود و پس از بهبود اولیه لحاظ کرد.

اینکه شما دارید اجتماعی نگاه می‌کنید صحیح هست و من خودم بعد از 20 سال سابقه در حوزه ترک باید این نقد رو بپذیرم. البته اشاره کردم که ترک فقط مصرف دارو نیست و باید خیلی از مسایل اقتصادی، شغل، خانواده و چنین مواردی رو در نظر گرفت و اینکه فقط دارو درمانی انجام بشه اصلا صحیح نیست ... (کارشناس فنی 11).

این مهم هم در کلنیک‌های ترک اعتیاد و هم در کمپ‌های ترک به وضوح قابل مشاهده است. به‌عبارت دیگر، می‌توان عنوان کرد که اعتیاد به‌عنوان یک بیماری در دو سوی کنشی بزهکارانه به لحاظ اخلاقی یا واقعیتی صرفاً پزشکی به لحاظ بیولوژیک قرار گرفته است در حالی که این بیماری بیماری زیست‌اجتماعی است.

5) کنش و تعاملات / پیامدها

کنش/تعامل‌ها در واقع چگونگی عمل در زندگی روزمره و همچنین چگونگی مدیریت موقعیت‌ها توسط افراد است. می‌توان گفت آنها کنش‌های با منظور و عمدی هستند که در مواجه با یک مسأله صورت می‌پذیرند. به‌عبارت ساده، آنها پاسخ کنشگران به پدیده هستند (عربی، 1395: 268). با توجه به مدل پارادایمی ترسیم شده مشاهده می‌شود که از منظر پزشکانی که به‌عنوان کارشناس فنی سال‌ها تجربه مواجه با بیماران اعتیاد را داشته‌اند، استراتژی‌‌های چند در ارتباط با غلبه ترک بر درمان در کانتکس اعتیاد قابل توجه می‌باشند. توهم کنترل مصرف یکی از اولین استراتژی‌هایی است که جوانان در مسیر درمان خود بر آن اصرار می‌ورزند.

در واقع، باورناپذیری پدیده اعتیاد در نزد این اشخاص حاصل و برآیند عدم‌آگاهی کافی از مکانیسم اثر و پیامدهای زمان‌مند مصرف است که با اطلاعات ناصحیح از سیاست‌گذاری‌های جهانی به‌ویژه قانونی کردن مواد تقویت شده است که این مهم در شرایط مداخله‌گر به وضوح مشخص بود. البته همچنان که پیش‌تر عنوان شد برخی آداب سنتی به‌ویژه در مناطقی از استان نیز خود سبب برساخت مصرف به‌مثابه مناسکی فرهنگی شده است که سبب تشدید این باورناپذیری (اعتیادآورنبودن مواد) می‌گردد. اما نکته مهمی که باید در ارتباط با درمان مد نظر قرار داد آن است که فرایند درمان بدون خواست و اراده فردی هرگز به نتیجه نخواهد رسید و این مهم تحت تأثیر توهم کنترل مصرف، باورناپذیری اعتیاد و فرار از انگ اجتماعی به‌ویژه در مورد زنان و دختران می‌باشد. چنین وضعیتی منجر به اقدام به درمان نامتناسب و غیرعلمی، درمان اجباری می‌شود که می‌توان آنها را به‌عنوان ترک‌های تحمیلی و یابویی (اصطلاحی رایج در کانتکس تحقیق که به آن سقوط آزاد نیز می‌گویند)، عنوان نمود.

... حتی شناخت پزشک از بیمار مهم است. جایگاه خانواده مهم است. اجبار به درمان معکوس عمل می‌کند. خیلی از خانواده‌ها با این فکر که کمک می‌کنند (خیلی هم کمک می‌کنند)، فرزند و جوان را برای درمان می‌آورند. رایگان، اما مجدد عود مصرف مشاهده می‌شود. (کارشناس فنی 18).

