تحلیل جنسیتی امید به آینده به تفکیک سطح توسعه‌یافتگی در شهر تهران

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار آمار کاربردی، مؤسسه تحقیقات جمعیت کشور، تهران، ایران

2 استادیار جامعه‌شناسی اقتصادی و توسعه، مؤسسه تحقیقات جمعیت کشور، تهران، ایران

3 دانشیار آمار زیستی، مؤسسه تحقیقات جمعیت کشور، تهران، ایران

چکیده

زمینه و هدف: مقاله حاضر درصدد است با رویکردی جامعه‌شناختی و با در نظر داشتن تحولات اقتصادی و اجتماعی در شهر تهران، به تبیین چرایی و چگونگی کاهش و یا افزایش امید به آینده در بین زنان و مردان تهرانی به‌صورت جداگانه بپردازد. هدف اصلی مطالعه، تحلیل تفاوت‌های جنسیتی در امید به آینده و تأثیر سطح توسعه‌یافتگی مناطق مختلف شهر تهران بر آن است.
 
روش و دادهها: در این پژوهش، ۱۲۰۰ نفر شامل مردان (۲۰ تا ۵۹ ساله) و زنان (۱۵ تا ۴۹ ساله) متأهل از مناطق مختلف شهر تهران («مناطق کم‌برخوردار و نیمه‌برخوردار» و «مناطق برخوردار و  خیلی‌برخوردار») در سال ۱۳۹۷ با استفاده از روش نمونه‌گیری چندمرحله‌ای طبقه‌بندی شده با تخصیص متناسب انتخاب شدند. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه محقق‌ساخته (با پایایی آلفای کرونباخ بالاتر از 744/0) گردآوری و با به‌کارگیری مدل معادلات ساختاری به تفکیک جنسیت تحلیل شدند.
 
یافتهها: یافته‌ها نشان می‌دهد افزایش احساس ناامنی اقتصادی-اجتماعی، منجر به کاهش امید به آینده زنان ساکن در مناطق کم‌برخوردار و نیمه‌برخوردار و مردان ساکن در مناطق برخوردار و خیلی‌برخوردار می‌شود. افزایش اعتماد سازمانی و اعتماد عمومی نیز، امید به آینده را در بین مردان و زنان ساکن در مناطق کم‌برخوردار و نیمه‌برخوردار بهبود می‌بخشد. با افزایش سن، امید به آینده زنان در تمام مناطق شهر تهران و مردان ساکن در مناطق کم‌برخوردار و نیمه‌برخوردار کاهش می‌یابد.
 
بحث و نتیجهگیری: با وجود ظرفیت‌ها و فرصت‌های امیدآفرین در شهر تهران، بازتولید نابرابری‌های طبقاتی و جنسیتی در توزیع فرصت‌ها، امید به آینده را به یک مسأله جدی تبدیل کرده و ظرفیت‌های آرزومندی را تحلیل برده است.
 
پیام اصلی: تقویت چشم‌اندازهای نویدبخش و امید به آینده در شهر تهران مستلزم توزیع برابر فرصت‌ها در کلیه مناطق، برقراری عدالت جنسیتی و توجه به نیازها و دغدغه‌های ساکنین مناطق برخوردار و کم‌برخوردار است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Gender Dimensions of Hope for the Future: Analyzing Development Disparities in Tehran City

نویسندگان [English]

  • Arezoo Bagheri 1
  • Adel Abdolahi 2
  • Mahsa Saadati 3
1 Associate Professor of Applied Statistics, National Institute for Population Research, Tehran, Iran
2 Assistant Professor of Economic Sociology and Development, National Institute for Population Research, Tehran, Iran
3 Associate Professor of Biostatistics, National Institute for Population Research, Tehran, Iran
چکیده [English]

Background and Aim: This study, from a sociological perspective, aims to investigate the factors influencing hope for the future among men and women in Tehran, considering the economic and social changes there. It aims to uncover the mechanisms underlying the rise or decline of hope, with a focus on gender and regional disparities.
 
Data and Method: A total of 1,200 married men (aged 20-59) and women (aged 15-49) were selected through multi-stage stratified sampling with Probability Proportional to Size (PPS) from various regions of Tehran, including "less privileged and semi-privileged regions" and "privileged and highly privileged regions," in 2018. Data were collected using a researcher-designed questionnaire (Cronbach's alpha > 0.744) and analyzed through Structural Equation Modeling, with separate analyses by gender.
 
