گذار شهری و عوامل مؤثر بر پویایی آن در آسیا

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار جمعیت‌شناسی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران، تهران، ایران

2 دانشجوی دکتری جمعیت‌شناسی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران، تهران، ایران

چکیده

زمینه و هدف:  شهرنشینی و افزایش جمعیت شهری به‌طور چشمگیری در قاره‌ی آسیا پویا و در جریان است، به‌طوری‌که رشد بی‌سابقه‌ای در نسبت جمعیت شهری آن طی چهار دهه‌ی اخیر روی داده است. مقاله‌ی پیش‌رو برآن است تا الگوهای مکانی و زمانی، روندها و همچنین عوامل پویایی گذار شهری را در 48 کشور آسیایی طی دوره‌ی 2020-1960 مورد تحلیل قرار دهد.
 
روش و دادهها: روش تحقیق، تحلیل ثانویه و از نوع پژوهش کمی و تحلیل ریاضی است که در آن با استفاده از داده‌های باز بانک جهانی و روش آماری تحلیل پیشینه واقعه به تجزیه و تحلیل موضوع مورد بررسی پرداخته شده است.
 
یافتهها: نتایج نشان داد که تا سال 2020 نزدیک به 64 درصد کشورها (30 مورد) در مناطق مختلف قاره‌ی آسیا از لحاظ سطح شهرنشینی به مرحله‌ی گذار شهری رسیده‌اند. همچنین بررسی عوامل محرک شهرنشینی با استفاده از رگرسیون چندمتغیره کاکس نشان داد که شاخص‌های مرگ‌ومیر، مهاجرت و سرانه‌ی تولید ناخالص داخلی بر احتمال رسیدن کشورها به گذار شهری مؤثر هستند.
 
بحث و نتیجهگیری: در طول دوره مورد بررسی، سطح شهرنشینی به‌طور گسترده در آسیا متفاوت بوده است. به‌طوری‌که شاهد سطوح بالای شهرنشینی در شرق و غرب آسیا و سطوح پایین آن در آسیای جنوبی و آسیای جنوب شرقی هستیم. درحالی‌که بیشتر کشورهای عربی حوزه‌ی خلیج‌فارس به همراه کشورهای واقع در شمال و شمال غرب آسیا و همچنین کشورهای ژاپن و سنگاپور قبل از سال 1960 وارد مرحله‌ی گذار شهری شده بودند، آسیای غربی، مرکزی، شرق آسیا و همچنین جنوب شرق آسیا طی دوره‌ی 2020-1960 وارد این مرحله از شهرنشینی شده‌اند.
 
پیام اصلی: نظام شهرنشینی و روند سریع آن در بیشتر کشورهای آسیایی و ادامه‌ی این روند در سال‌های آینده می‌تواند تغییرات جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی بی‌سابقه‌ای را به همراه داشته باشد و چالش‌های مهمی را در زمینه‌ها‌ی تخریب فیزیکی و محیطی، محرومیت اجتماعی، ناامنی، بیکاری، کمبود مسکن و رشد پایدار شهری ایجاد کند.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Urban Transition and the Factors Affecting Its Dynamic in Asia

نویسندگان [English]

  • Fatemeh Torabi 1
  • Davoud Shahpari-Sani 2
1 Associate Professor of Demography, Faculty of Social Sciences, University of Tehran, Tehran, Iran
2 PhD Candidate in Demography, Faculty of Social Sciences, University of Tehran, Tehran, Iran
چکیده [English]

Background and Aim: Urbanization in Asia has surged over the past four decades, leading to unprecedented growth in urban population. This article examines the spatial and temporal patterns, trends, and factors driving urban transition across 48 Asian countries from 1960 to 2020.
 
Data and Method: The study uses secondary analysis of the World Bank data, employing quantitative methods, including event history analysis.
 
Findings: By 2020, nearly 64% (30 countries) of Asian nations had reached the stage of urban transition. Factors such as mortality, migration, and GDP per capita significantly influenced this transition.
 
Conclusion: Urbanization levels vary widely, with high urbanization in East and West Asia and lower levels in South and Southeast Asia. Most of the Arab countries of the Persian Gulf, North and Northwest Asian countries as well as Japan and Singapore had experienced urban transition before 1960, in contrast to the West, Central, East Asia, and Southeast Asia for which the transition occurred after between 1960 and 2020.
 
Key Message: The urbanization process and its rapid pace in most Asian countries, along with the continuation of this trend in the coming years, could lead to unprecedented demographic, economic, and social changes. It may also pose significant challenges, including physical and environmental degradation, social exclusion, insecurity, unemployment, housing shortages, and issues related to sustainable urban growth.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Urbanization
  • Urban transition
  • Asian continent
  • Event history analysis
  • Cox regression

مقدّمه و بیان مسأله

شهرنشینی و افزایش جمعیت شهری یکی از ویژگی‌های اصلی عصر حاضر است که پس از انقلاب صنعتی در اروپا اوج گرفت و در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم در کشورهای درحال‌توسعه نیز شتاب قابل‌توجهی یافت (Zhu, 2017; Chaolin, 2020 ). نسبت جمعیت شهری به کل جمعیت در جهان طی سده نوزدهم از 3 درصد به 16 درصد رسید و در سده بیستم به‌خصوص از نیمه‌ی دوم این قرن به بعد نیز روند افزایشی آن دنبال شد، به‌طوری‌که این نسبت از 30 درصد در سال 1950، به 55 درصد در سال 2018 افزایش یافته است (Ritchie et al., 2024; United Nations, 2018). برآوردها و پیش‌بینی‌های سازمان ملل (2018) نشان می‌دهد که در دهه‌های آینده سطح شهرنشینی در همه مناطق افزایش یابد و تا پایان برنامه توسعه پایدار در سال 2030، سهم جمعیت جهان در مناطق شهری به 60 درصد برسد. همچنین پیش‌بینی می‌شود که تا سال 2050، بیش از دو سوم (68 درصد) جمعیت جهان، شهری خواهد بود که تقریباً برعکس توزیع جهانی جمعیت روستایی ـ شهری در اواسط قرن بیستم است.

هرچند شهرنشینی در جهان به سمت همگرایی (افزایش نسبت شهرنشینی به روستانشینی) پیش می‌رود؛ اما الگوها و روند افزایش آن در مناطق مختلف کره‌ی زمین با هم متفاوت است. یکی از شاخص‌های مهم در بررسی مقایسه‌ی شهرنشینی در مناطق مختلف، گذار شهری[1] است که در تحقیقات مختلف مورد استفاده قرار گرفته است (Kelley & Williamson, 1984; Friedmann, 2005; Kessides, 2007 ). گذار شهری به معنای ساکن شدن بیش از نیمی از جمعیت یک کشور در مناطق شهری است (Pannell, 1995; Kessides, 2007; Hugo; 2019). این فرایند نشان‌دهنده بازسازماندهی جامعه از عمدتاً روستایی و اشتغال کشاورزی، به عمدتاً شهری و اشتغال صنعتی، تجاری یا خدماتی است. در این فرایند همه ابعاد زندگی اجتماعی تغییر و کل ساختار سازمانی تحت تأثیر توسعه شهری قرار می‌گیرد (Ghorbi & Mohammadi, 2017 ). گذار شهری برای اولین بار در سطح جهان در سال 2007 اتفاق افتاد که بیش از نیمی از جمعیت جهان (3 میلیارد و 300 میلیون نفر) در مناطق شهری زندگی می‌کردند. بر این اساس سازمان ملل، سال 2007 را سال شهرنشینی نامید (United Nations, 2018).

اگرچه شهرنشینی پدیده‌ای جهانی است و بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته  اروپا، آمریکای شمالی و برخی از کشورهای آمریکای جنوبی گذار شهری را طی کرده و شهرنشینی در این کشورها تا حدود زیادی کامل شده، اما این پدیده به‌طور چشمگیری در قاره‌ی آسیا پویا و در جریان است، به‌طوری‌که رشد شهری بی‌سابقه‌ای در چهار دهه‌ی اخیر در این قاره روی داده است. آمارها و مطالعات نشان می‌دهد که قاره آسیا نه‌تنها در سال 1950، بلکه در سال 1975، عمدتاً یک جامعه و اقتصاد روستایی بود و جمعیت روستایی به‌وضوح مسلط بود. از سال 1980 به بعد، با رشد تصاعدی جمعیت شهری و کاهش هم‌زمان جمعیت روستایی، تغییرات چشمگیری در توزیع فضایی جمعیت آن رخ داده است (Zhu, 2017; Hugo; 2019)؛ به‌طوری‌که نسبت شهرنشینی در قاره‌ی آسیا از 18 درصد در سال 1950 و همین‌طور 24 درصد در سال 1980 به 49.9 درصد در سال 2018 رسیده است (United Nations, 2018). برآوردهای سازمان ملل (2018) نشان می‌دهد که در سال 2020، سطح شهرنشینی در این قاره‌ی به بالای 50 درصد رسیده است. همچنین پیش‌بینی می‌شود که درصد شهرنشینی تا اواسط قرن به 66 درصد برسد؛ زیرا قاره‌ی آسیا با سرعت بیشتری نسبت به سایر مناطق جهان در حال شهرنشینی است. بالاترین درصد شهرنشینی - که به‌عنوان میانگین نرخ سالانه تغییر درصد شهری اندازه‌گیری می‌شود - در آسیا مشاهده می‌شود. این قاره با افزایش نسبت شهری سالانه 1.3 درصد در سال طی دوره‌ی 2020-2015 سریع‌تر از سایر مناطق جهان در حال شهرنشینی است و این درحالی‌ است که مناطقی که در حال حاضر سطوح نسبتاً بالایی از شهرنشینی دارند، با سرعت کمتری (کمتر از 0.3 درصد) در طول مدت مشابه در حال شهرنشینی هستند (United Nations, 2018).