از سوی دیگر، نبود اراده فردی برای درمان در کنار تحمیل به‌ویژه در جوانان منجر به پدیدارشدن ترک به‌مثابه ابزار بازآفرینی لذت شده است. به این معنا که فرد آگاهانه در تقابل با خانواده و ساختارهای اجتماعی، فرایند درمان اجباری را به معنای ترکی موقت برای تجربه مجدد لذت‌های اولیه ادامه می‌دهد.

بارها مشاهده شده که افراد ترک را برای لذت مجدد انجام می‌دن. این یک واکنش فزیولوژیک هست. اینکه دوباره بتونن اوج لذت رو تجربه کنن که ما می‌گیم عود مصرف اما برای این افراد این استراتژی هست. (کارشناس فنی 7).

اما آنچه در میان اکثریت کارشناسان فنی با سوابق یک تا بیست‌سال حضور در عرصه ترک اعتیاد حضور داشتند این واقعیت بود که کمپ‌های ترک اعتیاد و همچنین سمن‌های متکی بر قطع ناگهانی مصرف با تأکید حداکثری بر معرفت درونی و نوعی عرفان خاص به دو علت از مهم‌ترین عوامل بازگشت به ترک لحاظ شده‌اند. اول: نبود خواست و اراده فردی که به وضوح در ارتباط با کمپ‌ها قابل مشاهده است به‌نحوی‌که حتی فرد را به اجبار و استفاده از قوه قهریه به آنها انتقال می‌دهند و دومین علت، فقدان بینش و روش‌شناسی علمی در ترک که این مورد هم در کمپ‌ها و هم در سمن‌هایی همچون انجمن معتادان گمنام مشاهده می‌شود.

در کمپ‌ها چیزی نیست جز ترک یابویی و مشکلات، روحی، روانی، سلامتی ... (کارشناس فنی 1).

کمپ زوری است، مثمر ثمر نیست، خلافکار، کارتن خواب، از هر قشری جوان و پیر، بسیار پیامدهای آسیب‌زایی دارد. البته هیچ درمانی مؤثر نیست مگر شخص با خواست خود بیاید. (کارشناس فنی 16).

این انجمن‌ها، تولد دوباره، اینایی که فکر می‌کنن فقط اراده مهم هست، اینا بیشترین آسیب رو به جوون‌ها، البته فرق نمی‌کنه به هر کسی که قصد ترک داره، بیشترین آسیب رو وارد می‌کنن، هیچ نظارتی هم نیست ... (کارشناس فنی 10).

... مثلا جوون 18 ساله رو با زور بردن کمپ و این جوون با یک روحیه متلاشی به خونه برگشته وقتی مجدد مصرف کرده رفته سراغ مواد سنگین‌تر. اعتیاد مثل همه بیماری‌های دیگه است. (کارشناس فنی 12).

تمامی این موارد در نهایت منجر به پیامد اصلی مورد مطالعه یعنی عود مصرف خواهد شد. در واقع، این مدل پارادایمی می‌تواند فرایندهای جاری در مسیر مصرف تا درمان را که مبتلا به ضریب بالای عود مصرف است تبیین نماید.

 

بحث و نتیجه‌گیری

با توجه به یافته‌های تحلیلی حاصل از قراردادن مقوله‌های استخراج شده در مدل پارادایمی مهم‌ترین نکته قابل تأمل در ارتباط با رهایی از بند‌های اعتیاد را باید در جایگزین نمودن پارادایم ترک با پارادایم درمان جامع شامل تمامی ابعاد زیست‌شناختی، روان‌شناختی و به‌ویژه جامعه‌شناختی لحاظ نمود. همچنان که نعمتی و خالدیان (1401) عنوان کرده‌اند، در حال حاضر دستورالعمل‌های درمانی، خود در مقام تشدیدکننده عود مصرف قرار گرفته‌اند و جهت تداوم درمان می‌بایست متغیرهای اجتماعی و فرهنگی را در بطن سیاست‌گذاری‌های مواجه با مواد اعتیادآور وارد نمود. توجه به نهادهای اجتماعی در مقاله بنفشه و همکاران (1397)، ضمن تأکید بر استفاده از دارو، نقش خانواده را در فرایند درمان برجسته نموده‌اند.