Findings: The findings show that increased socio-economic insecurity lowers hope for the future among women in less privileged and semi-privileged regions and men in privileged and highly privileged areas. Conversely, higher organizational and public trust levels improve hope for the future among men and women in less privileged and semi-privileged regions. Additionally, hope for the future declines with age among women across all Tehran regions and among men in less privileged and semi-privileged regions.
 
Conclusion: Despite the presence of hopeful opportunities and capacities in Tehran, the perpetuation of class-based and gender-based inequalities in opportunity distribution has made hope for the future a significant challenge.
 
Key Message: To strengthen hope for the future in Tehran, it is vital to ensure equal distribution of opportunities across all regions, promote gender equality, and address the concerns of residents in privileged areas.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Hope for the future
  • Lived experience
  • Level of residential region privilege
  • Distribution of opportunities
  • Tehran

مقدّمه و بیان مسأله

امید به آینده یک مفهوم چندوجهی است که نقش مهمی در جنبه‌های مختلف زندگی انسان ایفا می‌کند. تحقیقات صورت گرفته (Syarip and Hetami, 2019; Kotkowska, 2020; Krafft, 2023) در یک دهه اخیر نشان داده است که برخورداری جامعه از امید نه تنها به‌عنوان یک چتر محافظتی در برابر افکار منفی عمل می‌کند؛ بلکه در ارتقای میزان تاب‌آوری و سازگاری افراد در شرایط مختلف مؤثر است. این موضوع به‌عنوان یک پدیده پیچیده جامعه‌شناختی و روانشناختی، ابعاد شناختی و عاطفی را ترکیب می‌کند و از تجربه زیسته و گذشته افراد به منظور هدایت کنش‌های آن‌ها برای آینده استفاده می‌نماید. اگر تجربه زیسته افراد همراه با عواطف منفی باشد، درک و شناخت آن‌ها از مسائل با درجاتی از ترس و اضطراب آمیخته می‌گردد. حال، این پرسش مطرح است که در شرایطی که ترس و اضطراب بر امید غلبه می‌کند، چه پیامدهایی برای جامعه ایجاد می‌شود؟ محتوای مفهومی اکثر پاسخ‌های موجود در ادبیات نظری و تجربی موجود در جامعه‌شناسی احساسات و عواطف و همچنین روانشناسی جمعی نشان می‌دهد که در جوامعی که طی سال‌ها و دهه‌های متمادی، درد و رنج‌های جمعی مانند سیل، زلزله و نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی را تجربه کرده‌اند ترس به یکی از ویژگی‌های احساسی و ناخودآگاه جمعی تبدیل می‌شود. در سایه چنین تجارب تلخ تاریخی است که شاعران ایرانی همواره دانستن قدر عافیت را گوشزد کرده‌ و توصیه کرده‌اند که «جَریده رو که گذرگاه عافیت، تنگ است»[1] و در ابیاتی دیگر چون «رسید مژده که ایام غم نماند/ چنان نماند و چنین نیز نخواهد ماند[2]» مردم را به داشتن صبر، شکیبایی و امید به بهبود شرایط، به‌عنوان یک مکانیسم تاب‌آوری در برابر دردهای جمعی تشویق کرده‌اند. از جمله پیامدهای چنین تجارب تاریخی می‌توان به انجماد باورها[3]، ترجیح منافع فردی بر منافع جمعی و گاهی اوقات پرخاشگری پیشگیرانه[4] اشاره کرد (Kotkowska, 2020). همچنین ادبیات موجود به تعدد رنج‌ها و در کنار آن روند و سرعت تغییرات (مثبت/ منفی) و امکان سازگاری جامعه با تجارب زیسته اشاره دارد.

با شروع فرایند نوسازی در ایران، شهر تهران در رأس تغییرات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی قرار گرفت و پس از انقلاب ۱۳۵۷ به کانون پذیرش جمعیت در ایران و دومین کلان‌شهر خاورمیانه تبدیل شد. در سال‌های اخیر، مهاجرت بی‌رویه از نقاط مختلف ایران به تهران در کنار توزیع نابرابر امکانات (احمدی و جهانگرد، 1399)، نابرابری فضایی، کاهش عدالت اجتماعی (Riazi, 2016) و گسترش فقر و نابرابری درآمدی (Salehi-Isfahani, 2017)، سازگاری با تغییرات روزافزون را برای ساکنان این شهر با مشکلات متعددی مواجه کرده است. انباشته شدن مشکلات در شهر تهران یک تجربه زیسته ناایمن را برای ساکنان آن رقم زده و امید به آینده و چشم‌اندازهای پیش‌روی شهروندان را تحت تأثیر قرار داده است.