همان‌طور که اشاره شد، گذار شهری در قاره‌ی آسیا در سال 2020 اتفاق افتاده است، اما ازآنجایی‌که آسیا منطقه بسیار متنوع و وسیعی است، نسبت شهرنشینی بین کشورها و مناطق متفاوت بوده و طبیعتاً زمان‌بندی رسیدن به گذار شهری در بین کشورها نیز متفاوت می‌باشد؛ چراکه تغییرات در سطح و سرعت شهرنشینی توسط عوامل متعددی تعیین می‌شود که بسته به شرایط جمعیتی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در هر جامعه‌ متفاوت است. این مسئله مطالعه شهر، پویش‌های شهرنشینی و عوامل پویایی آن را جهت شناخت بهتر از سطح و سرعت شهرنشینی در بین کشورها و مناطق مختلف بیش‌ازپیش ضروری می‌سازد. موضوعی که علیرغم اهمیت بسیار زیاد، توجه چندانی به آن نشده است. بر این اساس، هدف اصلی مطالعه حاضر، شناخت الگوها، روندها و همچنین عوامل پویایی گذار شهری در 48 کشورهای آسیایی طی دوره‌ی 2020-1960 می‌باشد. لذا این مطالعه با بررسی روند شهرنشینی و مقایسه آن در کشورهای مختلف در پی پاسخگویی به این سؤال اساسی است که روندها و الگوهای گذار شهری در آسیا چگونه است و چه عواملی بر آن اثرگذار هستند؟

 

مرور پیشینه تجربی تحقیق

مناطق شهری به‌عنوان فشرده‌ترین مکان فعالیت‌های انسانی، همواره مرکز توجه تحقیقات علمی زیادی بوده است. در این میان مطالعه‌ی شهرنشینی و رشد شهری در قالب عوامل محرک و روندها از مطالعات پردامنه در حوزه‌ی تحقیقات برنامه‌ریزی شهری، علوم اجتماعی و اقتصادی به شمار می‌رود که در ادامه به نتایج برخی از آن‌ها اشاره شده است. به‌عنوان‌مثال، مطالعه‌ی بررسی روندهای شهرنشینی و عوامل مؤثر بر آن در غنا توسط سونگ‌ساری[2] (2009) نشان می‌دهد که در سال 1931 تنها 9.4 درصد از کل جمعیت در سکونتگاه‌های شهری زندگی می‌کردند، این جمعیت به 13.9 درصد در سال 1948، 23 درصد در سال 1960، 28.9 درصد در سال 1970، 31.3 درصد در سال 1984 و 43.9 درصد در سال 2000 افزایش یافته است. همچنین تعداد سکونتگاه‌های شهری از 41 در سال 1948 به 364 در سال 2000 (9 برابر) رسیده است. به ترتیب مهاجرت روستا به شهر، افزایش طبیعی جمعیت در شهرها و طبقه‌بندی مجدد مهم‌ترین عوامل افزایش درصد شهرنشینی می‌باشند. یانگ[3] (2013)، ریسک‌ها و منطق فضایی در شهرنشینی سریع چین تحت پیچیدگی جهانی را مورد بررسی قرار داده‌اند. نتایج آن‌ها نشان می‌دهد که پیچیدگی جهانی بر روند افزایش شهرنشینی در چین اثرگذار بوده و تلفیق در بازار جهانی و اقتصاد صادرات‌گرا باعث افزایش شهرنشینی در این کشور شده است. در چین، شهرنشینی سریع، عموماً به‌عنوان نشانه‌ای از مدرنیته و موتور پیشرفت اقتصاد ملی در نظر گرفته می‌شود و هم‌زمان جامعه جهانی با در نظر گرفتن الگوی چینی در شهرنشینی، نگرش‌های مثبتی به سمت شهرنشینی سریع این کشور دارد.

بررسی شهرنشینی در ایالات متحده از سال 1800 به بعد توسط بوستن [4] و همکاران (2013) نیز نشان می‌دهد که جمعیت ایالات متحده رشد کمی در شهرنشینی در دهه‌های اول قرن نوزدهم تجربه کرد و درصد شهرنشینی زیر 10 درصد باقی ماند. از سال 1830 تا 1930، سرعت شهرنشینی به‌سرعت افزایش یافت، به‌طوری‌که سهم جمعیت شهرنشین بیش از شش برابر شد و از 9 به 56 درصد افزایش یافت. پس از یک دهه رکود در دهه 1930، سهم جمعیت شهری دوباره از سال 1940 و 1970 به‌سرعت افزایش یافت و سپس از سال 1970 تا 2010 به کندی افزایش یافت تا در سال 2010 به 81 درصد رسید. همچنین تعداد کلان‌شهرها در طول زمان از 66 شهر در سال 1900 به 373 شهر در سال 2010 افزایش یافته است. نتایج مطالعه‌ی ژو (2017) در بررسی چالش‌های جدید گذار شهری در آسیا نشان می‌دهد که بسیاری از کشورهای آسیایی، ازجمله چین، با چالش‌های رشد شهری که تحت سلطه مهاجرت روستایی به شهر است و همچنین انتقال سکونت‌گاهی که با تغییر مکان روستایی به شهر در محل سکونتگاه‌های روستایی و جمعیت آن‌ها مشخص می‌شود، مواجه هستند. نتایج مطالعه‌ی ما و سان[5] (2020) در بررسی الگوهای مکانی و زمانی و پویایی تکامل شهرنشینی در پنج کشور آسیای مرکزی طی دوره 1991-2017 نشان می‌دهد که روند شهرنشینی در این کشورها به‌طور قابل‌توجهی تحت تأثیر موقعیت‌های سیاسی و اقتصادی آن‌ها است. هر پنج کشور در ابتدای استقلال یک مرحله رکود و سپس از سال 2000 یک مرحله رشد سریع شهرنشینی را تجربه کرده‌اند. اگرچه سه نیروی درونی قدرت دولت، کشش شهری و رانش روستایی بر سطح شهرنشینی کشورهای آسیای مرکزی تأثیر بسزایی دارند، اما نیروی خارجی حمل‌ونقل ریلی مهم‌ترین عامل مؤثر بر شهرنشینی است؛ بنابراین تسهیلات حمل‌ونقل ریلی خارجی برای توسعه شهرنشینی در این کشورها اهمیت ویژه‌ای دارد. حاصل مطالعه‌ی صورت گرفته توسط ماردیانسجا[6] و همکاران (2021) در مورد شهرنشینی و روند رشد شهری در اندونزی از سال 1980 تا 2010 نشان می‌دهد در این دوره، جمعیت شهری اندونزی حدوداً چهار برابر شده و از 32.8 به 118.3 میلیون نفر افزایش یافته است. همچنین فرآیند شهرنشینی، تعداد شهرها در اندونزی را از 50 به 94 افزایش داده و مناطق شهری بزرگ را گسترش داده است. فتحی (1394) نیز در بررسی روند شهرنشینی در ایران با استفاده از داده‌های مرکز آمار ایران طی دوره‌ی 1390-1335 نشان می‌دهد که در نیم‌قرن اخیر، روند شهرنشینی در ایران سیر صعودی داشته است و نسبت شهرنشینی از 31 درصد در سال 1335 به 74 درصد در سال 1390 رسیده است. در این میان در کنار عوامل طبیعی، عواملی نظیر تمرکز سرمایه در شهرهای بزرگ، ادغام تعداد بسیار زیادی از نقاط روستایی اطراف شهرها به مجموعه‌ی شهرها و تبدیل برخی نقاط روستایی به شهر، عدم ایجاد فرصت‌های شغلی و کمبود فرصت‌های تحصیلی در سطوح متوسطه و عالی در نقاط روستایی، گسترش فعالیت‌های خدماتی در مناطق شهری، ایجاد برخی از صنایع در حاشیه شهرها و مکانیزه شدن کشاورزی در برخی از نقاط روستایی و درنتیجه مهاجرت روستاییان به شهرها بر افزایش شهرنشینی مؤثر بوده‌اند.