 به‌عبارت دیگر، یافته‌های این مقاله نقدی است بر توجه بیش از اندازه بر سطح خرد و روان‌شناختی در فرایند درمان سوءمصرف مواد که در مقالاتی چون محمدی و همکاران (1401): تأکید بر مصاحبه انگیزشی؛ طاهری‌فرد و همکاران (1401): سوگیری توجه و حساسیت به پاداش؛ شباهنگ و همکاران (1398): انگیزه‌های فردی ترک؛ لای و همکاران (2024): ذهن‌آگاهی؛ مورد توجه قرار گرفته‌اند، لحاظ نمود.

همچنین یافته‌های پژوهش حاضر ضمن پذیرش مداخلات دارویی و پزشکی در درمان سوءمصرف مواد، تأکید بیش از اندازه بر نقش داروها و به‌عبارت دیگر، پزشکی‌شدن اعتیاد را از زبان متخصصان فنی کلینیک‌های ترک اعتیاد که همگی پزشکانی با سال‌ها تجربه در این زمینه می‌باشند به چالش می‌کشد. ازاین‌رو، یافته‌های پژوهش‌هایی همچون موسی‌زاده و همکاران (1399): تلاش برای درمان دارویی؛ پدریان جویی و همکاران (1398): تأکید بر درمان جسمی؛ نبی و همکاران (2022): افسردگی و ولع مصرف؛ ورنر و همکاران (2021)، تأکید بر تغییرات اپی‌ژنتیکی؛ ژنگ و سان (2020): درمان با استفاده از کاشت الکترود مغزی؛ و حسین و همکاران (2020)، تهیه واکسن مت‌آمفتامین به‌عنوان تلاشی در جهت درمان مقطعی اما ناتمام پدیده سوءمصرف مورد نقد قرار می‌گیرند. این تحقیقات با تأکید بیش از حد بر بُعد بیولوژیک اعتیاد، آن را به مسأله‌ای صرفاً پزشکی فروکاهیده و نقش متغیرهای جامعه‌شناختی و مهم‌تر از آن ناکارآمدی‌های نهادی جوامع را در عودمصرف نادیده انگاشته‌اند. این مهم را می‌توان در نرخ مرگ‌ومیر حاصل از اوردوز مواد در مراکز اقامتی ترک اعتیاد که در یافته‌های روشن‌پژوه و همکاران (1398)، مورد اشاره قرار گرفته است، مشاهده نمود.

در نهایت، یافته‌های پژوهش حاضر همسو با مارتینلی و همکاران (2020)، و عربی (1395)، ضمن پذیرش ابعاد زیستی اعتیاد در تلاش برای درمان این بیماری، آن را در نگاهی جامع همراه با ابعاد روان‌شناختی و مهم‌تر از همه جامعه‌شناختی سوءمصرف مواد مورد نظر قرار داده است. ازاین‌رو، عدم‌توجه به هر کدام از این ابعاد سبب می‌شود تا تلاش افراد مبتلا به اعتیاد به جای دستیابی به درمان در سطح ترک مواد با پتانسیل بالا عود مصرف باقی بماند. بنابراین، پژوهش حاضر با تأکید بر سوءمصرف مواد (اعتیاد) به‌عنوان پدیده‌ای زیست اجتماعی سناریوی فرایندی درمانی زیر را جهت مدیریت مسأله عود مصرف پیشنهاد می‌نماید:

پیش از هر کنشی در حوزه درمان باید بر پیشگیری تأکید داشته باشیم. در این ارتباط با توجه به تجربه تخصصی نویسندگان مقاله حاضر و همسو با تجربیات زیسته مشارکت‌کنندگان در تحقیق، مهم‌ترین گام در راستای پیشگیری از سوءمصرف مواد و در ادامه عود مصرف، اطلاع‌رسانی دقیق و متناسب با گروه‌های هدف از نوع مواد موجود در بازار و مکانیسم عمل آنها به شکل دقیق فارغ از سوگیری‌های ارزشی است. شناخت صحیح پیامدهای مصرف می‌تواند متغیر تأثیرگذاری در دوران طلایی مصرف جهت پیشگیری از سوءمصرف مواد باشد. در ادامه و با تمرکز بیشتر با یافته‌های تحقیق حاضر در ارتباط با درمان و عودمصرف، در گام اول ضرورت دارد تا بازنگری در تعریف مفاهیم بنیادین مرتبط با درمان اعتیاد در نظام  بهداشت کشور صورت پذیرد که مهم‌ترین آن بازتعریف اعتیاد به‌عنوان پدیده‌ای زیست‌اجتماعی و عدم‌تقلیل آن به ابعاد بیولوژیک است. در امتداد چنین دیدگاهی و مبتنی بر تجربه زیسته مشارکت‌کنندگان در تحقیق پیشنهاد می‌شود تا عنوان کلینیک‌های تخصصی ترک اعتیاد به درمان سوءمصرف مواد که البته باید مبتنی بر نهادینه‌کردن این مفاهیم به شکل اکادمیک در آموزش نیروهای انسانی متخصص نیز باشد تغییر کند. ضمن اینکه همین تغییر به لحاظ جامعه‌شناختی می‌تواند سبب کم‌رنگ‌شدن داغ اجتماعی حضور در چنین مراکزی برای بیماران باشد. نکته مهم قابل تأمل دیگر توجه ویژه به نظارت مستمر بر کمپ‌های ترک اعتیاد و الزام به حضور کارشناسان فنی (پزشک)، مدادکاران اجتماعی و روان‌شناسان مشاور در آنها می‌باشد تا فرایند درمان از ترکی اجباری و به اصطلاح سقوط آزاد به فرایندی پزشکی، روان‌شناختی همراه با حمایت‌های جامعه‌شناختی ارتقاء یابد. در همین راستا ضرورت دارد تا محتواهای آموزشی و کارگاه‌های تخصصی جهت توانمندسازی خانواده‌ها در مواجه با مصرف مواد اعضای خانواده به‌ویژه در مسیر درمان توسط سازمان‌های مرتبط و به شکل خاص سمن‌های تخصصی، تهیه و اجرا شوند.

 

[1]. Neuman

[2]. Overdose

[3]. Lai

[4]. Werner

[5]. Zhang, C., Li, J., Li, D., & Sun, B.

[6]. Deep brain Stimulation

[7]. Martinelli

[8]. Gilbert, N.

[9]. Wengraf, T.

[10]. Victim-blaming

[11]. Psychosexual development

[12]. Unconscious death

[13]. Slow suicide

[14]. Inheritance

[15]. Genomic Pattern

[16]. Cook

[17]. Cotton

[18]. The bad-habit theory of drug abuse

[19]. Charmaz

[20]. qualitative revolution

[21]. Denzin and Lincoln

[22]. Constant Comparison

[23]. Theoretical Sampling

[24]. Gradual Selection

[25]. Saturation

[26]. Grounded Theory: For social theory and epistemological foundation of a pragmatist research style

[27] . در هنگام مصاحبه با توجه به کدهای اخلاقی پژوهش مبنی بر ناشناس‌بودن مشارکت‌کنندگان، مصاحبه‌ها با شماره‌های 1 تا 22 شماره‌گذاری شده‌اند.