در این مقاله، با رویکردی جامعه‌شناختی و با در نظر گرفتن تحولات اقتصادی و اجتماعی که طی دهه‌های گذشته در شهر تهران صورت گرفته، امید به آینده زنان و مردان به تفکیک سطوح توسعه‌یافتگی در این شهر براساس متغیرهای پیش‌بین و با استفاده از مدل‌های معادلات ساختاری مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.

 

مرور پیشینه پژوهش

سیر تاریخی مطالعاتی که به مقوله امید پرداخته‌اند بر این سؤال تمرکز دارند که آیا مدرنیته می‌تواند منجر به ارتقای امید اجتماعی شود؟ (Fromm, 1968; Weber, 1978). به‌عبارتی دیگر، در غرب کاهش و یا افزایش امید به‌عنوان دستاورد و پیامد مثبت/ منفی مدرنیته مورد بررسی قرار گرفته است و بر این اساس جامعه‌شناسان به دو دسته خوش‌بین و بدبین[5] تقسیم شده‌اند. برخی افراد مانند اسنایدر[6] (2002) نیز با رویکردی روانشناختی به مقوله امید پرداخته‌اند و معتقدند که احتمال رویارویی افراد امیدوار با اتفاقات مثبت بیشتر از افراد ناامید است؛ در همین رابطه، برخی از مطالعات روانشناختی نشان داده‌اند که افراد امیدوار توان حل مسأله بیشتری دارند و با سرعت بیشتری به سراغ راهکارهای عملیاتی می‌روند، کمتر خود را سرزنش می‌کنند و از افکار منفی دوری می‌نمایند (Chang, 1998; Schwartz and Post, 2002).

در تأیید این استدلال‌های نظری، نتایج پژوهش‌های میدانی نشان می‌دهند که امید به آینده به‌عنوان یکی از مؤلفه‌های اصلی رشد مثبت در میان جوانان در نظر گرفته می‌شود. این متغیر معمولاً با توسعه شخصیتی و موفقیت تحصیلی در ارتباط است و می‌تواند به‌عنوان یکی از عوامل کلیدی در پیشرفت اجتماعی و روانی جوانان عمل کند. در کشورهای شرقی، خانواده و روابط والدین نقش پررنگ‌تری در ایجاد و حفظ امید به آینده دارند و این تأثیرات به شرایط اجتماعی و فرهنگی بستگی دارد. به‌طوری‌که در شرایط سخت اجتماعی، جوانانی که حمایت اجتماعی بیشتری از خانواده دریافت می‌کنند، سطح بالاتری از امید به آینده دارند و در دستیابی به اهداف بلندمدت موفق‌تر هستند (Bowers and Bowers, 2023; Bryce and Fraser, 2023).

نتایج پژوهش‌های راتکلیف[7] (2023) و مک‌گراس[8] (2023) حکایت از ارتباط مستقیم و معنادار سطح اعتماد به نهادهای عمومی و سازمانی با امید به آینده دارد. به‌طوری‌که، در جوامع با سطح بالای اعتماد به نهادهای دولتی و اقتصادی، امید به آینده در میان جوانان و زنان بیشتر دیده می‌شود. این امر به ویژه در کشورهای در حال توسعه که تغییرات سریع اقتصادی و اجتماعی دارند، بیشتر نمایان است. همچنین نتایج تحقیقات مختلف نشان داده‌اند که زنان، به‌طور کلی احساسات مثبتی نسبت به آینده خود، به ‌ویژه زمانی که در محیط‌هایی با حمایت اجتماعی و فرهنگی مناسب زندگی می‌کنند، دارند. این موضوع در زمینه‌هایی مانند تحصیلات، اشتغال و مشارکت اجتماعی قابل مشاهده است. با این حال، در برخی محیط‌های پرتنش اجتماعی، مانند جوامع شهری با نرخ بالای بیکاری، امید زنان نسبت به آینده ممکن است با چالش‌های بیشتری روبرو شود (Graham and Anderson, 2008; Krafft, 2023).