با توجه به آنچه در بحث پیشینه‌ی تجربی تحقیق ذکر شد، می‌توان گفت که تاکنون مطالعه‌ی جامعی در خصوص گذار شهری در آسیا، مقایسه روند‌های و الگوهای مکانی آن و همچنین تحلیل عوامل پویایی شهرنشینی به‌صورت طولی انجام نشده است. عمده مطالعات صورت گرفته در این حوزه مقطعی یا متمرکز بر یک مورد خاص بوده و یا نتایج آن‌ها صرفاً به‌صورت توصیف روندهای شهرنشینی بوده است؛ لذا این مطالعه با محور قرار دادن روش بررسی طولی و مقایسه‌ای در طول زمان، گذار شهری در کشورهای آسیایی و عوامل پویایی آن را در یک دوره 60 ساله (2020- 1960) مورد تحلیل و واکاوی قرار می‌دهد تا دیدگاه بهتری در خصوص گذار شهری، الگوهای مکانی و روندهای آن و همچنین عوامل پویایی آن در طول زمان به‌دست دهد. چنین تحقیقاتی می‌تواند مرجعی برای شناخت جامع و توسعه‌‌ی شهرنشینی در کشورهای آسیایی باشد.

 

ملاحظات نظری

برای تبیین تغییر و تحولات شهرنشینی، الگوها و روندهای آن در جهان، نظریه‌های مختلفی (منحنی دیویس[7]، مدل مراحل توسعه‌ی شهری جان شورت[8]، چرخه‌ی شهرگرایی کلاسن[9]، انقلاب شهری[10]، مکتب شیکاگو[11]، مدرنیزاسیون[12]، سیستم‌های جهانی وابستگی[13]، ائتلاف توزیعی[14]، هسته‌های چندگانه شهری[15]، شهرچندمرکزی[16] و ...) ارائه شده است که محدودیت‌های فضایی این مقاله مانع از بحث کامل درباره هر نظریه می‌شود؛ بنابراین در این تحقیق جهت تبیین نظری مسئله‌ی تحقیق به تئوری‌ دیویس، چرخه‌ی شهرگرایی کلاسن، تئوری مدرنیزاسیون و نظریه وابستگی نظام جهانی که در فهم و تبیین الگوها و روندهای شهرنشینی مفید می‌باشد، اشاره شده است.

مدل دیویس (S) یا منحنی شهرنشینی، پویایی شهرنشینی را به سه مرحله مشخص تقسیم می‌کند. در مراحل اولیه رشد سطح و درصد شهرنشینی پایین است، به‌طوری‌که درصد شهرنشینی کمتر از 25 درصد است. مرحله شتاب رشد که در آن مهاجرت از روستا به شهر موجب افزایش جمعیت شهری می‌گردد و با تحولات اساسی در ترکیب فعالیت‌های اقتصادی، سهم جمعیت شهری از کل جمعیت به 60 تا 70 درصد می‌رسد. مرحله بلوغ رشد که به‌تدریج با کاهش نرخ رشد جمعیت شهری، شکل منحنی رو به کاهش می‌گذارد و پدیده شهرگریزی به‌ویژه در کلان‌شهرهای بزرگ آشکار می‌شود (Davis, 1965). در دهه 80 نیز به‌منظور مطالعه الگوهای توسعه شهری، کلاسن مدل چرخه شهرنشینی را مطرح می‌کند. وی چهار مرحله توسعه شهری را از هم متمایز می‌کند. شهرنشینی: دوره‌ای که رشد سکونتگاه مشخصی در مقایسه با حومه پیرامونی آن برتری دارد. حومه شهرنشینی: دوره‌ای که در آن رشد حومه بر رشد هسته مرکزی شهر افزایش می‌یابد. شهرنشینی معکوس: دوره‌ای که جمعیت کاسته شده از مرکز و هسته شهری بیش از جمعیتی است که در حاشیه و پیرامون استقرار می‌یابد و نتیجه‌ی آن کاهش جمعیت شهری است. شهرنشینی مجدد: هنگامی که کاهش نرخ رشد جمعیت مرکز یا هسته به‌تدریج متوقف می‌شود و بخشی از جمعیت حومه (پیرامون) به هسته شهری بازمی‌گردد. در این دوره میزان رشد مرکز، مجدداً بر حومه برتری می‌یابد (Geyer, 1996).

تئوری مدرنیزاسیون، شهرنشینی در کشورهای درحال‌توسعه را با اشاره به دوگانگی اقتصادی مدرن/ سنتی و نظریه گذار جمعیتی توضیح می‌دهد. بر اساس این دیدگاه، افزایش شهرنشینی در این کشورها را می‌توان به تأخیر فرهنگی در ایجاد تعادل در تفاوت‌های باروری، مرگ‌ومیر و مهاجرت نسبت داد (Kasarda & Crenshaw, 1991). این رویکرد بیان می‌کند که به‌موازات صنعتی‌شدن و بالا رفتن سطح زندگی و شرایط بهداشتی در جامعه، سطح مرگ‌ومیر کاهش یافته و باروری شروع به افزایش می‌کند که درنهایت منجر به افزایش رشد جمعیت و افزایش شهرنشینی می‌شود. در اینجا دو اصل دخیل است. اولاً، اگرچه فناوری کاهش مرگ‌ومیر به‌راحتی در اکثر کشورهای درحال‌توسعه منتشر می‌شود، این مورد برای شبکه نهادی/صنعتی مدرنیته به‌طورکلی صادق نیست. به دلایل مختلف اقتصادی و توسعه زیرساختی، کشورهای درحال‌توسعه در شروع مدرنیزاسیون با سرمایه‌گذاری و صنعتی کردن کلان‌شهرها، جمعیت را در یک یا چند شهر بزرگ متمرکز می‌کنند. فرصت‌های محدود در مناطق روستایی و جذابیت شهرهای مدرن منجر به مهاجرت‌های داخلی (روستا ـ شهر) می‌شود. همچنین شهرهای مدرن باعث مهاجرت و جذب جمعیت از کشورهای اطراف نیز می‌شود. اعتقاد بر این است که با انتشار اشکال، فن‌آوری‌ها و ذهنیت‌های نهادی مدرن از مراکز شهری، فرآیند ادغام شهری/درون سرزمینی، درون منطقه‌ای و بین منطقه‌ای رخ می‌دهد که درنهایت روند تغییرات اجتماعی و افزایش شهرنشینی را هموار می‌کند (Kasarda & Crenshaw, 1991).

نظریه‌پردازان سیستم‌های جهانی و وابستگی، سازمان اجتماعی، فناوری و پویایی جمعیت را به‌عنوان واقعیت‌های درون‌زا در توسعه و شهرنشینی می‌دانند (Palat, 2014). نظریه‌پردازان این مکتب معتقدند که عوامل اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی از مهم‌ترین تعیین‌کننده‌های شهرنشینی هستند که به‌نوبه خود به نوع، نرخ و عمق تعامل با نظام جهانی سرمایه‌داری وابسته هستند (Kasarda & Crenshaw, 1991; Palat, 2014). شهرنشینی بیش از حد تابعی از افزایش سریع رشد طبیعی جمعیت، مهاجرت و ناملایمات کشاورزی است (Kasarda & Crenshaw, 1991)؛ اما این عوامل تعیین‌کننده توسط میراث استعمار، تولید خارجی سرمایه‌بر، محصور کردن زمین‌های کشاورزی برای تولید صادرات و رکود اقتصادی ناشی از شیوه‌های انحصارگرایانه شرکت‌های چندملیتی ایجاد می‌شوند. به همین ترتیب، وجود اشتغال غیررسمی تابع مستقیم سرکوب سیاسی، افزایش جمعیت و اقتصادهای در حال مبارزه است؛ اما این الگوهای میانی توسط نیاز سرمایه‌داری برای یارانه دادن به کارگران بخش رسمی و استخراج سهام بیشتر از ارزش اضافی ایجاد می‌شوند (Portes, 1978). از این منظر، ملل و مناطق جهان از طریق یک شبکه شهری به هم پیوسته‌اند، «شهرهای جهانی» کشورهای توسعه‌یافته از شهرهای بزرگ کشورهای جهان سوم به‌عنوان انباشته کننده و انتقال‌دهنده ثروت استفاده می‌کنند. به‌نوبه خود، این سرمایه‌های نخستی به‌منظور افزایش سودآوری سرمایه‌داری و تقویت ساختار اجتماعی بسیار نابرابر موردنیاز نظام‌های سرمایه‌داری، توسعه مناطق داخلی را منحرف می‌کنند (Palat, 2014; Cohen, 2018).