[28]. Contextual Condition

Ahang, F., Imani, A.M., Yaghoubi, N.M. (2021). Exploring the Antecedents and Consequences of Community-Based Drug Fight: A Mixed Approach. Research on Addiction/ EtiadPajohi, 15(60), 33-66. [In Persian], http://dx.doi.org/10.52547/etiadpajohi.15.60.33
Ahmadi, H. (2013). Sociology of Deviations, 6th edition, Tehran, Samt Publications. [In Persian].
Ahmadi, H., & Arabi, A. (2016). Necessity to Reconsider Addiction Imaging Policies in Society (Case Study:  Karaj City). Quarterly Journal of Social Development (Previously Human Development), 11(1), 7-34. [In Persian],  https://doi.org/10.22055/qjsd.2016.12517
Arabi, A. & Afrasiabi, H. (2017). Documentary study of addiction in Yazd: solutions and challenges, In: Analyzing Social Issues and Harms in Yazd Province, Tehran: Culture, Art and Communication Research Center. [In Persian].
Arabi, A. (2015). Exploring the social processes of youth drug addiction, PhD dissertation in Sociology, Shiraz, Shiraz University. [In Persian].
Arabi, A. (2016). X-ray imaging of addiction: Drugs as destructive plasma, Yazd Police Science Quarterly, 4(13), 105-130. [In Persian], http://journals.police.ir/article_17351.html
Askari Kaviri, A., Ganji, M., Babaiefard, A., & Shire Paz, A. (2019). Content Analysis of Structure of Addiction Treatment Centers in Iran. Research on Addiction/EtiadPajohi, 13(53), 77-96. [In Persian], http://etiadpajohi.ir/article-1-1924-en.html
Azad-Armaki T, Sarami F. (2018), Study of Sociological Functions of the NGOs Active in the Field of Addiction Treatment. Research on Addiction/ EtiadPajohi, 12 (47), 29-50. [In Persian], http://etiadpajohi.ir/article-1-1806-en.html
Baker, T. L. (2014). Doing Social Research, (Translated to Persian by H. Nayebi), Tehran: Ney Publishing. [In Persian].
Banafsheh, H., MesdaghiNia, A., Ghoreishi, F.S., Gilasi, H., Kashani, Z., Gholami, M. & Ghaderi, A. (2018). The survey of pattern of abusing and causes of addiction tendency among women undergoing methadone maintenance treatment in Kashan city during 2017-2018. Feyz Medical Sciences Journal, 22(5), 532-538. [In Persian], http://feyz.kaums.ac.ir/article-1-3581-fa.html
 Charmaz, K. (2008). Constructionism and the Grounded Theory Method. In J.-A. Holstein, & J.-F. Gubrium (Eds.), Handbook of Constructionist Research (pp. 397-412). New York: Guilford. https://doi.org/10.4236/ajps.2019.103030
Chen, J. S. (2014). Revisiting early sociological studies on addiction: Interactions with collectives. History of the Human Sciences, 27(5), 111-125. https://doi.org/10.1177/0952695114529433
Cotten, N. S. (1979). The familial incidence of alcoholism. Journal of Studies on Alcohol40, 8-116. https://doi.org/10.15288/jsa.1979.40.89
Creswell, J. (2012). Qualitative Research Method and Design: Choosing Among Five Approaches, (Translated to Persian by T. Hasangholipour, A. Alahyari & M. Berari), Tehran: Negah Danesh Publications. [In Persian].
Danesh, P., Maleki, A., & Niazi, Z. (2013). A contextual theory about the causes of addiction among female drug addicts imprisoned in Isfahan Central Prison, Socio-Cultural Development Studies, 1(4), 125-145. [In Persian],  http://journals.sabz.ac.ir/scds/article-1-47-en.html
Denzin, N. K., & Lincoln, Y. S. (1995). Transforming qualitative research methods: Is it a revolution?. Journal of Contemporary Ethnography24(3), 349-358. https://doi.org/10.1177/089124195024003006