در ایران مقوله امید وقتی مورد توجه جامعه علمی قرار گرفت که موضوعاتی مانند تغییر چشم‌اندازهای پیش‌روی جامعه و ارتباط آن با امیدواری جامعه (افراسیابی و همکاران، 1395؛ صفری شالی و طوافی، 1397؛ عبدالهی، 1398)، امید به بهبود فرصت‌های شغلی (باقری و همکاران، 1401)، آینده‌پژوهشی امید اجتماعی (طاهری‌دمنه و کاظمی، 1399) و کاوش در وضعیت امید اجتماعی در ایران (امیرپناهی و همکاران، 1395) مطرح شد. برخی دیگر از مطالعات انجام شده در این زمینه یا بصورت مستقیم مقوله امید را مورد بررسی قرار نداده‌‌اند (فراستخواه، 1389؛ عبدی، 1395؛ فاضلی، 1396) و یا از رویکردهای رایج در روانشناسی امید استفاده کرده‌اند (علیزاده اقدم، 1391).

از جمله پژوهش‌های میدانی صورت گرفته می‌توان به مطالعه سلطانی بهرام و علیزداه اقدم (1402) اشاره کرد که به تحلیل ساختاری نقش عوامل سرمایه‌ای در امید به آینده در بین جوانان استان آذربایجان شرقی پرداخته‌اند. نتایج این مطالعه نشان داد که وضعیت تأهل و سن، رابطه‌ای با امید به آینده جوانان نداشته ولی میانگین امید به آینده در میان شهرستان‌های محل سکونت و وضعیت اشتغال تفاوت معنی‌داری داشته است. همچنین امید به آینده با سرمایه اجتماعی و فرهنگی، رابطه مثبت و معنی‌داری داشته ولی با سرمایه اقتصادی رابطه معنی‌داری ندارد. مشایخی و همکاران (1401) نیز در پژوهش خود به بررسی رابطه اعتماد به کیفیت حکمرانی و امید اجتماعی در بین جوانان شهر بوشهر پرداخته‌اند؛ نتایج این پژوهش نشان داد که متغیرهای کیفیت حکمرانی و اعتماد نهادی با امید اجتماعی رابطه معناداری دارند. همچنین رابطه غیرمستقیم و معناداری بین کیفیت حکمرانی و امید اجتماعی با نقش میانجی اعتماد نهادی وجود داشت. پژوهش طوافی و سروری (1400) نیز به تحلیل جامعه‌شناختی میزان شاخص‌های سلامت اجتماعی و رابطه آن‌ها با میزان امید به آینده در بین شهروندان شهر اهواز پرداختند. نتایج این مطالعه نشان داد که میان متغیرهای مستقل، مؤلفه مشارکت اجتماعی با ضریب 395/0 و مؤلفه پذیرش اجتماعی با ضریب 246/0، بیش‌ترین سهم را در تبیین متغیر وابسته امید به آینده داشتند.

 

چارچوب نظری پژوهش

رویکرد نظری این مقاله بر این استدلال استوار است که تجربه زیسته و حافظه تاریخی ناایمن، تغییرات سریع و ناگهانی در شرایط اقتصادی- اجتماعی (Vollmer, 2013)، ناهماهنگی تمایزات ساختاری با کارکردهای نهادی (Smelser, 1991)، عدم‌استمرار و پیوستگی تاریخی رویدادهای توسعه‌محور (Katouzian, 2004) و کیفیت مشارکت اقشار مختلف جامعه در روند تغییرات (Rahnema and Bawtree, 1997; Escobar and Jeong, 2019)، می‌توانند افزایش و یا کاهش امید در جامعه ایرانی را تبیین نمایند. مبانی نظری مرتبط با حافظه تاریخی، حکایت از این دارد که اعضای جامعه تجربه زیسته و باورهای اصلی مشترکی دارند که از طریق این باورها، دنیای خود را درک و با آن ارتباط برقرار می‌کنند. این باورها منعکس‌کننده تجارب، رویدادها، چشم‌اندازها و انتظارات تاریخی هستند (Jarymowicz and Bar-Tal, 2006). باورها به دفعات در گفتمان عمومی جامعه ظاهر و در فضاهای عمومی به اشتراک گذاشته می‌شوند. در این میان، باورهایی که یادآور تهدیدها، خطرات، دستاوردها و یا موفقیت‌های جمعی باشند و بتوانند به ایجاد ترس و یا امید کمک کنند، از اهمیت بالایی برخوردارند[9].