 

موقعیت منطقه‌ی مورد مطالعه

طبق گزارش سازمان ملل، آسیا به‌عنوان بزرگ‌ترین قاره جهان، شامل 48 کشور مستقل است و بخش شرقی خشکی واحد اوراسیا را اشغال می‌کند. این قاره‌ ازنظر موقعیت جغرافیایی از شمال توسط اقیانوس منجمد شمالی، از شرق توسط اقیانوس آرام و از جنوب توسط اقیانوس هند احاطه شده و توسط کانال سوئز از آفریقا جدا شده است. دریای مدیترانه و دریای سیاه آسیا را از اروپا جدا می‌کند، مرز زمینی دورتر از کوه‌های قفقاز، دریای خزر، رودخانه اورال و کوه‌های اورال می‌گذرد. این مرز از خاک روسیه، قزاقستان، آذربایجان، گرجستان و ترکیه عبور می‌کند، بنابراین این کشورها در هر دو قاره هستند. ارمنستان و قبرس ازنظر جغرافیایی در آسیا و ازنظر سیاسی و فرهنگی نیز بخشی از اروپا محسوب می‌شوند؛ اما توسط سازمان ملل متحد به‌عنوان بخشی از آسیا در نظر گرفته می‌شوند (شکل 1). بزرگ‌ترین کشور آسیایی ازنظر مساحت روسیه است که حدود 30 درصد از کل خاک این قاره را به خود اختصاص داده است. کوچک‌ترین کشور نیز مستقل مالدیو است. آسیا همچنین پرجمعیت‌ترین قاره جهان است. این در درجه اول به دلیل حضور دو کشور پرجمعیت جهان، چین و هند است که به ترتیب 1.44 و 1.38 میلیارد نفر جمعیت دارند. علاوه بر چین و هند، پنج کشور اندونزی، پاکستان، ژاپن، فیلیپین ویتنام در میان 15 کشور پرجمعیت جهان قرار دارند (worldatlas, 2021).

 

دادهها و روش تحقیق

در مطالعه پیش‌رو جهت تجزیه‌وتحلیل موضوع مورد بررسی از داده‌های باز بانک جهانی استفاده شده است. این داده‌ها شامل مجموعه‌ای از شاخص‌های اقتصادی، اجتماعی، جمعیتی، محیط‌زیستی، جغرافیایی، سلامت و ... است که به‌صورت سالانه و از سال 1960 منتشر می‌شود. در این مطالعه بر اساس مجموعه عوامل محرک شهرنشینی و همچنین در دسترس بودن داده‌ها، اطلاعات مربوط به 48 کشور آسیایی در دوره‌ی زمانی 2020-1960 جمع‌آوری و کدبندی شد[17]. متغیر وابسته تحقیق، نسبت (درصد) شهرنشینی است که بر مبنای آن کشورهایی که به نسبت شهرنشینی بالای 50 درصد می‌رسند، در زمره‌ی کشورهایی هستند که گذار شهری در آن‌ها اتفاق افتاده است. متغیرهای مستقل نیز شامل میزان باروی کل، میزان خام مرگ‌ومیر، میزان خالص مهاجرت[18]، سرانه تولید ناخالص داخلی و صنعتی شدن الگوی اشتغال می‌باشد (جدول 1). لازم به توضیح است که مجموعه عوامل محرک شهرنشینی شامل معیارها و شاخص‌های مختلف جمعیتی، اقتصادی، اجتماعی و... است. در این مطالعه نیز معیار انتخاب شاخص‌ها، در دسترس بودن داده‌های طولی برای شاخص‌های مختلف در دوره‌ی زمانی مورد مطالعه بوده است. معیارهای نظری و تجربی انتخاب این متغیرها در جدول 1 ارائه شده است. جهت تجزیه‌وتحلیل داده‌ها نیز از نرم‌افزار Stata 17 و برای تهیه‌ی نقشه‌ها نیز از نرم‌افزار ARC - GIS استفاده شده است.

 

جد

شکل 2 رخداد واقعه یا گذار شهری را در 48 کشور آسیایی برای سال‌های قبل از 1960 (نقطه‌ی شروع مطالعه‌ی حاضر) نشان می‌دهد. همان‌طور که ملاحظه می‌شود 11 کشور که با رنگ قرمز و با علامت✔ مشخص شده‌اند، قبل از سال شروع (1960)، گذار شهری را پشت سر گذاشته‌اند (سانسور چپ[19])؛ بنابراین این کشورها در تحلیل نهایی وارد نمی‌شوند. کشور کره‌ی شمالی نیز به دلیل ناقص بودن داده‌ها در بیشتر شاخص‌ها از تحلیل کنار گذاشته شده است. با این توضیحات تحلیل نهایی با استفاده از اطلاعات 36 کشوری که تا سال 1960 هنوز گذار شهری در آن‌ها اتفاق نیفتاده، انجام شده است.

 

 

شکل 2- شهرنشینی در کشورهای آسیایی، 1960

 

روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش نیز تحلیل ثانویه و از نوع پژوهش کمی و تحلیل ریاضی است که در آن با استفاده از روش آماری تحلیل پیشینه واقعه[20] و به‌طور خاص از مدل نیمه پارامتری مخاطرات متناسب کاکس[21] به تجزیه‌وتحلیل موضوع مورد بررسی پرداخته شده است. به‌طور ساده، پیشینه واقعه سابقه‌ای است از زمانی که واقعه‌ای خاص برای نمونه‌ای خاص رخ می‌دهد. اگر هدف فهم علل واقعه باشد، پیشینه واقعه با استفاده از داده‌های مربوط به متغیرهای پیش‌بین[22] مرتبط با واقعه می‌تواند عوامل تعیین‌کننده را در چارچوب مدل‌های مختلف برآورد کند. مدل‌های تحلیل پیشینه واقعه نسبت به سایر روش‌های مورد استفاده برای درک روابط علی، می‌توانند فرایندهای گذشته را به تغییرات آینده مرتبط ساخته و مدل‌سازی کنند (Allison, 2014). لازمه‌ی استفاده از این روش، در دسترس بودن داده‌های طولی طی یک دوره‌ی زمانی معین است[23]. کارایی و کاربرد روش تحلیل پیشینه واقعه در بررسی شاخص‌های مختلف علوم اجتماعی و جمعیتی در مطالعات مختلف (Hart et al., 2017؛ Ma et al., 2019؛ ترابی، 1399؛ ترابی و فراش خیالو، 1399؛ ترابی و صادقی؛ 1401) مورد استفاده قرار گرفته است.

مدل نیمه پارامتری مخاطرات متناسب کاکس محبوب‌ترین روش برای انجام تحلیل رگرسیون برای داده‌های تحلیل بقا و همین‌طور یکی از رایج‌ترین مدل‌های تحلیل پیشینه واقعه است که به خاطر عدم وجود دلایل نظری قوی برای برتری یک‌شکل پارامتری توزیع زمان ‌بر دیگری، موجب محبوبیت این روش شده است (Cleves et al., 2010). در این مدل شکل پارامتری خاصی برای توزیع زمان واقعه در نظر گرفته نمی‌شود و تنها یک‌شکل تابعی برای تأثیر متغیرها مشخص می‌گردد (معادله 1).

 

جایی کهt زمان بقا، h(t) تابع خطر تعیین‌شده توسط مجموعه‌ای از کوواریانس (x1,x2,...,xpx1,x2,...,xp) p و ضرایب (b1,b2,...,bpb1,b2,...,bp)  تأثیر (اندازه اثر) کوواریانس‌های متغیر را نشان می‌دهند. علامت (h) نشان می‌دهد که خطر (احتمال رخداد واقعه) ممکن است باگذشت زمان تغییر کند. علاوه بر این، مدل کاکس را می‌توان به‌عنوان یک رگرسیون خطی چندگانه از لگاریتم خطر بر روی متغیرها xi نوشت. مقادیر exp(bi) را نسبت خطر (HR) می‌نامند. مقداری bi بیشتر از صفر (معادل آن نسبت خطر بیشتر از یک) نشان می‌دهد که با افزایش مقدار کوواریانس ith، خطر واقعه افزایش می‌یابد و به‌این‌ترتیب طول بقا کاهش می‌یابد (ترابی و صادقی، 1401: 290 به نقل از کاکس[24]، 1972).

