The Role of Instagram Social Network in Reproducing Neoliberal Values in Iranian Society: A Meta-Synthesis Study

Document Type : Review Article

Authors

1 PhD Candidate in Sociology, Faculty of Humanities, Kashan University, Kashan, Iran

2 Professor, Department of Social Sciences, Faculty of Humanities, Kashan University, Kashan, Iran

Abstract

Background and Aim: In the contemporary era, virtual social networks are crucial components of neoliberal power technologies, serving as arenas for the production and reproduction of neoliberal values. This study aims to investigate the role of Instagram in the reproduction of neoliberal values.
 
Data and Method: This study reviewed research conducted between 2014 and 2024 using a meta-synthesis approach and the seven-stage model by Sandlewski and Barroso. Out of 842 studies related to Instagram, 162 were selected using relevant keywords. The Kappa index was employed to assess the quality and reliability of the findings, confirming their appropriateness.
 
Findings: Through continuous review and synthesis of the primary findings in sub-domains, 11 main areas were identified and ranked by frequency: value gap, identity, reputation, body management, lifestyle, consumerism, psychological factors, differentiation, privacy and personal relationships, family, and religious attitude.
 
Conclusion: The results indicate that Instagram reproduces key elements of the neoliberal worldview in Iranian society, such as moral fluidity, democratization of fame, celebrity culture, epistemic reflection, virtual narcissism, digitization of daily life, consumerism, family-centeredness, virtual spirituality, post-privacy ideology, and information overload.
 
Key Message: In today's world, the utilitarian logic of neoliberalism appears to dominate all aspects of life. Every domain has embraced neoliberal values, and the space for resistance has become notably fragile. The neo-liberalization project is rapidly expanding on virtual platforms like Instagram.

Keywords


مقدمه و بیان مسأله

نمی‌توان این واقعیت را کِتمان کرد که سرمایه‌داری، همیشه به شکلی روشن و واضح به سمت آینده می‌گریزد، چراکه آینده پناهگاهی دائمی و اساسی برای گریز از تناقض است، در نتیجه سرمایه‌داری صنعتی هم اکنون بر خلاف ادعای کارل مارکس[1]، به جای دگردیسی به کمونیسم، به نئولیبرالیسم و سرمایه‌داری دیجیتالی دگردیسی یافته است که در حکم ابزاری برای نیل به یک شیوه پساصنعتی و غیرمادی تولید است (هان، 1400: 9).  اساساً تاریخ ظهور نئولیبرالیسم که همانا دهه 1970 و 1980 میلادی است با تاریخ انقلاب فناوری‌های ارتباطی و پیدایش اقتصاد دیجیتالی برابری می‌کند. اقتصاد دیجیتال به دلیل پویایی‌اش، خود را به عنوان نمونه‌ای آرمانی بازنمایی می‌کند که می‌تواند به نحوی گسترده به نظام سرمایه‌داری مشروعیت بخشید (سرنیچک، 1400: 19).

توسعه نئولیبرالیسم به عنوان الگوی هژمونیک نوین نظام سرمایه‌داری، بدون تصور فناوری‌های دیجیتالی اساساً غیرممکن بود. هستی‌شناسی نئولیبرالیسم بر پایه این باور شکل گرفته است که با به حداکثر رساندن دامنة دستاوردهای ناشی از معاملات مبتنی بر بازار و افزایش تعداد این معاملات خیر اجتماع به حداکثر خواهد رسید و بر همین اساس می‌توان تمام کنش‌های انسان را وارد قلمرو بازار کرد. این امر مستلزم ایجاد فناوری‌های آفرینش اطلاعات و ظرفیت انباشت، نگهداشت، انتقال، تحلیل و استفاده از پایگاه‌های داده‌ها برای هدایت تصمیمات در بازار جهانی است (هاروی، 1400: 10). امروزه نئولیبرالیسم با تکیه بر «اقتصاد گیگی» و «انقلاب دات.کام‌ها» و در یک کلام توسعه سرمایه‌داری دیجیتالی در مقیاسی گسترده و جهانی نه تنها شیوه‌های تولید اقتصادی را دگرگون کرده است، بلکه با تکیه بر منطق «انباشت داد‌ه» در فضای شبکه‌های اجتماعی مجازی چون اینستاگرام، توئیتر، تلگرام، واتس‌اَپ و ... ارزش‌های اجتماعی، اخلاقی و انسانی را دچار دگرگونی عمیقی کرده است. امروزه زیر چتر نئولیبرالیسم، ما خودمان را در احاطه ارزش‌های معینی فهم می‌کنیم و جهت کنش‌هایمان را پیرامون همان ارزش‌ها پیدا می‌کنیم. این‌گونه ارزش‌های نئولیبرال با تکیه بر منطق بازار و توسعه ارتباطات دیجیتالی نه تنها می‌گویند ما چه کسی هستیم و بهای ما چقدر است، بلکه تعیین می‌کنند که ما چه توقعی از دستورالعمل‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی می‌توانیم داشته باشیم و در واقع تعیین می‌کنند که ما فکر می‌کنیم که ارزش‌های متعالی چه چیزهای هستند (Brown, 2015: 34).

در میان فناوری‌های قدرت نئولیبرالیسم، شبکه‌های اجتماعی مجازی و خصوصاً شبکه‌ اجتماعی اینستاگرام موقعیتی ساختاری دارد. اینستاگرام در یک دهه اخیر از جمله رسانه‌های جمعی پرطرفدار در جهان بوده است که به دلیل قابلیت‌های متعددش، محبوبیت بسیاری در جهان پیدا کرده و به عنوان یکی از پرمخاطب‌ترین شبکه‌های اجتماعی در جهان جایگاه مهمی را به خود اختصاص داده است (Mckneely et al, 2020: 23)، به طوری که بر طبق آخرین آمار، بیش از دو میلیارد نفر در جهان مخاطب دارد
(Marcella-Hood and Marcella, 2023: 634).

اینستاگرام یکی از نخستین شبکه‌های اجتماعی بود که از رابطه‌های ما با تلفن‌های همراه نهایت بهره را برد و وادارمان کرد تا زندگی کردن مقابل دوربین برای تأییدشدن در دنیای دیجیتال را حس کنیم. اساساً اینستاگرام ابزاری شده است برای سنجش ارتباط فرهنگی، خواه در مدرسه باشد یا در جامعه یا حتی در کل دنیا. بخش قابل توجهی از جمعیت دنیا سخت در تلاش هستند تا به صورت دیجیتالی شناخته و تأیید شوند و خیلی از آنها از طریق «لایک‌ها»، «نظرها»، «دنبال‌کنندگان» و ارتباط با برندها به این هدف می‌رسند. اما داستان اینستاگرام به نظر می‌رسد ایدئولوژیک‌تر از آنچه ما تصور می‌کنیم، است. اساساً از زاویه کمتر دیده شده و مورد توجه قرار گرفته باید اذعان نمود، اینستاگرام داستان تلاقی سرمایه‌داری نئولیبرال و ارزش‌های اجتماعی و آرمان‌های اخلاقی ما نیز هست (فرایر، 1400: 16).

 در اینستاگرام همه چیز برای فروش قفسه‌بندی می‌شود، حتی غیرقابل فروش‌ترین‌ها؛ یعنی احساسات و ارزش‌های اخلاقی و انسانی ما. نئولیبرالیسم بر بنیاد روابطی که در چارچوب بازار آزاد شکل می‌گیرد، استوار است و بازار مکانی است که برای معامله و خرید فروش به وجود آمده است. اکنون در زمانه‌ای به سر می‌بریم که هر فضایی از زندگی روزمره ما رنگ‌وبویی بازاری به خود گرفته است. اینستاگرام‌بازها هر روز حدود 100 میلیون عکس و فیلم در این فضا بارگذاری می‌کنند، هر چیزی که در اینستاگرام گذاشته می‌شود، اگر قرار است فایده‌ای داشته باشد، باید بالاخره به یک معنا برای فروش باشد، حتی اگر آنچه برای فروش گذاشته می‌شود، یک امکان انتزاعی باشد. در بطن اینستاگرام یک توازن دقیق مِیل وجود دارد که موتور محرک این پلتفرم است. هر کالایی باید برای مصرف‌کننده مطلوب باشد، اما میل به کالا نباید به هیچ وجه مصرف‌کننده‌ای را برآشفته کند (Penny, 2017).

اَبَر فضای فرهنگی که نئولیبرالیسم از دهه 1980 و 1990 به بعد با تکیه بر فضای مجازی و خاصاً شبکه‌های اجتماعی مجازی به وجود آورده، شرق و غرب نمی‌شناسد و در سرتاسر جهان از دورترین نقاط قاره آفریقا و کشورهای خاورمیانه تا متروپل‌های پرزرق‌وبرق اروپا و آمریکا گسترش یافته است و با تمام توان تلاش دارد تا ارزش‌های نئولیبرالی چون فردگرایی افسارگسیخته، سودجویی، مالیه‌سازی تمام امور انسانی، منفعت‌طلبی افراطی و ... را به لایه‌لایة زندگی اجتماعی انسان تزریق کند. در این راستا با بی‌معنایی فاصله زمانی و مکانی در بستر شبکه‌های اجتماعی مجازی، ما شاهد وجود ارزش‌های برخواسته از گفتمان نئولیبرال در کشورهای پیرامونی از جمله ایران هستیم که با وساطت شبکه‌های اجتماعی صورت می‌گیرند. در این راستا باید اذعان کرد که در جامعه ایرانی ما با نوعی «دگرگونی معرفتی» مواجه هستیم که حکایت از تغییرات بنیادین در ارزش‌های جامعه ایرانی دارد؛ بیراهه نیست اگر بگوییم این دگرگونی‌های معرفتی ناشی از زیست قدرت نئولیبرالیسم در سطح فراملی است، تغییری که نشانة دورشدن از جمع‌گرایی به عنوان ارزشی والا و اولویت منافع فردی در برابر یک کل اجتماعی جمعی است (علی‌محمدی، 1401: 42).

در آغاز دهه 1370 که نقطه شروع اجرای «سیاست‌های تعدیل ساختاری» در ایران بود، اینترنت نیز وارد جامعه ایرانی شد. از آن زمان تا کنون اتفاقات بسیار زیادی رقم خورده است و رسانه‌های جمعی از ویدئو و ماهواره تا شبکه‌های اجتماعی چون یاهو، فیسبوک، تلگرام، اینستاگرام و ... جای خود را در میان افراد جامعه پیدا کرده‌اند. بر طبق آخرین آمار در ایران، 5/78 درصد از جمعیت کشور از یکی از شبکه‌های اجتماعی مجازی استفاده می‌کنند. اینستاگرام محبوب‌ترین دامنة اینترنتی کشور است و نزدیک به 5/46 درصد افراد جامعه مخاطب این شبکه اجتماعی هستند. (ایسپا، 1402).  بنابراین باید عنوان نمود که اینستاگرام جایگاه ساختاری در زندگی روزمره افراد دارد. در گفتمان نئولیبرال، اینستاگرام مروّج آرمان‌ها و ارزش‌هایی است که در چند قرن اخیر مطرح شده است، ارزش‌های والایی چون آزادی، برابری، رفاه و ... دائماً در این فضا به بحث گذاشته می‌شوند، اما تحقق همه‌جانبة آن‌ها در ظاهر با اولویت‌دادن یکی بر دیگری به تعویق می‌افتد یا منتفی می‌شود. به باور سیاست‌گذارن و متولیان اجتماعی و اقتصادی، شبکه‌های اجتماعی مجازی چون اینستاگرام، شرایط را برای رهاسازی از مادیتِ سِفت و سخت جهان اجتماعی پیرامونی فراهم می‌آورد و سیالیتِ همیشگی آن امکانات عدیده‌ای را در مقابل افراد قرار می‌دهد، اما آنچه در عمل شاهد آن هستیم، بسیار متناقض است (خائفی، 1402: 54).