Goodwin, D.W. (1979). Alcoholism and heredity: A review and hypothesis. Archives of General Psychiatry36(1), 57-61. https://doi.org/10.1001/archpsyc.1979.01780010063006
Goodwin, D.W. (1982). The genetics of alcoholism. In Biological Markers in Psychiatry and Neurology (pp. 433-443). Pergamon. https://doi.org/10.1016/B978-0-08-027987-9.50047-0
Hashemi, A. (2015). 30 to 95 percent share of "addiction" in causing crimes and social damage, [In Persian], Retrieved (May 20, 2021) from: http://isna.ir/fa/news/94121609989
Henick, M., Ing, H., & Ajali B. (2014). Qualitative Research Method in Social Sciences and Educational Sciences, (Translated to Persian by H. Zarei and M.R, Irvani Mohammad Abadi), Tehran: Sokhnoran Publications. [In Persian].
Hossain, M. K., Hassanzadeganroudsari, M., Nurgali, K., & Apostolopoulos, V. (2020). Vaccine development against methamphetamine drug addiction. Expert Review of Vaccines, 19(12), 1105–1114.https://doi.org/10.1080/14760584.2020.1857738
Iman, M.T. (2009). Paradigmatic Foundations of Quantitative and Qualitative Research Methods in Humanities, Qom: Research Institute of Hawzah & University. [In Persian].
Lai, YH., Lee, KH. & Huang (2024). TW. Relative efficacy of mindfulness-based relapse prevention among illicit drug abusers: a randomized clinical trial. Current Psychology, 43, 4516–4525.  https://doi.org/10.1007/s12144-023-04529-w
Martinelli, T. F., Nagelhout, G. E., Bellaert, L., Best, D., Vanderplasschen, W., & van de Mheen, D. (2020). Comparing three stages of addiction recovery: long-term recovery and its relation to housing problems, crime, occupation situation, and substance use. Drugs: Education, Prevention and Policy27(5), 387–396. https://doi.org/10.1080/09687637.2020.1779182.
Mohammadi, S., Valiee, S., Oliaei, N., & Nouri, B. (2022). The effect of the motivational interview on temptation and recurrence of Buprenorphine-treated patients. Shenakht Journal of Psychology and Psychiatry, 9(1), 45-56. [In Persian], http://dx.doi.org/10.32598/shenakht.9.1.45
Mohammadpour, A. (2013). Qualitative Research Method: Anti-Method, (Volume 1: Logic and Design in Qualitative Methodology), Tehran: Sociologists. [In Persian].
Mohseni, M. (2017). Sociology of Social Deviations, Third edition, Tehran: Tahori Publications. [In Persian].
Moltaft, H., & Arabi, A. (2021). Investigating the state of youth addiction in Khuzestan province and the effectiveness of therapeutic interventions in reducing it, Report of Research Project, General Directorate of Sports and Youth, Khuzestan province. [In Persian].
Momeni, E. (2019). The six provinces with the highest rates of student addiction in the country, [In Persian], Retrived (May 20, 2021) from:  https://www.isna.ir/news/98060402008
Moosavyzadeh, A., Jafari Hajati, R., Ghaffari, F., Khatami, S., Vakili Zahir, N., & Naseri, M. (2021). From Datura stramonium L to Hab-o-shefa: manuscript, animal and clinical studies for the treatment of addiction. Journal of Medicinal Plants, 19(75), 4-16. [In Persian], http://dx.doi.org/10.29252/jmp.19.75.4
Nabi, M. H., Masud, I., Humaira, T., Hussain, A., Naz, F., Chakraborty, P. A., & Hawlader, M. D. H. (2022). Reasons of relapse and pattern of drug use among the substance users in Bangladesh: A nationwide study. Journal of Ethnicity in Substance Abuse21(3), 876–885. https://doi.org/10.1080/15332640.2020.1801549