 

یافته‌های تحقیق

جدول 2 بررسی روند تغییرات شهرنشینی در 36 کشور قاره آسیا را نشان می‌دهد[25]. نتایج حاکی از آن است که فرآیند شهرنشینی به دلیل تأثیر متقابل و تأثیر مشترک عوامل داخلی مختلف، دائماً در حال تحول است. همان‌طور که ملاحظه می‌شود میانگین نسبت شهرنشینی در این کشورها از 22 درصد در دوره‌ی 1969-1960 به بالای 50 درصد در سال 2020 رسیده است. همچنین میانگین میزان باروری و مرگ‌ومیر این کشورها در طی دوره‌ی مورد بررسی کاهش یافته است. هرچند هنوز الگوی متفاوتی از باروری در کشورهای مختلف وجود دارد، اما روند مشابه کاهش باروری در همه‌ی کشورها نشان‌دهنده‌ی نوعی همگرایی رفتار باروری در این قاره است. همان‌طور که در جدول 2 مشخص است، میزان خالص مهاجرت این کشورها با نوسانات زیادی همراه بوده، به‌طوری‌که این‌ کشورها در دوره‌های مختلف رشد مثبت و منفی میزان خالص مهاجرت را تجربه کرده‌اند[26]. همچنین الگوی اشتغال در این کشورها با گذشت زمان به سمت صنعتی‌شدن پیش ‌رفته و سرانه‌ی تولید ناخالص داخلی نیز افزایش یافته است. درنهایت می‌توان گفت که هم‌زمان با کاهش باروری و مرگ‌و‌میر و همچنین افزایش سرانه‌ی تولید ناخالص داخلی و صنعتی شدن الگوی اشتغال، نسبت شهرنشینی در این کشورها افزایش یافته است.

 

شکل 3 نمودار تابع بقای کاپلان مایر گذار شهری در آسیا در دوره  2020-1960 را نشان می‌دهد. همان‌طور که مشخص است احتمال بقای کشورها یا نرسیدن به گذار شهری با گذشت زمان در سال 2020 کاهش یافته و به 47 درصد رسیده است که انتظار می‌رود با توجه به میانگین نرخ رشد جمعیت‌ شهری در این کشورها تا سال 2050 همه‌ی آن‌ها مرحله‌ی گذار شهری را طی کنند. در مجموع 19 کشور گذار شهری را طی کرده‌اند و 17 مورد دیگر سانسور شدند. سانسور به این دلیل رخ داده است که این کشورها بعد از 60 سال از مبدأ زمانی بررسی (سال 1960) گذار شهری را طی نکرده‌اند (سانسور راست). همان‌طور که در شکل 3 ملاحظه می‌شود که این انحرافات در زمان‌های مختلف و در طول دوره مشاهده شده رخ داده است.

 

شکل 4 وضعیت شهرنشینی در کشورهایی آسیایی تا سال 2020 را نشان می‌دهد. کشورهایی که با رنگ قرمز و علامت✔ مشخص شده‌اند در زمره‌ی کشورهایی هستند که تا قبل از سال 1960 به مرحله‌ی گذار شهری رسیده‌اند. رنگ سبز و علامت▴نیز کشورهایی را نشان می‌دهد که در دوره‌ی مورد مطالعه در این تحقیق (2020-1960)، رخداد واقعه یا گذار شهری در آن‌ها اتفاق افتاده است. کشورهایی که تا سال 2020 به مرحله‌ی گذار شهری نرسیده‌اند نیز با رنگ زرد  و علامت • مشخص هستند. همان‌طور که مشخص است عمده کشورهایی که طی دوره‌ی 2020-1960، گذار شهری در آن‌ها اتفاق افتاده در منطقه‌ی آسیای مرکزی (به‌جز قرقیزستان و تاجیکستان)، آسیای غربی (به‌جز یمن) و شرق آسیا قرار دارند. از کشورهای جنوب شرق آسیا فقط برونئی، تایلند، مالزی و اندونزی طی این دوره به مرحله‌ی گذار شهری رسیده‌اند. آسیای جنوبی (شبه قاره‌ی هند) ازجمله مناطقی است که تا سال 2020 گذار شهری در هیچ از یک کشورهای این منطقه اتفاق نیفتاده است (همگرایی منطقه‌ای). به نظر می‌رسد که حمایت از صنایع مرتبط با کشاورزی و شرایط جغرافیایی موجود در این منطقه باعث نگه داشتن جمعیت در مناطق روستایی می‌شود.

 

شکل 5 تعداد رخداد واقعه یا همان رسیدن به گذار شهری برحسب مناطق مختلف آسیا در دوره‌های ده‌ساله را نشان می‌دهد. همان‌طور که ملاحظه می‌شود بیشترین رخداد واقعه مربوط به قبل از سال 1960 بوده که در آن 11 کشور به گذار شهری رسیده‌اند. در دوره‌ی ده‌ساله  دهه‌ی 1970 نیز تعداد 6 واقعه رخ داده که بیشترین تعداد وقوع رخداد مربوط به منطقه‌ی غرب آسیا می‌باشد. به‌جز یمن که هنوز هم به مرحله‌ی گذار شهری نرسیده‌، تمام کشورهای منطقه‌ی غرب آسیا تا اواخر دهه‌ی 1980 مرحله‌ی گذار شهری را پشت سر گذاشته‌اند. جنوب و جنوب شرق آسیا به ترتیب دارای بیشترین کشورها در قاره  آسیا می‌باشند که تا سال 2020 به گذار شهری نرسیده‌اند.

 

جدول 3 ضرایب به‌دست‌آمده از تحلیل چندمتغیره کاکس و تأثیر متغیرهای جمعیتی و اقتصادی بر رسیدن کشورهای منتخب به گذار شهری طی دوره  2020-1960 را نشان می‌دهد. در مدل اول فقط متغیرهای اصلی اثرگذار بر رشد طبیعی جمعیت (باروری و مرگ‌ومیر) وارد شده‌اند. در مدل‌ دوم مهاجرت نیز به‌عنوان متغیر جمعیتی و اثرگذار بر رشد واقعی جمعیت وارد مدل رگرسیونی شده است. در ادامه و در مدل سوم نیز علاوه بر متغیرهای مذکور، متغیرهای اقتصادی (سرانه‌ تولید ناخالص داخلی و اشتغال در بخش صنعت) نیز وارد مدل شده‌اند تا تأثیر هم‌زمان این متغیرها بر رسیدن کشورها به گذار شهری مورد بررسی قرار گیرد.

همان‌طور که مشاهده می‌شود، 36 آزمودنی در مطالعه حضور داشته‌اند که در مجموع 19 واقعه رخ داده است. نتایج نشان می‌دهد که در اولین مدل برازش شده متغیر مرگ‌ومیر بر احتمال رخداد واقعه یا همان رسیدن کشورها به گذار شهری اثرگذار است. این تأثیر در جهت منفی است و بدین معنی است که کشورهایی که مرگ‌ومیر کمتری دارند، خطر رسیدن آن‌ها به گذار شهری بیشتر است. در مدل دوم با ورود متغیر خالص مهاجرت تغییری در اثرگذاری متغیرهای مدل اول ایجاد نشده است. همچنین میزان خالص مهاجرت مثبت، گذار شهری را تسریع می‌بخشد؛ بنابراین احتمال رسیدن به گذار شهری برای کشورهای مهاجرپذیر نسبت به کشورهای مهاجرفرست بیشتر است. در مدل نهایی (مدل سوم)، با ورود متغیرهای اقتصادی اثرگذاری متغیرها در مدل‌های قبل دستخوش تغییر نشده است. در این مدل متغیرهای مرگ‌ومیر، خالص مهاجرت و سرانه تولید ناخالص بر احتمال رخداد واقعه یا همان رسیدن کشورها به گذار شهری اثرگذار هستند. بدین‌صورت‌ که تأثیر متغیرهای خالص مهاجرت و سرانه تولید ناخالص داخلی در جهت مثبت است به‌طوری‌که با بالا رفتن مقدار این متغیرها، خطر رسیدن کشورها به گذار شهری افزایش می‌یابد. میزان خام مرگ‌ومیر تأثیر کاهشی بر متغیر وابسته دارد به‌طوری‌که با کاهش سطح مرگ‌ومیر در این کشورها، خطر رسیدن به گذار شهری افزایش می‌یابد.

 

جدول 4 آزمون فرض مخاطره‌های متناسب با استفاده از آزمون باقیمانده‌های شوئنفلد برای داده‌های گذار شهری را نشان می‌دهد. همان‌طور که مشخص است یافته‌ها حکایت از تأیید فرض متناسب بودن مخاطره‌ها دارد. به‌عبارت‌دیگر سطح معنی‌داری به‌دست‌آمده برای متغیرها و همین‌طور مدل کلی نشان می‌دهد که هیچ مدرکی دال بر انحراف از فرض مخاطره‌های متناسب وجود ندارد.