سه دهه گذشته در جامعه ایرانی را باید عصر ورود تدریجی سیاست‌های نئولیبرال در حوزه اقتصاد و تسری آثار آن به سایر حوزه‌های فرهنگی و اجتماعی در کشور دانست. سیاست‌های نئولیبرال که با عنوان «سیاست تعدیل ساختاری» نیز شناخته می‌شوند بر سطوح مختلف جامعه ایرانی اثرگذار بود. اما عمیق‌ترین سطح تأثیرات نئولیبرال‌سازی به حوزه فرهنگ و دگرگونی ارزش‌های اجتماعی مربوط است. تأثیر مهمی که سیاست‌های تعدیل ساختاری در ایران بر جای گذاشت، ایجاد نوعی تناقض در گزینش ارزش‌ها بود. رقابت کاذب، برتری‌جویی و انباشت کینه‌های طبقاتی نیز از دیگر پیامدهای نئولیبرالیسم بود و در عمیق‌ترین لایه‌ها تفوق فردگرایی؛ فرآیندی که می‌توان آن را «اَتمیزه‌شدن» جامعه نامید، نیز از جمله پیامدهای اجرای این سیاست در جامعه ایرانی بود. نتایج برخی از مطالعات نشان می‌دهد که ارزش‌های مالی و اقتصادی در سه دهه بعد از انقلاب اسلامی رو به افزایش بوده و از سوی دیگر، ارزش‌های معنوی در این سه دهه خصوصاً در میان نسل جوان رو به افول بوده است. همچنین باید اذعان کرد که نتایج برخی از مطالعات نشان ‌می‌دهد که شبکه‌های اجتماعی مجازی بر دگرگونی ارزش‌های اجتماعی و تفوق ارزش‌های مادی که نمودی از پیامدهای سیاست‌های نئولیبرال است، تأثیر داشته است (طالبان و همکاران، 1389؛ آزاده و همکاران، 1400).

اهمیت شبکه اجتماعی اینستاگرام در ایران تا حدی زیاد بوده است که در چند سال اخیر پژوهش‌های متعددی در نسبت با مسائل مربوط به اینستاگرام در ایران صورت گرفته است و هر کدام به موضوع خاصی پرداخته‌اند. هدف پژوهش حاضر این است که با مطالعه و جمع‌بندی پژوهش‌های پیشین با استفاده از روش فراترکیب، نشان دهد که چگونه اینستاگرام به عنوان فناوری قدرت نظم نئولیبرال، به فضایی برای بازتولید ارزش‌های نئولیبرالی در جامعه ایرانی بدل شده است و به این پرسش پاسخ دهد که ارزش‌های نئولیبرال در فضای اینستاگرام از طریق چه سازوکارهایی بازتولید می‌شوند؟

 

ادبیات نظری: رسانه‌های جمعی به مثابه قِسمی از تشکیلات نئولیبرالی

تصور نئولیبرالیسم، بدون فناوری‌های قدرت اساساً بی‌معنا است، زیرا فناوری‌‌های ارتباطی چون اینستاگرام هستند، که به مثابه قسمی از تشکیلات نئولیبرالی، وظیفه اثرگذاری بر افراد را دارند، ابزاری هستند که از بطن آنها ارزش‌های خاصی ذیل نظم نئولیبرال استخراج می‌شود. بنابراین بدیهی است که دولت‌های نئولیبرال، با سرمایه‌گذاری‌های کلان در بخش فناوری‌های ارتباطی و رسانه‌های جمعی، تولید ثروت را در دستور کار خود قرار دهند. از سوی دیگر، نباید بحث فناوری‌های ارتباطی در ذیل نظم نئولیبرال را صرفاً به تولید ثروت و اقتصاد محدود کرد؛ دگرگونی‌های هویتی، استثمار آزادی، سطحی‌شدن روابط و به طور کلی ظهور شکل جدیدی از استثمار، بخش قابل توجهی از دگرگونی‌های است که فناوری‌های ارتباطی در ذیل نظم نئولیبرال به‌وجود آورده‌اند. حالا که در زندگی روزمره به شکل فراگیر در معرض رسانه‌های جمعی قرار داریم، منطقی است اثرگذاری رسانه‌ها را بر نگرش‌ها و رفتار افراد در جامعه مدرن محرز فرض کنیم. بیشتر ما با طیب‌خاطر می‌پذیریم که تصاویر و پیام‌های رسانه‌ها بر نگرش و کردار سایر افراد اثرگذار است. اما خیلی کمتر حاضریم بپذیریم که دخل و تصرفی در رفتار خود ما صورت رفته است (کالرو، 1402: 248-249). رسانه‌های جمعی چون اینستاگرام از جمله فضاهایی هستند که بنیان‌های معرفتی و ارزشی نئولیبرال در آنها بازتولید می‌شوند. رسانه‌های اجتماعی در ذیل نظم نئولیبرال سازوکارهایی را کشف کرده‌اند تا از بطن روابط اجتماعی و پیوندهای میان کاربران ارزش‌های خاصی را استخراج کنند. به سخن دیگر، در پس ارزش نهفته در داده‌ها، روابط اجتماعی، هوش اجتماعی و تولید اجتماعی ایستاده است (هارت و نگری، 1401: 309).

به باور «دیوید هاروی[2]»، در دهه 1970 و 1980، یک‌چهارم سرمایه‌گذاری‌های دولت‌های نئولیبرال، در زمینه توسعه فناوری‌های دیجیتالی و توسعه پلتفرم‌ها و تکنولوژی‌های ارتباطی بوده است. این فناوری‌ها برای فعالیت‌های سوداگرانه و به حداکثر رساندن تعداد قراردادهای کوتاه مدت در بازار بسیار سودآورتر از امر تولید هستند. موضوع جالب توجه این است که آن عرصه‌های تولیدی که در دوران نئولیبرالیسم پیشرفت کردند، صنایع فرهنگی نوظهور (فیلم، ویدئو، بازی‌های ویدئویی، موسیقی، تبلیغات و نمایش هنری) بودند که از فناوری‌های اطلاعاتی و ارتباطی به عنوان پایه‌ای برای نوآوری و بازاریابی محصولات جدید استفاده می‌کردند و امروزه بر شدت استفاده از این فناوری‌ها افزوده شده است (هاروی، 1400: 222).

می‌توان گفت فناوری‌های اطلاعاتی و ارتباطاتی و خصوصاً رسانه‌های جمعی نظرکرده نئولیبرالیسم هستند، زیرا نقش اساسی در فراگیری و درونی‌کردن ارزش‌ها در درون جامعه دارند. مجموعه وسیعی از ارزش‌ها و شیوه‌های رفتاری از طریق تصاویر و ایده‌های منتقل‌شده توسط برنامه‌های سرگرم‌کننده تلویزیونی عامه‌پسند، مجلات مصوّر، اینترنت، شبکه‌های اجتماعی مجازی، فیلم‌ها و ... فراگرفته می‌شوند. رسانه‌های ارتباطی نوین قادر به تأثیرگذاری بر استانداردهای اخلاقی ما هستند و مواجهة منظم با پیام‌های منتقل‌شده توسط رسانه‌های جمعی، تأثیر انباشتی بر ارزش‌ها و رفتارهای اخلاقی افراد جامعه دارد (نوریس و اینگلهارت، 1400: 245).

به باور «مانوئل کاستلز[3]»، انقلاب فناوری اطلاعات در اجرای فرآیند بنیادین تجدید ساختار نظام سرمایه‌داری  از دهه 1980 به بعد راهگشا بود. در این فرآیند، منطق و منافع سرمایه‌داری پیشرفته انقلاب فناوری را از لحاظ توسعه و جلوه‌های آن شکل داد، بی‌آنکه این انقلاب به مرتبه نمایندگی این منافع تنزل یابد (کاستلز، 1402، ج 1: 14). مؤثرترین عامل تاریخی که الگوی فناوری اطلاعات را شتاب می‌بخشد و شکل و مسیر آن را تعیین و شکل‌های اجتماعی وابسته به آن را ایجاد می‌کند، فرآیند تجدیدساختار سرمایه‌داری است که از دهه 1980 و بر مبنای ایدئولوژی نئولیبرال آغاز شد و از این جهت است که می‌توانیم نظام فناوری-اقتصادی جدید را سرمایه‌داری اطلاعاتی بنامیم (کاستلز، 1402، ج 1: 19). انقلاب فناوری اطلاعات موجب ظهور اطلاعات‌گرایی شد که شالوده مادی یک جامعه نو است. در اطلاعات‌گرایی، تولید ثروت، اعمال قدرت و ایجاد معیارهای فرهنگی به توان فناورانه جوامع و افراد وابسته شد و کانون این توان فناوری اطلاعات بود. نقش این فناوری در فراهم آوردن امکان توسعه شبکه‌سازی به عنوان شکل پویا و خودگستر فعالیت انسانی بسیار مهم بود. این منطق شبکه‌سازی فراگیر تمامی عرصه‌های زندگی اجتماعی و اقتصادی را دگرگون می‌کند (کاستلز، 1402: ج 3: 407-406).

در دنیایی که هر روز بیش از پیش از اطلاعات اشباع می‌شود، مؤثرترین پیام‌ها، ساده‌ترین و دوپهلوترین پیام‌ها هستند، به نحوی که جایی برای برآوردهای خود می‌گذارد. تصاویر با این تعریف بیشترین همخوانی را دارد. رسانه‌های دیداری-شنیداری تغذیه‌کنندگان اصلی ذهن مردم هستند، زیرا با مسائل عمومی سروکار دارند (کاستلز، 1402، ج2: 385). ساختار جوامع ما به نحو روزافزونی پیرامون تقابل دو قطبی میان شبکه و خویشتن شکل می‌گیرد. در این وضعیت که کارکرد و معنا دچار دوگانگی ساختاری است، الگوهای ارتباط اجتماعی بیش از پیش دچار تنش می‌شوند و وقتی ارتباط گسسته می‌شود، وقتی دیگر هیچ‌گونه ارتباطی حتی به صورت ارتباط خصمانه وجود نداشته باشد، گروه‌های اجتماعی و افراد از یکدیگر بیگانه می‌شوند و یکدیگر را به چشم یک غریبه و نهایتاً یک تهدید می‌نگرند. در این فرآیند، از آنجا که هویت‌ها خاص‌تر و مشارکت در آنها هرچه دشوارتر می‌شود، تجزیه و پراکندگی اجتماعی گسترش می‌یابد. فرهنگ و نظریه پُست‌مدرن، پایان تاریخ و تا اندازه‌ای پایان خِرد را جشن گرفته است و از توانایی ما برای درک و یافتن معنای هرچیزی، حتی چیزهای بی‌معنا، ناامید شده است. پیش‌فرضی که در اینجا نهفته است، پذیرش فردی‌شدن عامل رفتار و ناتوانی جامعه در قبال سرنوشت خویش است (کاستلز، 1402، ج 1: 4-3). خویشتن ما که در اِنزوای کامل قرار دارد به نظر می‌رسد که به گونه برگشت‌ناپذیری خود را گم کرده است (کاستلز، 1402، ج 1: 24).

به باور «بیونگ چول هان[4]» شبکه‌های اجتماعی مجازی چون اینستاگرام امروزه بیش از آنکه فضای آزادی را بازتولید کنند، ذیل نظم نئولیبرال به استثمار آزادی می‌پردازند و شکل جدیدی از کنترل و نظارت عام را صورت‌بندی می‌کنند. در ابتدا، اینترنت به منزله رسانه‌ای مبتنی بر آزادی نامحدود تقدیس شد. هم‌اکنون آزادی و ارتباطاتِ نامحدود به نظارت و کنترل عام بدل شده است. رسانه‌های اجتماعی بیش از پیش مترادف با «سراسربین دیجیتالی» شده است که بستر تداوم مراقبت و کنترل قلمرو اجتماعی و استثمار بی‌رحمانه آن را فراهم می‌آورد. قدرت هوشمند به جای اعمال‌شدن با اجبار یا ممنوعیت، روان را تصاحب می‌کند. این قدرت تحمیل‌کننده سکوت نیست. در عوض، دائماً ما را به اعتماد کردن، به اشتراک گذاشتن و مشارکت فرا می‌خواند؛ به مخابره و انتقال افکار، نیازها، آرزوها و ترجیحاتمان، به گفتن هر آنچه در حول زندگی‌مان قرار دارد. هم اکنون مردم، خودشان را تحت سلطه مصرف و ارتباطات قرار داده‌اند و تمام‌وقت در حال پسندیدن (لایک کردن) هستند. نئولیبرالیسم، در واقع سرمایه‌داری لایک‌ها است. این شکل از سرمایه‌داری اساساً متفاوت از سرمایه‌داری قرن نوزدهمی است که به‌وسیله قیدوبندها و ممنوعیت‌های انضباطی اعمال می‌شد (هان، 1400: 21).