  با شروع فرایند نوسازی در ایران، شهر تهران در رأس تغییرات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی چشمگیری قرار گرفت. برخلاف تجربه اروپاییان که نوسازی بر پایه مدرنیته و به یاری و کمک بورژوازی، دولت ملی و مدرن و از گذر تغییرات اجتماعی وسیع و همه‎جانبه، به ظهور جوامع مدرن و توسعه‎یافته انجامید (علم و همکاران، 1393)؛ در ایران نوسازی اجتماعی به معنی گسست از جامعه سنتی و ایجاد جامعه‏ای متفاوت بر پایه فناوری پیشرفته و حاکمیت علم در روابط اجتماعی بود (حسن‌پور و همکاران، 1398). اگرچه، وقوع تغییرات سریع و ناگهانی در شرایط اقتصادی-اجتماعی یکی از ویژگی‌های گذار جوامع از سنت به مدرنیته است، اما وقتی‌که مکانیسم‌های گذار، متناسب با بستر اجتماعی و اقتصادی جامعه نباشد فرایند گذار به جلوه‌های غیرکارکردی مدرنیته تقلیل می‌یابند، روابط به گونه‌ای چالش‌برانگیز تصنعی و فردی می‌شوند و حمایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی تضعیف می‌گردند. آن‌چه پدیده امید را با چالش مواجه می‌کند، امکان پذیرش شرایط پیش‌رو از سوی کنشگران اجتماعی و سازگاری با حالت‌های مختلف آن است. در چنین شرایطی احتمال تضعیف پایگاه اقتصادی-اجتماعی، عدم‌امکان کنترل ابعاد مختلف زندگی، وارونه شدن تحرک اجتماعی و تحلیل تدریجی ظرفیت‌های آرزومندی قوّت می‌گیرد. اندیشمندانی مانند دورکیم معتقدند که مدرنیته با وجود ازهم‌گسستن پیوندهای قدیمی، در نهایت به نوعی همبستگی جدید و نظام‌مند منجر می‌شود (صفری،1390: 70). این در حالی است که ادعای دورکیم توسط گیدنز مورد نقد قرار گرفته و معتقد است که مدرنیته علی‌رغم فرصت‌هایی که برای کنشگران اجتماعی فراهم آورده ولی تبعات منفی آن مانند احساس ناامنی اقتصادی-اجتماعی، گسترش نابرابری در سطح توسعه‌یافتگی و  به‌ویژه کاهش تاب‌آوری گروه‌های مختلف اجتماعی در برابر آینده‌های نامعلوم که برآمده از دنیای مدرنیته و تغییرات سریع و تحمیلی آن می‌باشد، سرعت گرفته است (گیدنز، 1401).

علاوه بر این رویکردهای نظری، مطالعات مختلفی، به ارتباط میان اعتماد نهادی، اعتماد عمومی و امید به آینده و تفاوت‌های موجود بین گروه‌ها و نسل‌های مختلف پرداخته‌اند. پژوهشگران، اعتماد عمومی را به‌عنوان یکی از عوامل پیش‌بینی‌کننده امید در نظر می‌گیرند که بر اساس آن، اعتماد عمومی به نهادها و دولت، رابطه مستقیمی با امیدواری افراد به آینده دارد و افرادی که به نهادهای جامعه اعتماد بیشتری دارند، معمولاً نسبت به آینده نیز امیدوارتر هستند. این پژوهشگران معتقدند که نسل جوان به دلیل تجربه بحران‌های مختلف، نسبت به نسل‌های گذشته، سطح اعتماد کمتری به نهادها دارند و ممکن است آینده‌نگری کمتری داشته باشند (Arnett, 2014). همچنین پژوهش‌های اخیر نشان می‌دهند که افزایش نابرابری، به ویژه نابرابری اقتصادی، به‌طور چشمگیری بر میزان اعتماد به نهادها تأثیر منفی می‌گذارد و افرادی که احساس بی‌عدالتی می‌کنند، کمتر به نهادهای جامعه اعتماد می‌نمایند (Piketty,2020). از این‌رو، نحوه پاسخگویی دولت‌ها و مدیریت تغییرات سریع اقتصادی و اجتماعی، نقش مهمی در حفظ یا از دست دادن اعتماد سازمانی و عمومی دارد. شفافیت، پاسخگویی و اقدامات موثر دولت‌ها در مقابله با بحران‌ها می‌تواند به تقویت انواع اعتماد کمک کند (Rothstein, 2011).