 

بحث و نتیجه‌گیری

جهان بیش از شش دهه است که روند شهرنشینی سریع را تجربه کرده به‌طوری‌که جمعیت شهری جهان از 751 میلیون نفر در سال 1950 به 4.2 میلیارد نفر در سال 2018 افزایش یافته است (United Nations, 2018). شهرها اکنون خانه  بیش از 55 درصد از جمعیت جهان هستند و از سال 2007، جمعیت شهری بیشتر از جمعیت روستایی بوده است (United Nations, 2018; Mardiansjah et al., 2021). برآوردها از آن حکایت دارد که تا اواسط قرن، بیش از دو سوم جمعیت جهان در مناطق شهری زندگی خواهند کرد (United Nations, 2018; Hugo; 2019). همچنین در بسیاری از مناطق، سهم جمعیت ساکن در شهرها و همچنین تعداد و وسعت شهرها به رشد خود ادامه خواهد داد (United Nations, 2018). با توجه به اینکه بیش از نیمی از مردم جهان در مناطق شهری زندگی می‌کنند، شهرنشینی توزیع فضایی جمعیت جهان را به‌شدت تحت تأثیر قرار می‌دهد و در کنار رشد جمعیت، سالخوردگی جمعیت و مهاجرت بین‌المللی یکی از چهار موضوع مهم جمعیتی چند سال اخیر بوده است (Ritchie et al., 2024). مطالعات نشان می‌دهد که رشد جمعیت انسانی در آینده تقریباً به‌طور کامل توسط تعداد فزاینده‌ای از ساکنان شهرها قابل محاسبه است (Zhu, 2017; United Nations, 2018).

همان‌طور که اشاره شد شهرنشینی به‌عنوان پدیده غالب بر سیستم سکونتگاهی جهان در نیم‌قرن اخیر روند رو به افزایشی داشته، اما مراحل شهرنشینی از یک کشور به کشور دیگر متفاوت بوده است. در بسیاری از کشورها مراحل توسعه شهری وارد مراحل گوناگون شده و سبب رشد کلان‌شهرها و بروز پدیده‌هایی مانند حاشیه‌نشینی شده است. قاره  آسیا نیز در طی چهار دهه  اخیر شهرنشینی سریعی را تجربه کرده است و پیش‌بینی می‌شود که این روند در سال‌های آینده ادامه یابد و تغییرات جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی بی‌سابقه‌ای را به همراه داشته باشد؛ بنابراین پرداختن به مسئله شهرنشینی، الگوها، روندها و عوامل پویایی آن در این قاره لازم و ضروری به نظر می‌رسد. این مطالعه نیز با هدف شناخت گذار شهری، الگوهای مکانی و زمانی، روندها و همچنین عوامل پویایی آن در کشورهای آسیایی طی دوره  2020-1960 انجام شده است. در این راستا نتایج نشان داد که تا سال 2020 نزدیک به 64 درصد (30 مورد) کشورها در مناطق مختلف قاره  آسیا گذار شهری را طی کرده‌ و 36 درصد (17 کشور) از آن‌ها هنوز به مرحله  گذار شهری نرسیده‌اند. در این بین 23 درصد (11 کشور) از کشورهای آسیایی تا قبل از سال 1960 و 41 درصد (19 کشور) از آن‌ها طی دوره  2020-1960 از لحاظ سطح شهرنشینی به مرحله  گذار شهری رسیده‌اند. در سال 1960، 36 کشور در معرض واقعه بوده‌اند که این تعداد در سال 2020 به 17 کشور کاهش یافته است که انتظار می‌رود با توجه به نرخ رشد جمعیت شهری در آسیا تا سال 2050، این تعداد کاهش یافته و به زیر 10 مورد برسد. همچنین نتایج نشان می‌دهد که الگوها و روندهای متفاوتی در مناطق مختلف آسیایی درزمینه  همگرایی افزایش سطح شهرنشینی و رسیدن به گذار شهری وجود دارد. درحالی‌که بیشتر کشورهای عربی حوزه  خلیج‌فارس به همراه کشورهای واقع در شمال و شمال غرب آسیا (روسیه، ارمنستان و آذربایجان) و همچنین کشورهای ژاپن و سنگاپور قبل از سال 1960 وارد مرحله  گذار شهری شده بودند، آسیای غربی، مرکزی، شرق آسیا و همچنین جنوب شرق آسیا طی دوره  2020-1960 وارد این مرحله از شهرنشینی شده‌اند. سطح شهرنشینی در کشورهای واقع در آسیای جنوبی تا سال 2020 همچنان پایین است و هیچ‌یک از این کشورها هنوز به مرحله  گذار شهری نرسیده است. طی دهه  1979-1970 بیشترین تعداد وقوع رخداد واقعه (6 کشور) در دوره  مورد مطالعه در این تحقیق اتفاق افتاده که بیشترین آن‌ها مربوط به منطقه  غرب آسیا می‌باشد.‌ 95 درصد کشورهای منطقه  غرب آسیا تا اواخر دهه  1980 مرحله  گذار شهری را پشت سر گذاشته‌اند. یمن تنها کشور منطقه  غرب آسیا می‌باشد که تا سال 2020 به مرحله  گذار شهری نرسیده است. سطح شهرنشینی در جنوب و جنوب شرق آسیا بسیار پایین است و این منطقه فاز شهری شدن شتابان مشاهده شده در سایر مناطق را تجربه نکرده است. به‌طوری‌که این مناطق به ترتیب دارای بیشترین کشورها در قاره  آسیا می‌باشند که تا سال 2020 هنوز به مرحله  گذار شهری نرسیده‌اند.

در بررسی عوامل محرک شهرنشینی نیز نتایج رگرسیون چندمتغیره کاکس نشان داد متغیرهای مرگ‌ومیر، مهاجرت و سرانه  تولید ناخالص داخلی بر رسیدن کشورها به گذار شهری اثرگذار هستند. به‌عبارت‌دیگر این متغیرها احتمال رسیدن کشورها به گذار شهری را تسریع می‌کنند. متغیر مرگ‌ومیر تأثیر منفی و متغیرهای مهاجرت و سرانه  تولید ناخالص داخلی تأثیر مثبتی بر متغیر وابسته (گذار شهری) دارند. از این نظر نتایج تحقیق با مطالعات (Songsore, 2009; Yang, 2013; Zhu, 2017; Ma & Sun, 2020) همسو است. به‌عنوان‌مثال نتایج مطالعه  سونگ‌ساری (2009) در بررسی عوامل محرک افزایش شهرنشینی در غنا نشان داد که افزایش طبیعی جمعیت به‌خصوص کاهش مرگ‌ومیر و افزایش خالص مهاجرت در روند افزایش شهرنشینی در این کشور مؤثر هستند. ما و سان (2020) نیز معتقدند که الگوها و روندهای شهرنشینی در آسیای مرکزی به‌شدت تحت تأثیر موقعیت و وضعیت اقتصادی آن‌ها است. درمجموع می‌توان گفت که نتایج این تحقیق تأیید‌کننده  نظریه‌های مدرنیزاسیون و سیستم‌های جهانی وابستگی هستند که معتقدند تعیین‌کننده‌های اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی در روند افزایش شهرنشینی در مناطق مختلف اثرگذار هستند؛ بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که تحولات اقتصادی در جهان و به دنبال آن تحولات اقتصادی، جمعیتی و اجتماعی در قاره  آسیا طی نیم‌قرن اخیر باعث شکل‌گیری الگوها و روندهای متفاوت شهرنشینی در کشورهای مختلف شده است.

روند فعلی شهرنشینی در کشورهای آسیایی تفاوت‌های زیادی با روند شهرنشینی در کشورهای توسعه‌یافته در قرن نوزدهم دارد. یکی از تفاوت‌ها این است که روند فعلی رشد جمعیت شهری این کشورها سریع‌تر و با شتاب بیشتری نسبت به کشورهای توسعه‌یافته انجام گرفته است. شهرنشینی در اروپا از ۱۵ درصد در سال ۱۸۰۰ در اثر انقلاب صنعتی و دیگر تحولات متعاقب آن  به ۴۰ درصد در سال ۱۹۱۰ رسید. درحالی‌که که کشورهای آسیایی که تا سال 1975 جوامعی کم‌درآمد و عمدتاً روستایی با نسبت شهرنشینی حدود ۱۵ درصد بودند، در سال ۲۰18 سطح شهرنشینی 50 درصدی را تجربه کرده‌اند. در نتیجه رشد سریع شهرنشینی در قاره‌ی آسیا مشکلات زیادی را به‌همراه داشته است. بیکاری، زاغه‌نشینی، و آلونک نشینی، کمبود تسهیلات در زمینه‌ی مسکن، بهداشت، آموزش و تخریب محیط‌زیست از جمله مشکلات اساسی در این کشورها است. این امر می‌تواند مشکلات منحصربه‌فردی را هم برای انسان و هم برای محیط‌زیست در این کشورها ایجاد می‌کند، به‌ویژه اگر جمعیت یک کشور سریع‌تر از زیرساخت‌های آن رشد کند. ازآنجایی‌که جمعیت و مساحت شهرهای آسیایی در حال گسترش هستند، زیرساخت‌های ناکافی در حاشیه باعث تراکم هسته می‌شود، زیرا مردم ترجیح می‌دهند در داخل شهر باقی بمانند که زیرساخت‌ها نسبتاً بهتر است. این امر باعث افزایش تراکم جمعیت شده است که کارایی را از بسیاری جهات افزایش می‌دهد، اگرچه منجر به تراکم جاده‌ها نیز می‌شود. همچنین سرعت رشد کلان‌شهرها می‌تواند از میانگین ملی پیشی بگیرد، اگرچه به قیمت افزایش نابرابری‌ها و فقر است.