در نئولیبرالیسم، فناوری‌های قدرت شکل و شمایلی زیرکانه دارند. این شکل از قدرت مستقیماً بر افراد اثر نمی‌گذارند، در عوض، اطمینان دارد که افراد علیه خودشان دست به عمل می‌زنند؛ به نحوی که روابط قدرت نهادینه می‌شوند و از این رو، همچون آزادی جلوه می‌کنند. خودبهینه‌سازی و فرمانبردار، آزادی و استثمارشدن تبدیل به یک چیز می‌شوند (هان، 1400: 33). سراسربینی دیجیتالی امروز که با اینترنت، گوشی‌های هوشمند و عینک گوگل اِعمال می‌شود، متفاوت است. در دوره سراسربین دیجیتالی، ما اسیر توهّم آزادی نامحدود و غلبه ارتباطات هستیم. اینجا شکنجه‌ای وجود ندارد، فقط توئیت‌ها و پست‌ها به چشم می‌خورند (هان، 1400: 44). رسانه‌ها و فناوری ارتباطی جدید نیز هستی برای دیگری را رقیق و کم‌مایه کرده‌اند. دنیای مجازی، از جهت دگرگونی و مقاومتی که به نمایش می‌گذارد، فقیر است. در شبکه‌های اجتماعی مجازی، کارکرد اصلی دوستان آن است که با بذل توجه در مقام مصرف‌کننده به اِگویی که مثل کالا عرضه شده است، خودشیفتگی را تشدید کنند (هان، 1400: 79-78).

اصرار بر شفافیت در جامعه‌ای رخ می‌دهد که در آن ضربه سهمگینی به معنای اعتماد وارد شده است، جامعه شفافیت‌مدار نه جامعه‌ای اعتمادمحور، که جامعه‌ای کنترل‌محور است. با پیش رفتن ارتباطات تام و شبکه‌سازی تمام، بیرون گود نشستن و داشتن نظری متفاوت دشوارتر می‌شود. شفافیت یک دیسپوزیف[5] نئولیبرال است. شفافیت همه‌چیز را مرکزگرا می‌کند تا از آنها اطلاعات بسازد. تحت روابط تولید غیرمادی امروزی، اطلاعات و ارتباطات بیشتر به معنای بهره‌وری و شتاب بیشتر است. در مقابل، رازداری و خارجی‌بودن و دیگری‌بودن مانعی بر سر راه ارتباطات بدون مرز است. باید آن‌ها را تحت لوی شفافیت برانداخت. جامعه کنترل‌محور دیجیتال بهره تام و تمامی از آزادی می‌برد. این هم فقط به لطف روشن‌سازی و افشای داوطلبانه خود میسر است (هان، 1400: 94-93). امور آنگاه شفاف می‌شوند که نفی را سراسر وابنهد، وقتی صاف و برابر شوند، وقتی در برابر ادغام در جریان‌های روان سرمایه، ارتباطات و اطلاعات مقاومت نکنند. اعمال آنگاه شفاف می‌شوند که عملیاتی باشند. جامعه شفافیت‌مدار جهنمی از چیزهای یکسان است. شفافیت یک اجبار نظام‌مند است که بر همه فرآیندهای اجتماعی چنگ می‌اندازد و آن‌ها را دچار تغییری می‌سازد که تا عمق‌شان رخنه می‌کند. نظام اجتماعی امروز تقاضای شفافیت را بر همه فرآیندهایش حاکم می‌کند تا آنها را عملیاتی و پرشتاب کند (هان، 1400: 98-97).

ایدئولوژی «پساحریم ‌‌خصوصی» در فضای مجازی نیز به همین منوال ابلهانه است. این ایدئولوژی تحت لوای شفافیت، خواستار تسلیم کامل حوزه خصوصی است که قرار است به ارتباطات شفاف بیانجامد (هان، 1400: 100). در جامعه ایجاب‌محور مبتنی بر شبکه‌های مجازی چون اینستاگرام، همه‌چیز به کالا تبدیل می‌شود؛ آنها باید نمایش داده شوند تا وجود داشته باشند و ارزش آئینی هم از میان می‌رود تا ارزش نمایشی پیدا کند. یگانه دلیلی وجود ارزش نمایشی، توجهی است که خلق می‌کند. عصر فیسبوک، اینستاگرام، فتوشاپ و ... تضمین می‌کند که سیمای بشری صرفاً صورتی برابر با ارزش نمایشی‌اش است (هان، 1400: 109-107). اقتصاد سرمایه‌دارانه نمایش اجباری را بر همه‌چیز تحمیل می‌کند، ارزش نمایشی بیش از هرچیز وابسته به ظاهر زیباست. لذا به خاطر نمایش اجباری، اجبار به زیبایی و تناسب اندام شکل می‌گیرد. عمل زیبایی درصدد بیشینه‌کردن ارزش نمایشی است (هان، 1400: 110-112). در نهایت امروزه ارتباط دیجیتال در بستر شبکه‌های مجازی چون اینستاگرام سبب شده است اجتماع، یعنی ما، به طور مشخص تنزل پیدا کنیم. این ارتباط، فضای عمومی را از بین می‌برد و تنهایی را شدت می‌بخشد (هان، 1402: 62). 

«یانیس واروفاکیس[6]» نظریه‌پرداز یونایی، معتقد است سرمایه‌داران به دور از دنیای عادیِ فیزیکی، با کسب مشروعیت از ایدئولوژی نئولیبرالیسم، مجهز به فضیلت جدیدی به نام طمع، پنهان در پیچیدگی کامپیوترهایشان، خود را، البته نه بی‌دلیل در مقام اربابان جهان بازآفرینی کردند. در آن جهان، جایی که الگوریتم‌ها پیشاپیش به ندیمگان سرمایه‌دارها تبدیل شده بودند، اینترنت اولیه که به مشاعات می‌مانست، هیچ شانسی نداشت، حصارکشی‌های جدید دیر یا زود رخ می‌دادند. مانند حصارکشی‌های اولیه، اینجا هم نوعی حفاظ لازم بود که توده‌ها را از چنین منبع مهمی دور نگه دارد. در قرن هجدهم این زمین بود که اکثریت مردم از دسترسی به آن محروم شدند. در قرن بیست و یکم با ظهور شبکه‌های مجازی چون اینستاگرام  ما از دسترسی به «هویت» خودمان محروم می‌شویم (واروفاکیس، 1403: 92-91).

در واقع ما شاهد نوعی دگردیسی سرمایه از فیزیکی به ابری هستیم. به لحاظ فیزیکی، سرمایه ابری مجموعه‌ای از ابزارآلات و تشکیلات شبکه، نرم‌افزار، الگوریتم‌های مبتنی بر هوش مصنوعی و سخت‌افزارهای ارتباطی است که از جای‌جای کره زمین عبور کرده و انواع مختلفی از وظایف جدید و قدیمی را انجام می‌دهد. به عنوان مثال، تحریک میلیاردها نفر از اشخاص بی‌مُزد به انجام کار رایگان برای پربارترکردن حساب کاربری خود در سرمایه ابری مانند بارگذاری عکس و فیلم در اینستاگرام. سرمایه ابری به ما پیشنهاد می‌دهد که کار را متوقف کنیم در حالی که به ما پیشنهادهایی می‌دهد که به طرز چشمگیری با علایق ما هماهنگ است و ما را مشتاق دیگر کالاهای قابل فروش در تیول‌های یا پلتفرم‌های ابری می‌کند (Varoufakis, 2021: 18).

دنیای امروز حتی در همین حد به جوانان رحم نشان نمی‌دهد. ساخت و پرداخت هویت آنلاین گزینه‌ای اختیاری نیست و بنابراین زندگی شخصی آنها تبدیل به بخشی از مهم‌ترین کارهایی شده که انجام می‌دهند. از لحظه‌ای که نخستین گام‌های آنلاین را بر می‌دارند، در تقلای رسیدگی به دو ضرورت متناقض و سردرگم‌کننده‌اند؛ آنها به طور ضمنی آموزش می‌بینند که خودشان را در قالب یک برند ببینند، اما برندی که بر اساس اصالتش قضاوت می‌شود، آن هم اصالتی که نمود داشته باشد و به چشم بیاید (واروفاکیس، 1403: 205). بنابراین پیش از انتشار هر تصویری، آپلود هر ویدئویی، ارسال نظر درباره هر فیلمی و فرستادن عکس یا پیام باید حواسشان به این باشد که انتخابشان چه کسی را خشنود یا ناراحت می‌کند. آنها باید به نحوی بفهمند که کدام یک از خودهای حقیقی بالقوه‌شان جذاب‌تر از بقیه به نظر می‌رسد و مدام باید نظرات خودشان را با برداشتشان از آنچه میانگین نظرات آنلاین خواهد بود محک بزنند. هر تجربه‌ای را می‌توان ضبط کرد و به اشتراک گذاشت، بنابراین آنها دائماً با این سؤال مواجهند که آیا باید چنین کاری بکنند یا نه؟ حتی اگر عملاً برای به اشتراک‌گذاشتن فلان تجربه فرصتی وجود نداشته باشد، چنین فرصتی را می‌شود به راحتی تصور کرد و تصورش هم می‌کنند. هر انتخابی، چه دیگران شاهدش باشند چه نباشند، تبدیل می‌شود به عملی در جهت ساخت و پرداخت هویت (واروفاکیس، 1403: 206).

 

روش و داده‌ها

روش فراترکیب یکی از روش‌های پژوهش کیفی است که به مانند روش فراتحلیل با تجزیه و تحلیل و یکپارچه‌کردن مجموعه‌ای از مطالعات گذشته، سعی دارد تا مجموعه‌ای جامع ایجاد کرده تا تفسیر یکپارچه و عمیقی از مسأله پژوهش را ارائه دهد (Beck, 2002: 214). بر این اساس، در این پژوهش برای جستجو، طراحی و طبقه‌بندی پژوهش‌های مرتبط با شبکه اجتماعی اینستاگرام از روش فراترکیب استفاده شده است. روش فراترکیب نوعی رویکرد سیستماتیک برای پژوهشگران فراهم می‌کند تا پژوهش‌های گذشته را با یکدیگر ترکیب کرده، سپس مفاهیم پنهان را شناسایی کرده و در نهایت دانش موجود را گسترش دهند  (Siau and Long, 2005: 448).

 

 

شکل 1- مسیر مراحل مختلف فراترکیب

 

در یک دهه اخیر، پژوهش‌های متعددی در کشور در ارتباط به شبکه اجتماعی اینستاگرام صورت گرفته است. می‌توان این‌گونه عنوان نمود که اینستاگرام از یک سو به دلیل نقش پررنگی که در زندگی روزمره افراد دارد، بسیار مهم است و از سوی دیگر به دلیل مسائلی  که در این فضا به اشتراک و بحث گذاشته می‌شود برای پژوهشگران ایرانی، خصوصاً محققین حوزه علوم انسانی به موضوع بسیار مهمی تبدیل شده است. بر همین اساس با توجه به ویژگی‌هایی که روش فراترکیب دارد، این روش می‌تواند، یافته‌های جامع و کاملی از پژوهش‌های پیشین در اختیار پژوهشگران قرار دهد. به عبارت دیگر، فراترکیب تصویری ژرف و گسترده از پژوهش‌های انجام شده در مورد شبکه اجتماعی اینستاگرام به ما ارائه می‌دهد و قدرت تعمیم‌پذیری پژوهش را نیز افزایش می‌دهد. به منظور پیشبرد اهداف پژوهش حاضر، از روش فراترکیب باروسو و سندلوسکی استفاده شده است؛ این روش فرآیندی است که به پژوهشگران این امکان را می‌دهد تا یک سؤال پژوهشی خاص را صورت‌بندی کرده و برای پاسخگویی به این پرسش به جستجو و گزینش، ارزیابی، تلخیص و ترکیب یافته‌های کیفی بپردازند (Sandelowski and Barroso, 2003). باروسو و سندلوسکی، روش خود را طی هفت مرحله طراحی کرد‌ه‌اند که در این پژوهش نیز از این الگوی هفت مرحله‌ای استفاده می‌شود که مراحل آن در شکل 1 آمده است.