با توجه به رویکردهای نظری مذکور، مقاله حاضر به تحلیل جنسیتی امید به آینده به تفکیک سطح توسعه‌یافتگی در شهر تهران بر اساس متغیرهای احساس ناامنی اقتصادی‌-اجتماعی، احساس ناامنی روانی، اعتماد سازمانی و اعتماد عمومی پرداخته است. شکل (1)، مدل مفهومی مورد استفاده در این مطالعه را نشان می‌دهد.

 

 روش و داده‌های تحقیق

در این مطالعه از داده‌های طرح «مطالعه عوامل جمعیتی و اقتصادی‌-اجتماعی مؤثر بر امید به آینده در شهر تهران» استفاده شد که یک مطالعه مقطعی از نوع کاربردی و جامعه آماری آن، شامل زنان متأهل (15-49 ساله) و مردان متأهل (59-20 ساله) ساکن در شهر تهران بود. حجم نمونه‌ اولیه براساس فرمول کوکران برابر 384 نفر محاسبه شد که با در نظر گرفتن اثر طرح 5/2 و نرخ بی‌پاسخی 25/1، حجم نمونه نهایی 1200 نفر برآورد گردید. این نمونه‌ها با استفاده از روش نمونه‌گیری چندمرحله‌ای طبقه‌بندی با تخصیص متناسب[10]، از ساکنان 10 منطقه از مناطق 22 گانه‌ شهر تهران انتخاب و اطلاعات افراد با استفاده از پرسشنامه محقق‌ساخته در پاییز و زمستان 1395 و بهار 1396 گردآوری شدند.

براساس مطالعه رفیعیان و شالی (1391) مناطق شهر براساس سطح توسعه‌یافتگی به مناطق «کم برخوردار و نیمه‌برخوردار» شامل مناطق 22، 21، 20، 19، 18، 17، 16، 15، 14، 13، 12، 11، 10، 9، 8 و4 و مناطق «برخوردار و خیلی‌برخوردار» شامل مناطق 7، 6، 5، 3، 2 و 1 طبقه‌بندی شدند و سپس متناسب با حجم مناطقی که در هر یک از این طبقات قرار داشتند، مناطق 20، 18، 15، 14، 10، 8 و4  از مناطق کم‌برخوردار و نیمه‌برخوردار و مناطق 5، 2 و 1 از مناطق  برخوردار و خیلی‌برخوردار انتخاب شدند (عبدالهی، 1398).

 

 

شکل 1- مدل مفهومی پژوهش

 

یافته‌ها

در ابتدا به منظور استخراج عوامل مختلف در پرسشنامه از تحلیل عاملی اکتشافی و سپس از مدل‌های معادلات ساختاری برای بررسی اهداف مطالعه استفاده شد. به‌منظور بررسی کفایت اندازه نمونه به‌دست آمده (تعداد ۶۱۰ پرسشنامه از زنان و ۵۹۰ پرسشنامه از مردان) برای انجام تحلیل عاملی اکتشافی از شاخص KMO[11] و جهت مطالعه همبستگی بین متغیرهای مورد مطالعه برای انجام این تحلیل از آزمون بارتلت[12] استفاده شد. مقدار نزدیک به یک شاخص KMO، (874/0) و معنی‌داری آزمون بارتلت (001/0>P-Value)، اعتبار انجام تحلیل عاملی را تأیید نمود.