 یکی از مسائل اصلی در ارتباط با افزایش شهرنشینی در کشورهای آسیایی که باید به آن توجه جدی شود، تخریب محیط‌زیست است. عمده مسائل زیست‌محیطی مربوط به کیفیت پایین هوا، تأمین آب پاک و مدیریت زباله و بهداشت است. به‌عنوان‌مثال، انتشار گازهای گلخانه‌ای از کارخانه‌ها، نیروگاه‌ها و وسایل نقلیه موتوری می‌تواند کیفیت هوا را کاهش دهد. در این میان، افزایش حجم زباله‌های آلی و معدنی می‌تواند مشکلات ایمنی و بهداشتی ایجاد کند. بااین‌حال، با تلاش می‌توان بر این چالش‌ها نیز غلبه کرد. سیاست‌های سبز و سیستم‌های انرژی جایگزین می‌توانند آلودگی را کنترل کنند و درختان و فضاهای سبز می‌توانند به بهبود کیفیت هوا و حفظ محیط‌زیست کمک کنند. همچنین پیشنهاد می‌شود که جهت سازگاری و کاهش اثرات تغییرات آب و هوایی بر بهبود برنامه‌ریزی شهری تمرکز کنند. علاوه‌براین، سیاست‌های آینده در این منطقه باید به سمت کاهش تقاضا برای انرژی مبتنی بر سوخت فسیلی از طریق توسعه حمل‌ونقل عمومی کارآمد و سوخت وسایل نقلیه پاک‌تر، بهبود مدیریت استفاده از آب و کیفیت آن، بهبود کیفیت هوا و ارتقای فرصت‌ها برای بازیافت و بازفرآوری زباله‌های جامد به محصولات تجاری و سایر محصولات قابل استفاده هدایت شوند. در این راستا و جهت رسیدن به موارد فوق، همکاری در سطح منطقه‌ای لازم و ضروری است.

دومین مسئله‌ی مهم رشد شهرها در این قاره، افزایش فقر است. با اینکه رشد اقتصادی در منطقه آسیا توسط شهرها هدایت می‌شود؛ اما رشد سریع جمعیت در شهرها می‌تواند فقر را نیز افزایش دهد که در حال حاضر یک موضوع مهم در بسیاری از کشورهای آسیایی است. اکنون فقر در شهرها سریع‌تر از روستاها در حال رشد است. بر اساس آمار رسمی سازمان ملل (2013) آسیا میزبان بیش از نیمی از جمعیت زاغه‌نشین جهان است و برخی از شهرهای این منطقه به سطوح نگران‌کننده نابرابری رسیده‌اند. درعین‌حال، درصد جمعیت شهری ساکن در محله‌های فقیرنشین (این‌ها خانوارهایی هستند که مسکن بادوام، مساحت ناکافی زندگی، دسترسی به آب و سرویس بهداشتی ندارند) از سال 1990 به‌شدت افزایش یافته و در سال 2015 به 30.6 درصد (نزدیک به 500 میلیون نفر) رسیده است. می‌توان گفت که سیاست‌های اقتصادی اکثر کشورهای آسیایی عمدتاً بر رشد متمرکز شده‌اند و ابتکارات عمده آن به سمت آزادسازی، ثبات اقتصاد کلان، ارتقای سرمایه‌گذاری خصوصی، زیرساخت‌ها و توسعه مهارت‌ها است. فراتر از رشد اقتصادی، سیاست‌های اقتصادی باید تضمین کند که توسعه با تمرکز بر کاهش فقر و نابرابری در سطح شهر به تمام بخش‌های جمعیت می‌رسد. در این راستا و به‌منظور کاهش فقر در این کشورها، پیشنهاد می‌شود که منابع باید به سمت مناطقی که فقرا در آن زندگی می‌کنند، به بخش‌هایی که در آن کار می‌کنند، به عوامل تولیدی که در اختیاردارند و محصولاتی که مصرف می‌کنند هدایت شود.

در پایان باید گفت که رشد سریع جمعیت شهری در بیشتر کشورهای آسیایی و ادامه‌ی این روند در سال‌های آینده می‌تواند تغییرات جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی بی‌سابقه‌ای را به همراه داشته باشد و چالش‌های مهمی را در زمینه‌ی رشد پایدار شهری ایجاد کند. در این راستا و به‌منظور توسعه‌ی شهری و مواجهه با چالش‌های نظام شهرنشینی سریع در این کشورها، بهبود برنامه‌ریزی دولتی در شهرها و بهبود حکمرانی شهری، توسعه زیرساخت‌ها و خدمات شهری، توسعه‌ی اقتصاد بر مبنای توسعه‌ی اقتصاد شهری، ایجاد سیاست‌های اقتصادی با تمرکز بر کاهش نابرابری‌ها در سطح شهر و ترویج فرهنگ و شیوه‌های دوستدار محیط‌زیست پیشنهاد می‌گردد. همچنین به علت ناقص بودن برخی داده‌ها در این تحقیق و عدم اطلاعات کافی در مورد بیشتر شاخص‌های اثرگذار بر رشد شهرنشینی (جمعیتی، اقتصادی، اجتماعی) در کشورهای مختلف، پیشنهاد می‌شود در مطالعات آینده برای شناخت دقیق‌تر الگوها، روندها و همچنین عوامل پویایی گذار شهری در آسیا از مطالعات موردی (کشور یا کشورهای خاص) که اطلاعات آن در سطوح ملی و منطقه‌ای در دسترس می‌باشد استفاده شود.  همچنین در صورت دسترسی به داده‌ها در سطوح ملی و منطقه‌ای، ترکیب روش‌های تصمیم‌گیری چندمعیاره با قابلیت ترکیب مفاهیم ریسک و عدم اطمینان بر اساس منطق OWA، WLC و فازی در شناخت الگوها و مدل‌های مختلف گذار شهری می‌تواند مفید و مؤثر واقع شود.

 

[1]. Urban transition

[2]. Songsore

[3]. Yang

[4]. Boustan

[5]. Ma & Sun

[6]. Mardiansjah

[7]. Davis

[8]. John Short

[9]. Klaassen

[10]. urban revolution

[11]. Chicago School's

[12]. Modernization

[13]. Dependency World-Systems

[14]. Distributive Coalitions

[15]. Multiple Nuclei Theory

[16]. Polycentric City

[17]. اطلاعات برخی از سال‌ها به علت ناقص بودن داده‌ها برای بعضی از کشورها با روش خطی برآورد شده است.

[18]. با توجه به عدم دسترسی به داده‌‌های مهاجرت داخلی کشورها برحسب سال، در این تحقیق فقط به مهاجرت‌های بین‌المللی توجه شده است.

[19]. منظور از سانسور چپ این است که رویداد قبل از مبدأ زمانی مورد نظر برای کشورها اتفاق افتاده باشد و سانسور راست به این معنی است که رویداد تا پایان دوره‌ی مورد بررسی برای کشوری رخ نداده است.

[20]. Event history analysis

[21]. Cox proportional hazards model

[22]. Explanatory variables

[23]. معرفی و شرح روش در منبع (آلیسن، 2014) ارائه شده است.

[24]. Cox

[25]. این اطلاعات مربوط به کشورهایی است که نسبت شهرنشینی آن‌ها تا سال 1960 به 50 درصد نرسیده است.

[26]. به دلیل اینکه در این تحقیق به مهاجرت‌های بین‌المللی توجه شده، این نوسانات می‌تواند ناشی از مهاجرفرستی و یا مهاجرپذیری این کشورها به قاره‌های اروپا و آمریکا و همچنین کشورهایی آسیایی توسعه‌یافته‌ای است که در این تحلیل وارده نشده‌اند.