مرحله اول) طرح سؤالات پژوهش: در گام اول تمرکز بر پرسش «چه چیزی؟» است، این پژوهش به دنبال تبیین نقش شبکه اجتماعی اینستاگرام به مثابه فضای بازتولید ارزش‌های نئولیبرال است، در گام اول باید به سه پرسش مهم پاسخ داده شود که عبارتند از: الف) چه کسی: این پرسش ناظر به تبیین جامعه مورد نظر پژوهش است، که عبارت است از ژورنال‌ها، مجلات مختلف علمی، پایگاه‌ها و سایت‌های مختلف؛ ب) تعیین محدوده زمانی پژوهش: مطالعاتی که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته‌اند در بازه زمانی بین سال‌های 1393 تا 1403 انجام شده‌اند؛ و ج) روش پژوهش: تحلیل نوع روش مقالات در جریان فراترکیب و مقالاتی که مورد تأیید قرار می‌گیرند و استفاده از تحلیل اسنادی و داده‌های کیفی.

مرحله دوم) تحلیل منطقی و قاعده‌مند تحقیقات پیشین: با توجه به کلیدواژه‌های مورد نظر در مطالعات و پژوهش‌های پیشین در فاصله زمانی بین سال‌های 1393 تا 1403 تعداد 824 پژوهش اعم از رساله‌های دانشجویی و مقالات علمی گردآوری شد.

 

جدول 1- مفاهیم کلیدی پژوهش

 

مرحله سوم) شناسایی مقالات مورد تأیید: واحد تحلیل در پژوهش حاضر مقالات و رساله‌هایی است که در پایگاه‌های علمی معتبر منتشر شده‌اند، همچنین ملاک‌های اساسی انتخاب پژوهش‌های منتخب در جدول 2 آمده است.

 

جدول 2- ملاک‌های انتخاب پژوهش‌ها

 

به منظور بررسی کیفیت مطالعات منتخب، ده معیار اصلی مشخص شده است که به هر معیار پنج نمره تعلق می‌گیرد و مطالعاتی که بر اساس معیارهای مختلف نمرة بالای 30 بگیرند، مورد تأیید بوده و وارد فرآیند اصلی فراترکیب می‌شوند. در روش فراترکیب و الگوی باروسو و سندلوسکی، پژوهشگران بر مبنای مقیاس 50 امتیازی (CASP) سیستم امتیازبندی را مطرح کرده و هر پژوهشی را که امتیاز کمتر از 30 داشته باشد، حذف می‌کنند، شیوه امتیازدهی به پژوهش‌های منتخب به این صورت است که عالی 41- 50 (E)، خیلی خوب 31-40 (VG)، خوب 21-30 (G)، متوسط 11-20 (F) و ضعیف 0-10 (P). ده معیار مقبول در روش فراترکیب برای امتیازدهی به مطالعات منتخب عبارتند از: هدف پژوهش، اصول و روش‌ها، نمونه، مرتب‌سازی داده‌ها، انعکاس‌پذیری، مبانی اخلاق حرفه‌ای، دقت تحقیق، تبیین روشن نتایج، نتیجه‌گیری کلی پژوهش. بر مبنای معیارهای ذکر شده، تعداد 162 مطالعه به صورت نهایی پذیرفته شده است.

 

جدول 3- امتیازات داده شده به پژوهش‌های منتخب

 

در این مرحله از بین 842 پژوهش غربالگری شده، ابتدا 323 پژوهش بر اساس معیار عنوان نامرتبط حذف شد، سپس تعداد 519 چکیده مورد بررسی قرار گرفت و تعداد 217 مطالعه به دلیل چکیده رد شد. در مرحله بعدی 302 مطالعه باقی ماند که بر اساس محتوا این پژوهش‌ها مورد بررسی قرار گرفت و تعداد 140 پژوهش نیز به دلیل محتوا و کیفیت ضعیف رد شده و در نهایت 162 پژوهش باقی مانده و به عنوان مطالعات نهایی پذیرفته شده و مورد بررسی قرار گرفت که الگوریتم غربالگری آن در شکل 2 آمده است.  

 

 

شکل 2- الگوریتم غربالگری و انتخاب مطالعات نهایی

                               

مرحله چهارم) تبیین و استخراج نتایج: در این مرحله اطلاعات پژوهش طبقه‌بندی می‌شوند، به صورتی که در ستون اول شماره هر سرفصل مشخص شده، سپس در ستون دوم سرفصل‌های مربوط به مسائل و موضوعات شبکه اجتماعی اینستاگرام مطرح می‌شود که در هر مطالعه ذکر شده است، بررسی می‌شود و در ستون سوم منابع و مآخذ مربوط به هر کدام از پژوهش‌ها ذکر می‌شود و در نهایت در ستون چهارم فراوانی نشان داده می‌شود. در جدول 4 نتایج بررسی مقالات برای تعیین سرفصل‌ها آمده است.

 

جدول 4- سرفصل‌های مشخص‌شده جهت طراحی مشخصه‌های نئولیبرال‌سازی در فضای اینستاگرام

 

مرحله پنجم) تحلیل و ترکیب نتایج: برای بررسی پژوهش‌های انجام شده مرتبط با شبکه اجتماعی اینستاگرام از تکنیک کدگذاری استفاده شده است. فرآیند کدگذاری به این صورت است که یافته‌های پژوهش، تجزیه، مفهوم‌سازی و به شکل جدیدی در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند، در جریان کدگذاری باز، داده‌ها و پدیده‌ها در قالب مفاهیم عرضه می‌شوند. عبارت‌ها یا گزاره‌ها بر اساس واحدهای معنایی طبقه‌بندی می‌شوند تا مفاهیم به آنها مرتبط شوند (Strauss and Corbin, 1990: 113). در ادامه کدهای استخراج شده از کدگذاری باز که مستقیماً به پرسش تحقیق مربوط مرتبط هستند، دسته‌بندی می‌شوند (ایمان، 1394: 80- 79). سپس پژوهشگر، مفاهیم را ابداع کرده و سپس مقولات و روابط آنها را بر اساس متن و سؤالات پژوهش مورد بررسی قرار می‌دهد و در نهایت مفاهیم بر اساس اشتراک و ارتباط‌شان با یکدیگر، مقوله جدیدی را شکل می‌دهند.

 

جدول 5- طبقه‌بندی استخراج‌شده عوامل مؤثر بر نئولیبرال‌سازی فضای اینستاگرام

 

مرحله ششم) بررسی کیفیت نتایج: مدل استخراج‌شده از یافته‌های این پژوهش شامل 11 بُعد و 172 مؤلفه است. بر مبنای توضیح و بررسی مراحل فراترکیب، مدل طراحی‌شده در طی جلساتی با حضور خبرگان حوزه علوم اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت. روایی این مدل بر اساس روایی محتوایی به دو شکل صورت گرفته است. ابتدا، بهره‌گیری از اجزاء و عوامل مدل‌های ارائه شده گذشته که خود به روایی مدل می‌انجامد. سپس تشکیل جلسه‌های گروه‌های کانونی و ارائه مدل در این جلسات به صاحب‌نظران حوزه علوم اجتماعی. همچنین برای سنجش پایایی مدل طراحی شده از «شاخص کاپا[7]» استفاده شده است.

روال تعیین این شاخص در این پژوهش بدین صورت است که یکی از خبرگان بدون اطلاع از چگونگی ترکیب کدها و مفاهیم ایجاد شده به‌وسیله محققین، طبقه‌بندی مقوله‌ها را انجام می‌دهد. سپس مقوله‌های ارائه شده توسط این خبره مقایسه می‌شود، در مرحله بعد با توجه به تعداد مقوله‌های و مفاهیم متفاوت ایجاد شده، شاخص کاپا محاسبه می‌شود. در جدول 6 مشاهده می‌شود که محققین 11 بعد و متخصص دیگر 10 بعد را مطرح کرده است که از این تعداد 9 بعد مشترک است، همچنین مقدار شاخص کاپا 736/0 است که در سطح توافق قابل قبول قرار دارد.

 

جدول 6- مقایسه نظرات متخصصین و محققین

 

مرحله هفتم) ارائه یافته‌ها و مدل مفهومی: در این گام از پژوهش، فراترکیب یافته‌های مربوط به مراحل پیشین ارائه (شکل 3) و مدل نهایی مربوط به فراترکیب طراحی شده است. در مدل ارائه شده، سازوکارهای اینستاگرام به مثابه فضای نئولیبرال‌سازی در 11 بعد ذکر شده است که از میان ابعاد ذکر شده، بیشترین فراوانی مربوط به بعد سیالیت اخلاقی است و کمترین فراوانی مربوط به فرسودگی اطلاعاتی است.

 

 

شکل 3- مدل مفهومی یافته‌های پیشینه پژوهش

 

تفسیر یافته‌ها

1) سیالیت اخلاقی

سیالیت اخلاقی، یکی از مهم‌ترین مقولاتی است که در فضای اینستاگرام در میان کاربران جامعه ایرانی تبدیل به نوعی عادت‌واره و بخش جدایی‌ناپذیر فرهنگ مجازی در اینستاگرام شده است. به باور اندیشمندانی چون «هِنری هلر[8]»، نئولیبرالیسم نوعی نظریة اقتصادی و سیاسی است که به تدریج به فرهنگ جدید واقعی تبدیل شده که توسط دولت، دانشگاه‌ها و رسانه‌ها ترویج می‌شود. منطق نئولیبرالیسم در این حقیقت منعکس می‌شود که برای ایجاد یک بازار آزاد به دست سنگین دولت نیاز است، اما به‌رغم مداخله دولت در گفتمان نئولیبرال، بازار به طرز وقیحانه‌ای به مثابه وسیله یا ماشینی خودکار ارائه می‌شود که قدرتمندترین پردازنده قابل تصور اطلاعات است (هلر، 1401: 143). در چنین فضایی اینستاگرام تبدیل به ماشین پردازنده اطلاعات و ارزش‌های نئولیبرال می‌شود و این باور را به وجود می‌آورد که ارزش‌های اخلاقی ثابت و پایدار نیستند؛ سوژه نئولیبرال فردی است که از منظر اخلاقی مسئول پیمایش در قلمرو اجتماعی با تکیه بر انتخاب منطقی و محاسبه هزینه-فایده مبتنی بر اصول بازار است که سایر ارزش‌های اخلاقی و منافع اجتماعی را نادیده می‌گیرد (Hamann, 2009: 37).

نئولیبرالیسم تلاش می‌کند که به این اطمینان برسد که افراد مجبور هستند در تمام قضاوت‌ها و عملکردهای خود ارزش‌های مبتنی بر بازار را در نظر بگیرند. امروزه رسانه‌های چون تلویزیون و شبکه‌های اجتماعی مجازی تا وبلاگ‌نویسی در خدمت برساخت سوژه نئولیبرال هستند. انسان نئولیبرال کاملاً متضاد با ارزش‌ها و اخلاقیات جمعی است و هر زمان که بخواهد می‌تواند این ارزش‌ها را در جهت منافع اقتصادی خود دستکاری و سیال می‌کند. سوژه نئولیبرال صرفاً در مقابل خود و کردارش مسئولیت دارد، زیرا آنها بر مبنای آزادی رادیکال نئولیبرال، کاملاً مستقل هستند (Hamman, 2009: 43). در چارچوب نظم نئولیبرال، ارزش‌های اجتماعی به شکل جدیدی صورت‌بندی می‌شوند، به این معنا که آن چیزی باارزش شمرده می‌شود که از طریق کار در اقتصاد رسمی ارزش ایجاد کند، افراد را به مصرف‌کردن وادار کند و به طور کلی ارزش‌های اخلاقی و اجتماعی را در چارچوب منطق سود و منفعت شخصی به کار گیرد (Lawn and Prentice, 2015: 4).