براساس نتایج تحلیل عاملی، 5 عامل، شامل احساس ناامنی اقتصادی‌-اجتماعی (با 16 گویه‌: نداشتن درآمد ثابت، پیدا نکردن شغل در صورت از دست دادن شغل فعلی، نداشتن شغل پر درآمد، امکان اخراج از شغل فعلی، عدم‌توان پرداخت هزینه‌های ضروری زندگی، عدم‌توان پرداخت هزینه‌های پزشکی خود یا یکی از اعضای خانواده در هنگام بیماری، هنگامی که بچه‌ام/ بچه‌هایم برای خرید یا تفریح بیرون می‌روند نگران مزاحمت دیگران هستم، از وجود تبعیض‌های جنسیتی در ایران نگرانم، از فرستادن بچه‌ام/ بچه‌هایم به تنهایی به مدرسه در مسیر طولانی نگرانم، از این‌که بچه/ بچه‌هایم در آینده تنها شوند نگرانم، از اینکه بچه‌ام/ بچه‌هایم با افراد غریبه رفت و آمد داشته باشند نگرانم، از اینکه بچه‌ام/ بچه‌هایم در شبکه‌های اجتماعی مجازی مثل فیس‌بوک و تلگرام فعالیت کنند نگرانم، از شرایط روانی حاکم بر جامعه نگرانم، نگران امنیت شغلی بچه/ بچه‌هایم در آینده هستم و از شنیدن اخبار مربوط به جرم و جنایت در جامعه نگرانم)، احساس ناامنی روانی (با 4 گویه: هر وقت به زندگی‌ خودم فکر می‌کنم دچار استرس می‌شوم، سر و صدای بچه‌ها من را عصبانی می‌کند، این روزها نحوه رفتار مردم با همدیگر ملال‌آور است و من را دچار استرس می‌کند و این روزها نحوه رفتار دیگران من را عصبانی می‌کند)، اعتماد سازمانی (با 10 گویه:‌ اعتماد به مجلس، اعتماد به شوراها، اعتماد به شهرداری، اعتماد به مطبوعات و روزنامه‌ها، اعتماد به دولت (قوه مجریه)، اعتماد به نیروی انتظامی، اعتماد به صدا و سیما، اعتماد به سازمان‌های مردمی، اعتماد به اساتید دانشگاه و اعتماد به بازار)، اعتماد عمومی (با 2 گویه‌: اعتماد به خانواده و اعتماد به همسایه‌ها) و امید به آینده (با ۵ گویه: گویه‌ اول: امید به بهتر شدن وضعیت در خصوص توان مالی طی سه سال آینده، گویه دوم: امید به بهتر شدن وضعیت در خصوص دنبال کردن اهداف زندگی طی سه سال آینده، گویه سوم: امید به بهتر شدن کیفیت زندگی طی سه سال آینده، گویه چهارم: امید به بهتر شدن وضعیت در خصوص احتمال پیش آمدن فرصت‌های شغلی طی سه سال آینده و گویه پنجم، امید به افزایش رضایت از زندگی طی سه سال آینده)، استخراج گردید. روایی پرسشنامه از طریق ارسال آن به 10 نفر از متخصصین در حوزه علوم اجتماعی و پایایی پرسشنامه از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ، (حداقل ضریب آلفای کرونباخ برای عوامل پرسشنامه برابر با 744/۰ بود)، تأیید شد. جدول 1 توزیع فراوانی و درصد متغیرهای مورد مطالعه را به تفکیک جنسیت و سطح توسعه‌یافتگی نشان می‌دهد.

بیشتر زنان و مردان ساکن در مناطق کم‌برخوردار و نیمه‌برخوردار در گروه سنی 30-۳۹ سال (زنان 5/41 درصد و مردان 7/37 درصد)، با سطح تحصیلی دیپلم (زنان 6/50 درصد و مردان 4/35 درصد)، با هزینه خانوار 5/1-5/2 میلیون تومان (زنان 5/42 درصد و مردان 4/41 درصد)، بدون استفاده از اینترنت (زنان 6/35 درصد و مردان 9/33 درصد) هستند، اما بیشتر زنان ساکن در این مناطق دو فرزندی (3/31 درصد)، در حالی‌که بیشتر مردان ساکن در این مناطق تک فرزند (2/28 درصد) می‌باشند.

بیشتر زنان و مردان ساکن در مناطق برخوردار و خیلی‌برخوردار در گروه سنی30-39 سال (زنان 1/46 درصد و مردان ۹/۳۴ درصد)، تک فرزند (زنان 4/42 درصد و مردان ۴/۳۵ درصد)، با سطح تحصیلی کارشناسی (3/40 درصد زنان و 1/38 درصد مردان)، با هزینه خانوار 5/1-5/2 میلیون (زنان 8/51 درصد و مردان 9/43 درصد) و با مصرف 1-3 ساعت از اینترنت (زنان 1/36 درصد و مردان 9/42 درصد) هستند.