Nemati Sogolitappeh, F., & Khaledian, M. (2022). The Qualitative Study of Factors Affecting Relapse to Drug Abuse and Addiction with a Grounded Theory Approach. Research on Addiction/EtiadPajohi, 16(64), 279-307. [In Persian], http://dx.doi.org/10.52547/etiadpajohi.16.64.279
Neuman, L. (2016). Social Research Methods: Qualitative and Quantitative Approaches, (Translated to Persian by A. Azam and A. Faqihi), Tehran: Termeh. [In Persian].
Neuman, W. L. (2006). Social Research Methods Qualitative and Quantitative Approach (6th ed.). Upper Saddle River: Pearson.
Pedariyan, M., Vahida, F., & Esmaili, R. (2019). Analysis of Emotional-sentimental Actions in Addiction Treatment (A Qualitative Study based on Grounded Theory Approach). Strategic Research on Social Problems, 8(3), 105-126. [In Persian], https://doi.org/10.22108/srspi.2019.117803.1425
Rassool, H. (2009). Alcohol and drug Misuse: A Handbook for Students and Health Professionals, Routledge: London & New York.
Rezaei, A.M., & Senobari, M., (2014), Students’ attitude toward narcotic substances: The inhibitive role of legal and family forbiddances, inaccessibly to narcotics and trust to self. Research on Addiction/EtiadPajohi, 7(28), 43-58. [In Persian], http://etiadpajohi.ir/article-1-278-en.html
Roshanpajouh, M., Mirkazemi, R., Asadi, H., & Hedayati, B. (2019). Assessment of the Burden and Causes of Mortality in Compulsory Residential Drug Treatment Centers Under the Supervision of State Welfare Organization. Iranian Journal of Psychiatry and Clinical Psychology, 25(2), 164-177. [In Persian],  http://dx.doi.org/10.32598/ijpcp.25.2.164
Safari, M. (July 1, 2021). The prevalence of addiction in Khuzestan is higher than the national average: the tendency to use cannabis, [In Persian], Retrived (July 15, 2021) from: https://www.isna.ir/news/1400040100641
Shabahang, R., Bagheri Sheykhangafshe, F., & Mousavi, M. (2019), Effectiveness of Motivational Enhancement Therapy on Addiction Potential and Stages of Change Readiness and Treatment Eagerness. Research on Addiction/EtiadPajohi, 13(52), 311-330. [In Persian], http://etiadpajohi.ir/article-1-2092-en.html
Silverman, D. (2014). Qualitative Research Method in Sociology, (Translated to Persian by M. Salasi), Tehran: Sociologists. [In Persian].
Strauss, A. and Corbin, J. (2015). Fundamentals of Qualitative Research: Techniques and Stages of the Birth of Grounded Theory, (Translated to Persian by Ebrahim Afshar), Tehran: Ney Publishing. [In Persian].
Strübing, J. (2014). Grounded Theory: Zur sozialtheoretischen und epistemologischen Fundierung eines pragmatistischen Forschungsstils. Springer-Verlag.
Suddaby, R. (2006). From the editors: What grounded theory is not. Academy of Management Journal49(4), 633-642. https://doi.org/10.5465/amj.2006.22083020
Taherifard, M., Basharpoor, S., Hajloo, N., & Narimani, M. (2021). The Pattern of Structural Relationships of Relapse of Individuals with Substance Use Disorder based on Attentional Bias and Reward Sensitivity with the Mediating Role of Inhibition Control. Research on Addiction/EtiadPajohi, 15(60), 117-142. [In Persian],  http://dx.doi.org/10.52547/etiadpajohi.15.60.117
Werner CT, Altshuler RD, Shaham Y, Li X (2021). Epigenetic Mechanisms in Drug Relapse. Biol Psychiatry, 89(4), 331-338. https://doi.org/10.1016/j.biopsych.2020.08.005
Zhang, C., Li, J., Li, D., & Sun, B. (2020). Deep brain stimulation removal after successful treatment for heroin addiction. Australian & New Zealand Journal of Psychiatry, 54(5), 543-544. https://doi.org/10.1177/0004867419890671