نئولیبرالیسم نوعی ایدئولوژی است که با جارزدن آزادی‌های فردی، توصیه می‌کند که همه کنش‌ها و امیال انسان به بازار آورده شود، زیرا مبادله در بازار را فی‌نفسه اخلاقی می‌داند که قادر است جایگزین همه باورهای اخلاقی پیش‌تر تصور شود. نئولیبرالیسم خود را عاملیتی آزادی‌بخش از بوروکراسی دولتی ارباب‌منش معرفی کرده است و سوژه‌های خود را به واسطه فراخوانیِ مداوم آنها به فعال و خلاق بودن‌شان، بسیج می‌کند. نئولیبرالیسم در عین حال، سوژه‌ها را به تبعیت از نظم محتوم بازار فرا می‌خواند که مرتباً به نحوی فزاینده تلاش‌های بسیاری از افراد را ناکام می‌گذارد و نقش برآب می‌کند. نئولیبرالیسم ایدئولوژی است که پیوسته نیازمند آن است که باور به موفقیت را در همه افراد پدید آورد و در عین حال نگذارد که این باور به مطالبه اخلاقی یا حتی نقد بنیادین ناعقلانیت کلی سرمایه‌داری تبدیل شود (رمان، 1400: 370-350). «وندی براون[9]» نئولیبرالیسم را نوعی عقلانیت مسلط تعریف می‌کند که انواع متمایزی از سوژه‌ها، رفتارها، سامانه‌های ارزشی و معنابخشی اجتماعی را ایجاد می‌کند. این عقلانیت به همه حوزه‌ها و فعالیت‌های انسانی، خِصلتی اقتصادی می‌دهد و به جای مدلی از جامعه مبتنی بر قرارداد اجتماعی که به ایجاد عدالت می‌انجامد، برداشتی را پیش می‌نهد که مطابق با آن، جامعه در قالب بازار ساماندهی می‌شود و الزامات بازار است که دولت‌ها را هدایت می‌کند. با بَدل‌شدن عقلانیت نئولیبرال به عقل سلیمِ فراگیرِ مردم، اصول این نوع از عقلانیت نه تنها از طریق دولت بر ما حکمرانی می‌کند، بلکه در محل‌های کار، رسانه‌ها،مدارس، بیمارستان‌ها، ورزشگاه‌ها و خلاصه در همه اَمیال و تصمیمات انسانی حضوری فراگیر می‌یابد» (براون، 1401: 22).

گفتمان نئولیبرال در حالی که بازار را برجسته می‌کند، فقط یا حتی اساساً متمرکز بر اقتصاد نیست، بلکه گسترش و ترویج ارزش‌های بازار در همه نهادها و اقدامات اجتماعی را نیز شامل می‌شود، تا آنجا که خودِ بازار همچون یک بازیگر برجسته در همه این حوزه‌ها باقی می‌ماند (براون به نقل از امیدی، 1401: 52). یک عقلانیت حاکم مانند نئولیبرالیسم بسیاری از رفتارها و بسیاری از ارزش‌ها را سازمان می‌دهد و می‌سازد، بدون اینکه ظاهر شود در حال انجام چنین کاری است؛ قواعد کلی واقعیت را تولید می‌کند که ما بدون آنکه به آنها فکر کنیم، با آنها زندگی می‌کنیم. بنابراین، تقریباً همه افراد در محل‌های کار، ارائه رسانه‌های اجتماعی، مؤسسات آموزشی، غیرانتفاعی، هنر و موارد دیگر توسط ارزش‌ها و هنجارهای نئولیبرالی اداره می‌شوند» (براون به نقل از امیدی، 1401: 97).

2) دموکراتیزه‌شدن شهرت

منطق نئولیبرال ایجاب می‌کند که افراد آزاد و خودکارآفرین باشند، بنابراین سوژه نئولیبرال یک شهروند نیست که با ادعا درست برساخته شود، بلکه شهروندی است که باید خودکارآفرین باشد (Pu et al, 2017: 37). وجود سلبریتی‌های مجازی به صورت ذاتی با فعالیت‌های تجاری مرتبط است؛ سلبریتی‌های نوظهور فضای مجازی مظهر رؤیای جدید میلیونرهای خودساخته هستند (Dippner, 2018: 47-48). آنچه در مورد سلبریتی‌ها مهم است؛ کالایی‌شدن است. فکر و ذکر صنعت سلبریتی در تولید سلبریتی سود است (استیور، 1402: 63). درحالی که نتیجه شخصی‌شدن، غلبه چشمگیر سوژه فردی بر عمومی است، کالایی‌شدن با دادن ارزش اقتصادی به افراد، آنان را از سوژه‌هایی فردی به سوی کالا تغییر می‌دهد. از این رو کالایی‌شدن به عنوان بخش جدایی‌ناپذیر منطق سرمایه‌داری و به عنوان فرآیندی غیرقابل اجتناب که همه‌چیز را تابع سرمایه‌داری متأخر می‌کند، توصیف شده است. این امر به شکل مشابهی بر سلبریتی‌ها که عموماً به عنوان محصولات نئولیبرال سرمایه‌داری فرض می‌شوند، تحقق‌پذیر است (فریس و همکاران، 1401: 60).

بری کینگ (2010) با الهام‌گرفتن از مارکس می‌گوید: شهرت مَحض یک نمود پیشرفته از کالایی‌سازی به شکل شخصی‌ساز است که به ما می‌گوید سلبریتی‌ها از راه اقتصاد رسانه، ارزش کالایی خودشان را اجرا کنند. کینگ هستی‌شناسی شهرت را در نظر می‌گیرد و می‌گوید سلبریتی را می‌توان یک کالا دانست مانند پول و شخصی‌سازی فرد در فرآیند ستاره‌سازی را می‌توان فرمی از کالایی‌سازی دانست (الیوت، 1401: 548). سلبریتی در اقتصاد سیاسی تولید نمودی از برجستگی اثر جهانی‌سازی، نیاز به برندسازی در نظام اقتصاد سرمایه‌داری متأخر است. در منطق نئولیبرال و یک شیوه پسافوردیستی تلاش صفت برای سلبریتی‌سازی به وسیله تولید شهرت به معنای دمیدن اکسیژن ارزش نام‌وری به ریه‌های یک شخصیت سرگرم‌کننده است (الیوت، 1401: 549).

3) سلبریتیزه‌کردن بدن

نارضایتی از بدن، احساس زشت‌بودن اجزای مختلف بدن و خصوصاً صورت، کارکردهای اقتصادی و اجتماعی خاصی برای نئولیبرالیسم دارد. استدلال اصلی این است که احساسات ناخوشایندی مانند زشت‌انگاری یا اضطراب ناشی از بدن به اعمال یا رفتارهایی تبدیل می‌شود که برای نئولیبرال سرمایه‌داری سودمند هستند؛ این رفتارها ممکن است به شکل انعطاف‌پذیری، سازگاری و آمادگی برای پیکربندی مجدد بدن خود رخ دهد. بنابراین، احساس نارضایتی از بدن برای درک شیوه‌هایی که نئولیبرالیسم به‌واسطه مکانیسم‌های جنسی قوانین احساس را بسیج می‌کند، کلیدی است (Coffey, 2019: 2).

امروزه زیبایی‌شناختی بدن به مثابه یک چشم‌انداز جنسیتی با شرایط معاصر پسافمنیسم و نئولیبرالیسم مرتبط است، چراکه همه را تشویق می‌کند تا کارآفرینان زیبایی‌شناسی شوند. توجه فزاینده به زیبایی‌شناسی بدن حتی در میان مردان وجود دارد که به طور فزاینده‌ای به عنوان بازار جدیدی از مصرف‌کنندگان محصولات بهداشتی، تناسب‌اندام و استفاده از لوازم آرایشی را هدف قرار می‌دهند. نئولیبرالیسم فانتزی بیمارگونه خود را دارد؛ اینکه مردم این‌گونه می‌توانند باشند، می‌توانند به واحدهای کاملاً مجزا تبدیل‌شده و این جهان هستی می‌تواند یک تعادل منظم و قابل پیش‌بینی باشد و از اختلالات جلوگیری کند (Davies and Chisholm, 2018: 32). افزایش میل به بدن زیبا در میان مردان برای احساس ارزشمندی در زمینه ریاضت‌کشی درک می‌شود؛ علی‌رغم تمرکز فزاینده بر زیبایی‌شناسی بدن مردان، آرمان‌های بدنی محبوب که در جوامع نئولیبرال یافت می‌شود به جای مختل‌کردن، با ویژگی‌های جنسیتی دوتایی ایده‌آل مرتبط با مردانگی و زنانگی به عنوان مقوله‌های انحصاری دوگانه همسو هستند (Coffey, 2019: 4).

4) بازاندیشی معرفتی

در پروژه نئولیبرالی، به فرد آموزش داده می‌شود که مسئولیت فردی اوج عدالت را نشان می‌دهد، به این ترتیب انسان نئولیبرال بدون توجه به آنچه انجام می‌دهد، فقط در برابر خود پاسخگو است، در خدمت به بهترین منافع خود. انسان نئولیبرال با هیچ گروهی بزرگتر از هویت افراد دیگری که در اِنزوای خود کار می‌کنند، هویت مشترکی ندارد، به عبارتی چیزی به عنوان جامعه وجود ندارد. در درون نظم نئولیبرال، حوزه اقتصادی به جامعه مسلط می‌شود، به طوری که اخلاق مسئولیت فردی در تمام سطوح فرعی‌تر تکرار می‌شود و در نتیجه، بیگانگی اجتناب‌ناپذیر سرمایه‌داری نئولیبرال در تمام حوزه‌های اجتماعی تکرار می‌شود. هویت شهروند مدرن توسط ایدئولوژی نئولیبرال نسبت داده می‌شود که به موجب آن وجوه تمایز هویت شخصی که قبلاً متمایز شده است، هویت نئولیبرال منزوی است، از هر جامعه بزرگتری جدا می‌شود و به این ترتیب فرد را از خودبیگانه می‌کند. بیگانگی محصول سرمایه‌داری نئولیبرال است که ارتباط بین بازار و نیاز به هویت ساختگی را روشن می‌کند (Wrenn, 2014: 506).

خارج از حوزه اقتصادی، فرد هویت شخصی خود را تا حد زیادی از طریق روابط اجتماعی یا خانوادگی شکل می‌دهد. با این حال، در شرایط تشدید بازار، روابط اجتماعی تابع بازار هستند. هویت فردی و اجتماعی فرد، تابع جایگاه و رتبه او در اقتصاد است، با توجه به برساخت هویتی نئولیبرال، تاریخ اهمیتی ندارد. در چنین جامعه‌ «بوت‌استرپی» هویت نئولیبرال تغییر مسیر می‌دهد و به عنوان تعیین‌شده توسط دیگران انتخاب نمی‌شود، بلکه به عنوان خود تعیین می‌شود. کسانی که داستان‌های موفقیت هویت نئولیبرال را نمایندگی می‌کنند، هویت‌های اجتماعی رابطه‌ای را اتخاذ می‌کنند که هویت نئولیبرال را تقویت می‌کند یا حداقل آن را تضعیف نمی‌کند و ایده انحصار را ترویج می‌کند (Wrenn, 2014: 510).  

5) خودشیفتگی مجازی

فعالیت‌های موجود در شبکه‌های اجتماعی با وجود نام آنها، بیش از اینکه اجتماعی باشند، خودمحورانه هستند. این فرآیند در شعارهای شبکه‌های اجتماعی چون اینستاگرام نیز قابل مشاهده است؛ «خودت را اشاعه بده» یا «تو چکار می‌کنی؟» مصادیقی از این شعارها هستند. ساختار شبکه‌های اجتماعی به افراد اجازه می‌دهند تا خود را آن‌طور که می‌خواهند ارائه دهند و دیگران را آن‌طور که می‌پسندند، تصور کنند. چنین فرآیندی به خودی خود، به فضایی تبدیل می‌شود که سوژه خودشیفته نئولیبرال در آن ظهور می‌کند، به عبارت دیگر در دنیای مجازی که نمایش‌دادن خود گسترش یافته و مبالغه کردن به عنوان یک نُرم پذیرفته شده است، این نگرانی به وجود می‌آید که مردم به مانند یک مجسمه به شکل افراطی به ساخت سوژه خودشیفته می‌پردازند؛ در این راستا، اینستاگرام با فراهم آوردن مسیری برای دستیابی به توجه دیگران، ابراز کردن هویت و تقویت خودپنداره در دامن زدن به ساخت هویت خودشیقته پیش‌قدم است (علی‌محمدی، 1401: 111-112).