ترابی، فاطمه (1399). جنسیت، گذران وقت و نقش‌های خانوادگی: اهمیت منابع نسبی و دسترسی زمان، مطالعات جمعیتی، 6(1)، 65-37.  https://jips.nipr.ac.ir/article_119890.html
ترابی، فاطمه؛ صادقی، حبیب‌الله (1401). تعیین‌کننده‌های اقتصادی و جمعیتی پایداری شاخص عملکرد محیط‌زیست (مطالعه موردی: کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا)، پژوهشهای محیط‌زیست، 13(25)، 299-281. https://www.iraneiap.ir/article_158592.html  
ترابی، فاطمه؛ فراش خیالو، نورالدین (1399). بررسی و مقایسه روند کاهش باروری در کشورهای آسیایی با استفاده از تحلیل پیشینه واقعه، مطالعات راهبردی زنان، 23(90)، 31-7. https://doi.org/10.22095/jwss.2021.233805.2360
فتحی، الهام (1394). روند شهرنشینی در ایران، آمار: دوماهنامهی تحلیلی ـ پژوهشی، 3(2)، 15-8.  
 http://amar.srtc.ac.ir/article-1-32-fa.html
Allison, P. D. (2014). Event History and Survival Analysis: Regression for Longitudinal Event Data, (Vol. 46). SAGE publications.
Boustan, L. P., Bunten, D. M., & Hearey, O. (2013). Urbanization in the United States, 1800-2000 (No. w19041). National Bureau of Economic Research. https://www.nber.org/papers/w19041
Brückner, M. (2012). Economic growth, size of the agricultural sector, and urbanization in Africa. Journal of Urban Economics71(1), 26-36. https://doi.org/10.1016/j.jue.2011.08.004
Chaolin, G. (2020). Urbanization. International Encyclopedia of Human Geography, Second Edition, (pp. 141–153), Elsevier. https://doi.org/10.1016/B978-0-08-102295-5.10355-5
Chen, M., Ye, C., Lu, D., Sui, Y., & Guo, S. (2019). Cognition and construction of the theoretical connotations of new urbanization with Chinese characteristics. Journal of Geographical Sciences29, 1681-1698. https://doi.org/10.1007/s11442-019-1685-z
Cleves, M., Gould, W., Gutierrez, R. G., & Marchenko, Y. (2010). An Introduction to Survival Analysis Using Stata, Stata Press, College Station, Texas.
Cohen, R. B. (2018). The new international division of labor, multinational corporations and urban hierarchy, In  Dear, M., & Scott, A (eds), Urbanization and Urban Planning in Capitalist Society (pp. 287-315). Routledge.
Davis, K. (1965). The urbanization of the human population. Scientific American, 213(3), 41–53. https://doi.org/10.1038/scientificamerican0965-40
Fathi, E. (2015). Urbanization trends in Iran, Statistics, 3(2), 8-15. [In Persian].   
http://amar.srtc.ac.ir/article-1-32-fa.html
Friedmann, J. (2005). China's Urban Transition. University of Minnesota Press.
Geyer, H. (1996). Expanding the theoretical foundation of differential urbanization. Tijdschrift Voor Economische en Sociale Geografie87(1), 44-59. https://doi.org/10.1111/j.1467-9663.1998.tb01536.x
Ghorbi, M., & Mohammadi, H. (2017). A critical view on new urbanism theory in urban planning: from theory to practice. Space Ontology International Journal6(3), 89-97. https://sanad.iau.ir/journal/soij/Article/535487?jid=535487
Gollin, D., Jedwab, R., & Vollrath, D. (2016). Urbanization with and without industrialization. Journal of Economic Growth21, 35-70. https://doi.org/10.1007/s10887-015-9121-4
Hart, R. K., Lyngstad, T. H., & Vinberg, E. (2017). Children and union dissolution across four decades: Evidence from Norway. European Sociological Review33(2), 317-331. https://doi.org/10.1093/esr/jcx039
Hugo, G. (2019). Patterns and Trends of Urbanization and Urban Growth in Asia. In: Jayanthakumaran, K., Verma, R., Wan, G., Wilson, E. (eds) Internal Migration, Urbanization and Poverty in Asia: Dynamics and Interrelationships. (pp. 13-45), Springer, Singapore. https://doi.org/10.1007/978-981-13-1537-4_2
Kasarda, J. D., & Crenshaw, E. M. (1991). Third world urbanization: Dimensions, theories, and determinants. Annual Review of Sociology17(1), 467-501.  https://doi.org/10.1146/annurev.so.17.080191.002343
Kelley, A. C., & Williamson, J. G. (1984). Population growth, industrial revolutions, and the urban transition. Population and Development Review, 10(3), 419-441. https://doi.org/10.2307/1973513
Kessides, C. (2007). The urban transition in Sub-Saharan Africa: challenges and opportunities. Environment and Planning C: Government and Policy25(4), 466-485. https://doi.org/10.1068/c3p
Ma, H., & Sun, Z. (2020). Comprehensive urbanization level and its dynamic factors for five Central Asian countries. Journal of Geographical Sciences30, 1761-1780.     
https://doi.org/10.1007/s11442-020-1811-y
Ma, L., Rizzi, E., & Turunen, J. (2019). Childlessness, sex composition of children, and divorce risks in China. Demographic Research41, 753-780. https://www.jstor.org/stable/26850666
Mardiansjah, F. H., Rahayu, P., & Rukmana, D. (2021). New patterns of urbanization in Indonesia: Emergence of non-statutory towns and new extended urban regions. Environment and Urbanization ASIA12(1), 11-26. https://doi.org/10.1177/0975425321990384
McGranahan, G., Schensul, D., & Singh, G. (2016). Inclusive urbanization: Can the 2030 agenda be delivered without it? Environment and Urbanization, 28(1), 13–34.                https://doi.org/10.1177/0956247815627522
Palat, R. A. (2014). Dependency Theory and World‐Systems Analysis. In: Duara, P., Murthy, V., & Sartori, A. (eds). A Companion to Global Historical Thought, (pp. 369-383), John Wiley & Sons, Ltd. https://doi.org/10.1002/9781118525395.ch24
Pannell, C. (1995). China's urban transition. Journal of Geography94(3), 394-403. https://doi.org/10.1080/00221349508979342
Portes, A. (1978). The informal sector and the world economy: notes on the structure of subsidised labour. The IDS Bulletin9(4), 35-40. https://doi.org/10.1111/j.1759-5436.1978.mp9004009.x
Shin, H. B. (2015) Urbanization in China. In: Wright, J. D., (ed.) International Encyclopedia of Social and Behavioral Sciences. (pp. 973-979), Elsevier, Oxford, UK. http://doi.org/10.1016/B978-0-08-097086-8.72095-2
Sircar, S. (2017). ‘Census towns’ in India and what it means to be ‘urban’: Competing epistemologies and potential new approaches. Singapore Journal of Tropical Geography, 38(2), 229–244. https://doi.org/10.1111/sjtg.12193
Songsore, J. (2009). The urban transition in Ghana: Urbanization, national development and poverty reduction, Study Prepared for the IIED as part of its Eight Country Case Studies on Urbanization, University of Ghana. https://www.iied.org/sites/default/files/pdfs/migrate/G02540.pdf?
Torabi, F. (2020). Gender, time use and family roles: The importance of relative resources and time availability. Iranian Population Studies6(1), 37-65. [In Persian].  https://jips.nipr.ac.ir/article_119890.html  
Torabi, F., & Farash Khialo, N. (2021). Investigating and comparing the trend of declining fertility in Asian countries based on event history analysis. Women's Strategic Studies23(90), 7-37. [In Persian]. https://doi.org/10.22095/jwss.2021.233805.2360
Torabi, F., & Sadeghi, H. A. (2022). Economic and demographic determinants of sustainability of the environmental performance index: Case study of Middle East and North Africa. Environmental Researches13(25), 281-299. [In Persian]. https://www.iraneiap.ir/article_158592.html
United Nations, Department of Economic and Social Affairs, Population Division (2018). World Urbanization Prospects: The 2018 Revision, Online Edition. https://esa.un.org/unpd/wup/ Publications
Worldatlas (2021). How Many Countries Are There in Asia? Reunion Technology Inc, Retrieved (Juanary 3, 2025) from:  https://www.worldatlas.com/articles/how-many-countries-are-in-asia.html
Yang, D. (2013). Spatial Logic and risks in China's rapid urbanization under global complexity, China City Planning Review, 22(1), 15-24. http://www.ccprjournal.com.cn/news/9042.htm
Ye, X., & Xie, Y. (2012). Re-examination of Zipf’s law and urban dynamic in China: A regional approach. The Annals of Regional Science, 49, 135–156. https://doi.org/10.1007/s00168-011-0442-8
Yeerken, W., Liu, H., & Liu, W. D. (2014). Evaluation of Kazakhstan’s urbanization during 1992–2011 and its influencing factors. Progress in Geography33(2), 181-193.  https://doi.org/10.11820/dlkxjz.2014.02.004
Zhu, Y. (2017). The urban transition and beyond: Facing new challenges of the mobility and settlement transitions in Asia. Paper presented at United Nations Expert Group Meeting on Sustainable Cities, Human Mobility and International Migration, 20 September 2017, New York. https://www.un.org/development/desa/pd/sites/www.un.org.development.desa.pd/files/unpd_egm_201709_s3_paper-zhu-final-rev1.pdf