نئولیبرالیسم برای مبارزه با محدودکردن منطق بازار و رقابت به ترویج خودشیفتگی کمک می‌کند؛ اساساً خودشیفتگی در گفتمان نئولیبرال به عنوان مکانیسمی عمل می‌کند که درگیرشدن در آن برای سوژه، حیات نئولیبرالیسم را بازتولید می‌کند. زیربنای گفتمان نئولیبرال، یک جهان‌بینی تولیدگرای قوی است که از طریق ایده‌آل‌سازی نیازها و حمایت از این ایده که خودشیفتگی نوعی عقلانیت بازاری است، شکل می‌گیرد (Gammon, 2017: 12). سوژه نئولیبرال خودشیفتگی تا حدی توسط شکاف رادیکال بین خودمختاری و ارتباط شکل می‌گیرد، در فانتزی خودشیفتگی، ما خود را خودکفا و قادرمطلق تصور می‌کنیم و به هیچ‌کس و هیچ‌چیز نیاز نداریم، در فانتزی که با وضعیت وابستگی تنزل یافته نئولیبرالیسم مشخص شده است ما خیال می‌کنیم که بدون هیچ تلاشی مورد محبت و مراقبت قرار خواهیم گرفت (Layton, 2014: 171).

6) بودنِ مصرفی

امروزه گویا جمله معروف «رِنه دِکارت» فیلسوف فرانسوی که می‌گفت «من می‌اندیشم، پس هستم» جای خود را به گزاره‌ای مهمی از نظم نئولیبرال با عنوان «من مصرف می‌کنم، پس هستم» داده است. در اواخر دهه 1960، با ظهور گفتمان نئولیبرال، مصرف‌گرایی قدرت جدیدی به خود گرفت و به شکل‌گیری نوعی از فرهنگ فردگرایانه‌ برای ابراز وجود دامن زد و در طول دهه‌های بعد از آن، مصرف‌گرایی به بخش مهمی از زندگی مردم تبدیل شد (Priestland, 2014).

سوبژکتیویته نئولیبرال درون مصرف‌گرایی نئولیبرال رشد کرده و این امر به بازتولید سوژه نئولیبرال دامن زد. تداوم سوبژکتیویته نئولیبرال، موتور تولید و مصرف‌گرایی را به حرکت درآورد؛ البته که نباید از نقش رسانه‌های جمعی و فضای مجازی در توسعه عقلانیت ابزاری و منطق بازار غافل شویم، بازار در گوشه و کنار زندگی ما رخنه کرده است و به هر چیزی جنبه مصرفی داده است، در این فضا حتی مهم‌ترین ارزش‌های اجتماعی ما چون معاشرت، اعتماد، همزیستی و ... قابل مصرف هستند، در اینجا باید این‌گونه عنوان نمود که از آنجا که نمی‌توان ارزش‌های نئولیبرال سرمایه‌داری را برای برآوردن نیازهای انسانی تغییر داد، این ما هستیم که باید ارزش‌های خود را برای برآوردن نیازهای نئولیبرال سرمایه‌داری تغییر دهیم (Datta and Chakraborty, 2017: 5).

مصرف‌گرایی نئولیبرال رؤیا، تخیل و زیبایی‌شناسی زندگی پر از هیاهو را برای مطیع‌کردن سوژه‌های خود ایجاد می‌کند. به عنوان مثال، اگر کارگر تولیدکننده اقتصاد سرمایه‌داری از یک زندگی کاری بیش از حد منظم، خسته‌کننده و محدود به زمان پیروی کند، عرصه مصرف به او اجازه می‌دهد، آرامش پیدا کند و به یک مصرف‌گرای لذت‌جوی بی‌مسئولیت تبدیل شود. در نهایت باید این‌گونه عنوان کرد که زیست در جهان برساخته نظم نئولیبرال مانند زندگی در مدرنیته سیالی است که امیال فزاینده و آرزوهای بی‌ثبات به عنوان ارزش‌های اساسی حول محور مصرف‌گرایی صورت‌بندی می‌شوند (Datta and Chakraborty, 2017: 5).

7) دیجیتالی‌شدن امر روزمره

با توجه به اینکه زمان زیادی از زندگی روزمره ما در فضای مجازی سپری می‌شود، باید عنوان نمود امروزه سبک‌زندگی دیجیتالی بر بخش مهمی از زیست روزمره ما عارض شده است. شاید نسبت بین سبک‌زندگی دیجیتالی که در فضای شبکه‌های اجتماعی چون اینستاگرام شکل گرفته است و گفتمان نئولیبرال، با تمرکز بر سپری کردن اوقات‌فراغت افراد به عنوان شاخصی مهم در ارزیابی سبک‌زندگی روشنگر باشد. در فرآیند نئولیبرال‌شدن سبک‌زندگی، اوقات‌فراغت نیز که به راهی برای فرار از فشارهای بازار کار فردی بدل شده، تبدیل به خودرقابتی می‌شود که تحت تأثیر مصرف‌گرایی که اکنون خاصیت درمانی یافته، هدایت می‌شود. به بیان دیگر، مصرف جبرانی کاذب برای فقدان بنیادنی اصالت سبک‌زندگی انسان فراهم می‌آورد. بر این اساس باید عنوان نمود شبکه‌های اجتماعی مانند اینستاگرام بیش از آنکه تعاملی باشند، ایدئولوژی هستند که در آن اوقات‌فراغت فرد به اوقات کار بدل شده و زمانی است برای مصرف، خلاقیت، فراغت و ... همچنین مصرف نیز بدل به زمان تولید شده است. (علی‌محمدی، 1401: 54).

همچنین از مصادیق دیگری که می‌تواند بر سبک‌زندگی دیجیتال مبتنی بر نظم نئولیبرال سخن گفت، رشد قابل توجه میکروسلبریتی‌هایی است که در قالب بلاگر یا نمودهای سبک‌زندگی دیجیتالی ظهور یافته‌اند که گویی نوعی احساس مسئولیت در مصرف‌کردن بر دوش خود می‌بینند که از طریق دنبال‌کنندگان‌شان بر آنها اعمال می‌شود و نظر به ماهیت بی‌واسطه دریافت بازخورد در فضای اینستاگرام و صرف روازانه چندین ساعت توسط افراد در این فضا، فرآیند کارکرد ایدئولوژی تسهیل می‌شود و اینستاگرام به مثابه سازوبرگ ایدئولوژیک نظم نئولیبرال وظیفه بازتولید شاخص‌های مختلف سبک‌زندگی دیجیتال را به خوبی ایفا می‌کند.

8) ایدئولوژی پساحریم شخصی

یکی از ویژگی‌های گفتمان نئولیبرال، تأکید بر امر خصوصی و خصوصی‌سازی است. در سطح سیاسی، خصوصی‌سازی به معنای دخالت حداقلی دولت و نقش حداکثری برای بازارها در سازماندهی زندگی است. این خصوصی‌سازی در نظم نئولیبرال به سطح زندگی فردی کشیده می‌شود و این گزاره «زندگی هر کسی در انحصار خودش است» دائماً در درون این گفتمان به بحث گذاشته می‌شود (Ginsburg, 2012: 69).

با ظهور شبکه‌های مجازی چون اینستاگرام گویا منطق خصوصی‌سازی نئولیبرالیسم در سطح زندگی فردی دچار نوعی وارونگی و تناقض شده است، چراکه در فضای اینستاگرام دائماً افراد به عمومی‌سازی حریم شخصی خود به منظور کسب سود تشویق و حتی اِغوا می‌شوند. با فراگیرشدن زندگی دیجیتالی در عصر کلان‌داده‌ها، کنترل زندگی افراد تغییر شکل داده است، امروزه رسانه‌های جمعی و متعلقات مربوط به آن از ما می‌خواهند که هیچ‌چیز را پنهان نکنیم و هرچه به زندگی ما مربوط است از پیش پا افتاده‌ترین امور تا شخصی‌ترین امور زندگی‌مان را با دیگران به اشتراک بگذاریم. این آشکارشدن حریم خصوصی و به اشتراک‌گذاری روابط پنهان نوع جدیدی از خودکنترلی را به انسان معاصر تحمیل کرده است که جهان‌بینی نئولیبرال بزرگترین شارح آن است. این‌گونه می‌توان عنوان نمود که نئولیبرالیسم پروژه‌ای است که به دنبال تسریع تغییر از نظم به کنترل است و رسانه‌های جمعی مهم‌ترین ابزار این کنترل هستند، در این کنترل بیش از هر چیز جهت‌دادن به روابط اجتماعی و شخصی است که اهمیت می‌یابد (Davies, 2015: 10).

9) اقتصادمحورشدن خانواده

نئولیبرالیسم قِسمی نظم اجتماعی است، به این معنا که نظم خانواده، سکسوالیته، نظم انقیاد و سلسله مراتب نژادی است. همچنین قسمی نظم سیاسی نیز هست، به این معنا که نظم قانون و مجازات، نظم جنگ و نظم روابط بین‌الملل است و در نهایت بیش از همه، نظم اخلاقی بسیار منسجمی است که همان منطق عاملیت محدود، رقابت و همنوایی را در تمام سطوح زندگی ما به کار می‌گیرد: از فرد و خانوار تا گروه‌بندی نژادی تا منطقه، کشور، جهان و ...» (کاتسکو، 1402: 154).

در گفتمان نئولیبرال، شاهد نوعی دگرگونی در ساختار خانواده هستیم، که به صورت مداوم در فضای رسانه‌های جمعی چون اینستاگرام بازنمایی می‌شوند. در چنین گفتمانی، خانواده بر مصرف و تمایلات جنسی بنا شده است و گویا اخلاقی‌سازی اعضا و مرزهای خانواده به طور کلی با تأثیرپذیری از منطق بازار تغییر کرده است؛ به عبارتی خانواده تبدیل به نهادی شده است که سوژه مدنظر نئولیبرال را تربیت می‌کند (Harkins, 2012: 109).

در نظم نئولیبرال، خانواده به عنوان مکانی برای تشکیل و انباشت سرمایه انسانی در نظر گرفته می‌شود. درک نئولیبرالی از توانایی‌های انسانی به عنوان منبع درآمد بالقوه، تربیت فرزندان را در چارچوب خانواده با درنظرگرفتن طیف وسیعی از فعالیت‌های مراقبت و پرورش و نه تنها آموزش‌های حرفه‌ای، به عنوان سرمایه‌گذاری‌های بالقوه بازتعریف می‌کند. خانواده‌هایی که مؤلفه‌های آن، سرمایه انسانی بالایی دارند، به عنوان پروژه اقتصادی آنی و منطقی، انتقال سرمایه انسانی حداقل به همان اندازه به فرزندان خود را خواهد داشت که متضمن مجموعه‌ای از سرمایه‌گذاری‌ها، هم از نظر مالی و هم از نظر زمانی است از طرف پدر و مادر. در چنین چارچوب نئولیبرالی که نهاد خانواده شکل می‌گیرد، فرزندپروری و تربیت فرزند نه تنها به مثابه روش کنترلی و انضباطی عمل می‌کند، بلکه منطق بازار را در درون خانواده جاری می‌سازد (Koshey, 2013: 345). از منظر عقلانیت نئولیبرالی حتی رابطه مادر و کودک، یعنی کیفیت مراقبت، محبت و نظارت بر رشد و آموزش کودک، نوعی سرمایه‌گذاری قابل اندازه‌گیری است، زیرا این مراقبت موجب تشکیل سرمایه انسانی و در نهایت ایجاد درآمد و سود اقتصادی می‌شود (Aguirre, 2022: 3).

10) معنویت مجازی

شیوه‌های مرتبط با دینداری نئولیبرال، شیوه‌های جنبش‌های عصر جدید با موفقیت از طریق فناوری‌های دیجیتال و رسانه‌های جمعی در گردش هستند و عموماً با سلامت، رفاه و شکوفایی اقتصادی به عنوان جنبه‌هایی که می‌توانند از طریق نگرش ذهنی مثبت و شیوه‌های زندگی با این نگرش سازگار باشند. دینداری با معنویت عصر جدید به عنوان یک عمل کارکردی به نظم هنجاری خرد نئولیبرال، راهبردهایی را به سوژه نئولیبرال می‌دهد که به آنها اجازه می‌دهد، تنش‌های اجتماعی را بپذیرند و با آن کنار بیایند و با وجود آنها به تولید و لذت ادامه دهند. استراتژی‌هایی که معمولاً بر اساس پیش‌فرض‌هایی بنا شده است که به هر طریقی توسط شیوه‌های عصر جدید پذیرفته شده‌اند، فرد برای واقعیت خود تصمیم می‌گیرد یک فرد تنها باید به اختیار خود تکیه کند و یک فرد مسئولیت کامل زندگی خود را دارد و فرد دارای ظرفیت و پتانسیلی و نیروی عظیمی است که منتظر است تا به طور کامل آزاد شود (Aguirre, 2022: 12). از دیدگاه تاریخی برای یک چهارم قرن حاضر، دین غالب در غرب، بنیادگرایی بازار بوده است. نئولیبرالیسم نوعی نظام اعتقادی و نوعی ایمان است، همچین نظم نئولیبرال مرز بین مقدس و نامقدس را جابه‌جا می‌کند و سپس از نو صورت‌بندی و ترسیم می‌کند و هاله‌ای از تقدس را به وجود آورده، در حالی که خود را در پَس یک نمای عقلانی سکولار معتبر پنهان می‌کند (Mavelli, 2020: 3).

11) فرسودگی اطلاعاتی

در فضاهای مجازی چون اینستاگرام غایت نهایی برای مطلوبیت مورد نظر ما وجود ندارد، به همین دلیل است که کاربران مجازی با افسردگی مواجه می‌شوند. در واقع انسان افسرده، یک حیوان زحمت‌کِش است که خودش را استثمار می‌کند و این کار را داوطلبانه و بی‌هیچ قیدوبند بیرونی انجام می‌دهد، او همزمان هم شکارچی است و هم شکار. افسردگی آنگاه فوران می‌کند که سوژه دستاوردخواهی که نئولیبرالیسم در بستر شبکه‌های اجتماعی شکل داده است، دیگر «نمی‌تواند که بتواند» (هان، 1400: 28). به عبارت دیگر افسردگی، بیش و پیش از هر چیز، کوفتگی قوه خلاقه است و اِستهلاک توان. شکایت فرد افسرده از اینکه «هیچ چیز ممکن نیست»، فقط در جامعه‌ای می‌تواند رٌخ دهد که فکر می‌کند «هیچ‌چیز غیرممکن نیست». ذهنیت «دیگر نمی‌توانم که بتوانم» به حالت ویرانگر نکوهش تخطئه خود منجر می‌شود. افسردگی همانا بیماری جامعة مجازی است که از زیادت ایجاب رنج می‌برد. این بیماری نماینده انسانی است که علیه خویشتن به جنگ برخاسته است (هان، 1400: 29).

در نظم نئولیبرال فناوری‌های قدرت شکل و شمایلی زیرکانه دارند. این شکل از قدرت مستقیماً بر افراد اثر نمی‌گذارد. در عوض، اطمینان دارد که افراد علیه خودشان دست به عمل می‌زنند؛ به شیوه‌ای که روابط قدرت نهادینه می‌شوند و از این رو، همچون آزادی جلوه می‌کنند. خودبهینه‌سازی و فرمانبرداری، آزادی و استثمارشدن تبدیل به یک چیز می‌شوند (هان، 1400: 33). در چنین فضایی، آزادی به مثابه یک ارزش والا، تبدیل به مکانیسمی برای سرکوب می‌شود و در این حالت سوژه‌ای که برای کسب آزادی پا به قلمرو اینستاگرام می‌گذارد، به راحتی در بند نئولیبرالیسم در می‌آید. در مفهوم‌بندی و بازتعریف خوشبختی توسط نظم نئولیبرال این ایده وجود دارد که انسان‌ها، سلف‌های خودساخته‌ای هستند؛ این پیش‌فرض با تأثیرات روانی و اقتصادی فراوانی همراه است. از طرفی این الزام به تلاش برای رسیدن به سطح بهتری از خود با نوعی رنج همیشگی همراه است، افراد نگران این هستند که هیچ‌وقت نتوانند به سطح مطلوب برسند و هنگامی که گزاره «تلاش برای بهترین نسخه خود بودن» آن‌ها را بیش از حد درگیر می‌سازد، آنها احساس بی‌معنایی، پوچی و افسردگی را تجربه می‌کنند. از طرفی، این «ناکامل‌بودن بنیادین خود» به عنوان هسته مدرنیته متأخر در راستای ارتقای سرمایه‌داری نئولیبرال عمل می‌کند و مفهوم مناسبی را برای بازار فراهم می‌آورد تا ایده‌آل خودبه‌سازی بی‌حد و مرز را به اصول بی‌انتهای مصرف و تولید مرتبط سازد (علی‌محمدی، 1401: 52).

 

نتیجه‌گیری

در این پژوهش این فرض مطرح شد که شبکه اجتماعی اینستاگرام فضایی است که به بازتولید ارزش‌های نئولیبرال، به فضایی برای نئولیبرال‌سازی تبدیل شده است. همان‌گونه که مطرح شد در ایران اینستاگرام یک رسانه جمعی پرطرفدار است که بیش از نیمی از جمعیت ایران را به سمت جهان پر هیاهوی خود کشانیده است. در این پژوهش با استفاده از روش فراترکیب که نوعی روش یکپارچه‌سازی پژوهش‌های گذشته است، تعدادی از مطالعات مربوط به شبکه اجتماعی اینستاگرام را که توسط محققین ایرانی انجام شده است را مورد بررسی قرار دادیم تا مؤلفه‌های ارزشی مربوط به جهان‌بینی نئولیبرال را از آنها استخراج کنیم.

بر اساس یافته‌های پژوهش تعداد 11 مؤلفه اصلی استخراج شد که با جهان‌بینی نئولیبرال در مرتبط هستند. نئولیبرالیسم نوعی جهان‌بینی است که برخی متفکران آن را همسو با فرهنگ پست‌مدرن می‌دانند، فرهنگی که در آن ارزش‌های ثابت وجود نداشته و همه چیز جنبه‌ای سیال به خود می‌گیرد، یکی از مؤلفه‌های اساسی اینستاگرام در ایران نیز سیالیت ارزشی و اخلاقی که به نوعی شکاف ارزشی در جامعه ایرانی دامن زده است. از سوی دیگر به نقش ساختاری سلبریتی‌ها در فضای اینستاگرام در جامعه ایرانی پرداخته شد. امروزه بر کسی پوشیده نیست که سلبریتی‌ها موتور پیشران سرمایه‌داری نئولیبرال در فضای اینستاگرام هستند و یکی از ارزش‌هایی که نئولیبرالیسم مروج آن است، دیده شدن و دموکراتیزه‌شدن شهرت در فضای اینستاگرام است. اگر بدن در جامعه انضباطی که میشل فوکو از آن بحث می‌کرد، در بند بود، در عصر سرمایه‌داری نئولیبرال بدن در فضای اینستاگرام کاملاً رها شده است و به مثابه موجودیتی شناخته می‌شود که به وسیله آن می‌توان شهرتی کسب کرد و دیده شد. همان‌گونه که گفته شد کاستلز و واروفاکیس بر این باور هستند که فضای مجازی که سرمایه‌داری نئولیبرال در دهه 1980 به وجود آورد، تمامی شئونات زندگی ما را دگرگون کرده است، بنابراین بیراهه نیست اگر بگوییم در فضای اینستاگرام هویت ما دگرگونی شده و ما به طور سیال هویت خود را تخریب و از نو بنا می‌کنیم و بر این اساس ما اسیر نوعی بازاندیشی معرفتی بی‌انتها شده‌ایم.

از سوی دیگر، بخش مهمی از اینستاگرام به فضایی تعلق دارد که بر اساس تمایلات زیبایی‌شناسانه بنا شده است، به همین دلیل است که سوژه خودشیفته نئولیبرال که همه‌چیز را برای خودش می‌خواهد و هیچ‌چیز را برای دیگران در فضای اینستاگرام به صورت دائمی در حال رشد است. همچنین اینستاگرام به موتور پیشران مصرف‌گرایی در عصر سرمایه‌داری نئولیبرال تبدیل شده است. مصرف‌گرایی مؤلفه‌ای است که به‌واسطه آن در اینستاگرام افراد بهتر دیده می‌شوند. اگر زمانی اندیشیدن معرف وجود و حضور ما بود، امروز مصرف‌گرایی که در بطن اینستاگرام شکل می‌گیرد، ماهیت ما را مشخص می‌کند. این مصرف‌گرایی تا آنجا پیش رفته است که حتی حضور ما در فضای مجازی را مانند کالا مصرفی کرده است و هویتی دورریختنی را به ما داده است. همین امر سبب شده تا فناوری‌های قدرت نئولیبرالیسم تا عمیق‌ترین لایه‌های زندگی اجتماعی ما نفوذ کنند و به زندگی ما جنبه‌ای دیجیتالی ببخشند. همان‌گونه که هان گفته است، در فضای رسانه‌های جمعی چون اینستاگرام، شفافیت حرف اول را می‌زند، برای اینکه دیده شوی، باید از شخصی‌ترین حوزه‌های زندگی خود را برای دیگران عمومی کنی به شکلی که هیچ‌چیزی از چشم دیگران و در سطحی انتزاعی‌تر از رژیم قدرت نئولیبرال پنهان نماند؛ شاید بر این اساس است که هان معتقد است ما هر روز بیش از پیش در سراسربینی‌های دیجیتالی چون اینستاگرام فرومی‌غلتیم.

امروزه به نظر می‌رسد هیچ‌چیزی خارج از منطق سودگرای نئولیبرالیسم وجود ندارد، تمامی حوزه‌ها در مقابل ارزش‌های نئولیبرال شکست خورده‌اند و فضای مقاومت به شکل کاملاً محسوسی شکننده شده است. به عنوان مثال، بر مبنای یافته‌های این پژوهش، نهاد خانواده که روزگاری شکلی از همبستگی اجتماعی را بازتولید می‌کرد، به نظر می‌رسد تبدیل به بنگاه اقتصادی برای تولید سوژه نئولیبرال که به شدت اقتصادی و و منفعت‌طلب است. امروزه حتی آیین و مناسک دینی که روزگاری به مثابه مکانیسم‌هایی به حساب می‌آمدند که همبستگی اجتماعی را بازتولید می‌کردند از طریق سلبریتی‌های دینی تبدیل به امری مجازی در جهت کسب لایک و  فالوور شده‌اند و معنویت مجازی به وجود آمده که به نظر می‌رسد در پس خود چیزی جز منطق کسب سود نئولیبرالیسم را دربر نداشته باشد.

در نهایت، نظم نئولیبرال در پی تربیت سوژه کارآفرین است که برای خود از هر مقوله اخلاقی و غیراخلاقی کارآفرینی تولید کند، این دستاوردسالاری که نظم نئولیبرال در قالب شبکه‌های اجتماعی چون اینستاگرام به وجود آورده است، در نهایت به نوعی سردرگمی و فرسودگی مجازی خواهد انجامید و به نظر نمی‌رسد در چنین فضایی که با افراد با سیلی از اطلاعات مواجه هستند، بتوان کارآفرین موفقی شد و به نقل از هان تنها چیزی که باقی می‌ماند فرسودگی و ناتوانی از توانستن است. در جامعه ایرانی هر ماه میلیون‌ها نفرمان از اینستاگرام استفاده می‌کنیم. از غذاها، چهره‌ها، مناظر مورد علاقه، خانواده‌ها و علایق‌مان عکس و فیلم می‌گیریم و به اشتراک می‌گذاریم تا شاید ذره‌ای نشان دهند چه کسانی هستیم یا آرزو می‌کنیم که باشیم. با این پُست‌ها با یکدیگر تعامل می‌کنیم تا روابط عمیق‌تر، شبکه‌های قوی‌تر یا برندهای شخصی را شکل دهیم. زندگی امروزی همین طور است دیگر، به ندرت فرصتی دست می‌دهد تا به این فکر کنیم که چطور به این نقطه رسیده‌ایم و این سبک زندگی چه معنایی دارد.

با توجه به فراگیری شبکه‌های اجتماعی مجازی و اجرای سیاست‌های نئولیبرال در جامعه ایرانی در چند دهه اخیر، به نظر می‌رسد فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی چون اینستاگرام کاری بیهوده است، زیرا از زمان اجرای فیلترینگ، مخاطبان اینستاگرام نه تنها کاهش نیافته، بلکه افزایش یافته است. بنابراین بهتر است به جای تمرکز مسئولان بر بحث فیلترینگ، بحث توسعه سواد رسانه‌ای و افزایش آگاهی افراد جامعه در سطوح مختلف نسبت به فضای مجازی در دستور کار قرار گیرد. بدون شک، توسعه سواد رسانه‌ای در سطوح مختلف می‌تواند در بلند مدت نقش مهمی در جهت کاهش آسیب‌های فضای مجازی داشته باشد.

 

 

تشکر و قدردانی

این مقاله مستخرج از رساله دکتری نویسنده اول با عنوان «تأملی انتقادی بر گرایش به ارزش‌های نئولیبرال در بستر شبکه اجتماعی اینستاگرام» است که با راهنمایی نویسنده دوم در دانشکده علوم انسانی دانشگاه کاشان صورت گرفته است. از نظرات اصلاحی داوران محترم رساله و همچنین داوران ناشناس مقاله حاضر سپاسگزاری می‌شود.

 

  1. Karl Marx

 

  1. David Harvey

 

  1. Manuel Castells
  2. Byong-Chul Han

[5]. میشل فوکو در دهه 1960 یعنی زمانی که روی پروژه دیرینه‌شناسی دانش کار می‌کرد و هنوز مفهوم آپاراتوس را به کار نگرفته بود، از مفهوم ایجابیت استفاده کرد. ایجابیت در واقع دلالت به کردارها و اعمالی دارد که سوژه با اکراه و بنا به ضرورت انجام می‌دهد؛ نوعی کنش القائی و تحمیل‌شده است. بعدها فوکو از مفهوم آپاراتوس به جای ایجابیت سود جست که به معنای سازوکار و مکانیسم کنترل است (هان، 1400: 14).

  1. Yanis Varoufakis
  2. Kappa index
  3. Henry Heller
  4. Wendy Brown
Aguirre, J. (2022). Neoliberalism and Religion in Latin America, Journal of Religions, 13(3), 1-19. https://doi.org/10.3390/rel13010003 
AliMohammadi, A.A. (2022). Instagram is the ideological apparatus of late capitalism, 1sted, Tehran: Sooremehr Publication. [In Persian].
 Azadeh, E., Navabakhsh, M., & Mansour, M. (2021). Differences between the Three Generations of the Islamic Revolution Regarding Social, Economic and Political Values. Strategic Studies on Youth and Sports20(53), 9-32. [In Persian]. https://doi.org/10.22034/ssys.2021.454
Beck, C. (2002). A meta-synthesis of qualitative research, The American Journal of maternal child Nursing, 27(4), 214-221. https://doi.org/10.1097/00005721-200207000-00004
Brown, W. Pensky, M. Gordon, P. (2022). Authoritarianism: Three inquiries in critical theory, (Translated to Persian by Narges Imani, Saeid Esmaeili and Saleh Najafi), 1st ed, Tehran: Ney Publication. [In Persian].
Brown. W. (2015). Undoing the Demos: Neolibralism’s Stealth Revolution, New York: Zone Book.
Callero, P.L. (2023). The Myth of Individualism: How Social Forces Shape Our Lives, (Translated to Persian by Hadi Jalili), 4nded, Tehran: Bidgol Publication. [In Persian].
Castells, M. (2023). The Information Age: Economy, Society and Culture Volume I: The Rise of the Network Society, (Translated to Persian by Ahad Aligholiyan), 2nded, Tehran: New Publication. [In Persian].
Castells, M. (2023). The Information Age: Economy, Society and Culture Volume II: The Power of Identity, (Translated to Persian by Ahad Aligholiyan), 2nded, Tehran: New Publication. [In Persian].
Castells, M. (2023). The Information Age: Economy, Society and Culture Volume III: End of Millennium, (Translated to Persian by Ahad Aligholiyan), 2nded, Tehran: New Publication. [In Persian].
Coffey, J. (2019). Ugly feelings: gender, neoliberalism and the affective relations of body Concerns, Journal of Gender Studies, 29(6), 630-650.  https://doi.org/10.1080/09589236.2019.1658573
Datta, A., & Chakraborty, I. (2017). Are You Neoliberal Fit? The Politics of Consumption under Neoliberalism, In: Kravets, O., Maclaran, P. Miles, S., & Venkatesh, A. (Eds). The SAGE Handbook of Consumer Culture, Sage. https://doi.org/10.4135/9781473998803.N26
Davies, M., & Chisholm, A. (2018). Neoliberalism, Violence, and the Body: Dollhouse and the Critique of the Neoliberal Subject, International Political Sociology, 12(3), 274-290. https://doi.org/10.1093/ips/oly001
Davies, W. (2015). The Chronic Social Relations of control within and without neoliberalism, Journal of New Formations, 84/85, 1-32. https://doi.org/10.3898/NEWF:84/85.02.2015
Dippner, A. (2018).   How Much Is My Face Worth? Neoliberal Subjectification, the Beauty Economy, and the Internet Celebrity Culture in China, The German Journal on Contemporary Asia, 147, 38-63. https://doi.org/10.11588/asien.2018.147.14490
Elliott, A. (2022). Routledge Handbook of Celebrity Studies, (Translated by Ehsan Shahghasemi), 1nded, Tehran: Soore-Mehr Publication. [In Persian].
Ferris, K. Driessens, O. Rojek, C.  Gamson, J. (2022). The sociology of celebrity, (Translated to Persian by Fardin Alikhah), 1st ed, Tehran: Golazin Publication. [In Persian].
Frier, S. (2020). No Filter: The inside story of Instagram, (Translated to Persian by Saeid Zargariyan), 1st ed, Tehran: Amookhteh Publication. [In Persian].
Gammon, E. (2017). Narcissistic Rage and Neoliberal Reproduction. Global Society, 31(4), 510–530. https://doi.org/10.1080/13600826.2017.1280775
Ginsburg, M. (2012). Public Private Partnerships, Neoliberal Globalization and Democratization. (Chapter 4) In: Susan Robertson, Antoni Verger and Karen Mundy (Eds). Public Private Partnerships in Education: New Actors and Modes of Governance in a Globalizing World. Cheltenham, UK: Edward Elgar Publishing. https://doi.org/10.4337/9780857930699.00011
Hamann, T.H. (2009), Neoliberalism, Governmentality, and Ethics, Journal of Foucault Studies, 6, 37-59. https://doi.org/10.22439/fs.v0i0.2471
Han, B. (2021). Psychopolitics: Neoliberalism and New Technologies of Power, (Translated to Persian by Mostafa Ensafi), 2nded, Tehran: Logos Publication. [In Persian].
Han, B. (2021). The Burnout Society, The Transparency Society, (Translated to Persian by Mohammad Memariyan), 6th ed, Tehran: Tarjoman Publication. [In Persian].
Han, B. (2023). In the Swarm: Digital Prospects, (Translated to Persian by Mohammad Rasekh Mahnad and Mehdi Parizadeh), 2nd ed, Tehran: Ban Publication. [In Persian].
Hardt, M., Negri, A. (2022). Assembly, (Translated to Persian by Fouad Habibi), 2nded, Tehran: Negah Publication. [In Persian].
Harkins, G. (2012). Foucault, the Family and the Cold Monster of Neoliberalism. In: Duschinsky, R., Rocha, L.A. (eds) Foucault, the Family and Politics. Palgrave Macmillan Studies in Family and Intimate Life. Palgrave Macmillan, London. https://doi.org/10.1057/9781137291288_5
Harvey, D. (2021). A Brief History of Neoliberalism, (Translated to Persian by Mahmoud Abdullahzadeh), 5th ed, Tehran: Dat Publication. [In Persian].
Heller, H. (2022). A Marxist History of Capitalism, (Translated to Persian by Rozhan Mozafari), 1st ed, Tehran: Negah Publication. [In Persian].
Iman, M.T. (2015). Methodology of Qualitative Research, 3nded, Qom: Research Institute of Hawzah and University Publication. [In Persian].
Inglehart, R. Norris, P. (2021). Cosmopolitan Communications: Cultural Diversity in a Globalized World, (Translated to Persian by Abdullah Fazeli and Sajedeh Allameh), 1st ed, Tehran: Kavir Publication. [In Persian].
ISPA (2023). Users of Virtual Social Networks in Iran in 2023. Tehran.  [In Persian].
Katsko, A. (2023). Neoliberalism’s Demons: On the Political Theology of Late Capital, (Translated to Persian by Homan Kasebi), 2nd ed, Tehran: Negah Publication. [In Persian].
Khaefi, M. (2023). Neoliberalism, Industry and Technology, Startapps, 1st ed, Tehran: Agah Publication. [In Persian].
Koshy, S. (2013). Neoliberal Family Matters, Journal of American Literary History, 25(2), 344-380. https://doi.org/10.1093/alh/ajt006
Lawn, J., & Prentice, C. (2015). Introduction: Neoliberal culture / the cultures of neoliberalism. Sites12(1), 1–29. https://doi.org/10.11157/sites-vol12iss1id312
Layton, L. (2014). Some psychic effects of neoliberalism: Narcissism, disavowal, perversion, Journal of Psychoanalysis Culture & Society, 19, 161–178. https://doi.org/10.1057/pcs.2014.5
Marcella-Hood, M., & Marcella, R. (2023). Purposive and non-purposive information behaviour on Instagram. Journal of Librarianship and Information Science, 55(3), 634-657. https://doi.org/10.1177/09610006221097974
Mavelli, L. (2020). Neoliberalism as Religion: Sacralization of the Market and Post-truth Politics, International Political Sociology, 14(1), 57–76, https://doi.org/10.1093/ips/olz021 
McKneely, B. R., Kim, J., Leung, X., & Pookulangara, S. (2020). Social Capital on Instagram: Application for Small Apparel Retailers. Journal of Marketing Development and Competitiveness14(4), 22-38. https://doi.org/10.33423/jmdc.v14i4.3172
Omidi, M. (2022). The Collapse of Liberal Democracy, 1st ed., Tehran: Golazin Publication. [In Persian].
Penny, D. (2017), The Instagrammable charm of the bourgeoisie, Boston Review, 17 November, https://www.bostonreview.com
Pu, H., Newman, J. I., & Giardina, M. D. (2019). Flying Solo: Globalization, Neoliberal Individualism, and the Contested Celebrity of Li Na. Communication & Sport, 7(1), 23-45. https://doi.org/10.1177/2167479517739390
Priestland, D. (2014). Neoliberalism, Consumerism and the End of the Cold War, In: A. Kalinovsky, A. & Daigle, C. (Eds). The Routledge Handbook of the Cold War, (pp. 401 – 415), Routledge.
Rehmann, J. (2021). Theories of ideology: The Powers of Alienation and Subjection, (Translated to Persian by Mehrdad Emami), 1st ed, Tehran: Cheshmeh Publication. [In Persian].
Sandelowski, M., & Barroso, J. (2003). Toward a meta-synthesis of qualitative findings on motherhood in HIV-Positive Women, Journal Research in Nursing Health, 26(2), 153-170. https://doi.org/10.1002/nur.10072
Siau, K., & Long, Y. (2005), Synthesizing e‐government stage models – a meta‐synthesis based on meta‐ethnography approach, Industrial Management & Data Systems, 105(4), 443-458. https://doi.org/10.1108/02635570510592352
Srnicek, N. (2021). Platform Capitalism, (Translated by Majid Solimani Sasani), 2nd ed, Tehran: Amirkabir Publication. [In Persian].
Stever, G. (2023). The Psychology of Celebrity, (Translated to Persian by Tahmineh Zardasht), 1nded, Tehran: New Publication. [In Persian].
Strauss, A., & Corbin, J. (1990). The Basic or Grounded Theory, Newbury, CA: Sage.
Taleban, M., Mobasheri, M., Mehraein, M. (2010). Evaluation of Value Variation Process in Iran; 1974-2010, Journal of Historical Sociology, 2(3), 23-63. [In Persian],  http://jhs.modares.ac.ir/article-25-8792-en.html
Varoufakis, Y. (2024). Techno-Feudalism: What Killed Capitalism, (Translated to Persian by Siyamak Kaffashi), 1st ed, Tehran: Bidgol Publication. [In Persian].
Varoufakis, Y. (Jun 28, 2021). Techno-feudalism-replacing-market-capitalism, Project Syndicate: The World Openning Page, Retrieved (December 23, 2024), from:  https://www.project-syndicate.org.
Wrenn, M. (2014). Identity, Identity Politics, and Neoliberalism, Journal of Panoeconomicus, 61(4), 503-515. http://dx.doi.org/10.2298/PAN1404503W