برای زنان ساکن در مناطق کم‌برخوردار و نیمه‌برخوردار، مقدار میانگین ناامنی اقتصادی-اجتماعی 79/0 ±85/3 ناامنی روانی 98/0± 78/2، اعتماد سازمانی 79/0 ±56/2، اعتماد عمومی 74/0 ±04/4 ، برای زنان ساکن در مناطق کم برخوردار و نیمه برخوردار، مقدار میانگین ناامنی اقتصادی-اجتماعی 79/0 85 /3 ناامنی روانی 98/0 78 /2، اعتماد سازمانی
79/0 56 /2، اعتماد عمومی 74/0 04 /4 ، گویه اول امید به آینده 83/22 0/3، گویه دوم امید به آینده 95/0 89 /2، گویه سوم امید به آینده 91/06 0/3، گویه چهارم امید به آینده 95/24 0/3 و گویه پنجم امید به آینده 70/45 2/3 و برای زنان ساکن در مناطق برخوردار و خیلی برخوردار مقدار میانگین ناامنی اقتصادی-اجتماعی 73/74 0/3، ناامنی روانی 85/85 0/2، اعتماد سازمانی 76/58 0/2، اعتماد عمومی 67/71 0/3، گویه اول امید به آینده 79/41 0/3، گویه دوم امید به آینده 91/21 0/3، گویه سوم امید به آینده 88/37 0/3، گویه چهارم امید به آینده 83/44 0/3 و گویه پنجم امید به آینده 85/49 0/3 می‌باشد.

برای مردان ساکن در مناطق کم­ برخوردار و نیمه برخوردار مقدار میانگین ناامنی اقتصادی-اجتماعی77/93 0/3، ناامنی روانی 93/69 0/2، اعتماد سازمانی 84/41 0/2، اعتماد عمومی 74/04 0/4، گویه اول امید به آینده 91/16 16/3، گویه دوم امید به آینده 04/98 1/2، گویه سوم امید به آینده 03/04 1/3، گویه چهارم امید به آینده 98/27 0/3 و گویه پنجم امید به آینده 97/41 0/3، برای مردان ساکن در مناطق برخوردار و خیلی برخوردار مقدار میانگین ناامنی اقتصادی-اجتماعی 73/60 0/3، ناامنی روانی 84/59 0/2، اعتماد سازمانی 82/62 0/2، اعتماد عمومی 65/0 92/3، گویه اول امید به آینده 96/36 0/3، گویه دوم امید به آینده 09/27 1/3، گویه سوم امید به آینده 06/23 1/3، گویه چهارم امید به آینده 99/39 0/3 و گویه پنجم امید به آینده 95/55 0/3، می‌باشد.

آزمون اختلاف میانگین‌ها برای متغیرهای مورد مطالعه به تفکیک جنسیت و سطح توسعه‌یافتگی انجام گردید و تنها اختلاف میانگین‌های سن (00۰/0>P-Value)، هزینه خانوار (0۲۸/0=P-Value) و اعتماد سازمانی
(0۱۰/0=P-Value) برای زنان و مردان ساکن در مناطق کم‌برخوردار و نیمه‌برخوردار و اختلاف میانگین‌های سن (00۰/0>P-Value)، ناامنی روانی (00۳/0=P-Value) و اعتماد عمومی (00۳/0=P-Value) زنان و مردان ساکن در مناطق برخوردار و خیلی‌برخوردار معنی‌دار شد. جدول (۲) ارتباط میان گویه‌های سازنده امید به آینده به تفکیک متغیرهای جنسیت و سطح توسعه‌یافتگی را نشان می‌دهد. براساس نتایج این جدول، تنها میان جنسیت و کلیه گویه‌های سازنده امید به آینده در مناطق برخوردار و خیلی‌برخوردار ارتباط معنی‌داری وجود دارد (01۳/0=P-Value برای گویه‌‌ اول، 020/0=P-Value برای گویه‌‌ دوم، 004/0=P-Value برای گویه‌‌ سوم، 028/0=P-Value برای گویه‌‌ چهارم و 011/0=P-Value برای گویه‌‌ پنجم).

جداول 3 و 4 به ترتیب همبستگی میان متغیرهای مورد مطالعه برای زنان و مردان به تفکیک سطح توسعه‌یافتگی را نشان می‌دهد؛ از ضریب همبستگی گاما برای محاسبه ضریب همبستگی گویه‌های متغیر امید به آینده نسبت به هم، از ضریب همبستگی کندال- تاو- بی به منظور محاسبه ضریب همبستگی گویه‌های متغیر امید به آینده و سایر متغیرهای مستقل (سن، تعداد فرندان، تعداد سال‌های تحصیل، تعداد ساعات مصرف اینترنت، هزینه خانوار، ناامنی‌های اقتصادی-اجتماعی و روانی  اعتمادهای سازمانی و عمومی) و از ضریب همبستگی اسپیرمن برای محاسبه ضریب همبستگی سایر متغیرهای مستقل نسبت به هم استفاده شده است. همچنین  براساس نتایج این جداول، در اکثر مواقع همبستگی میان متغیرهای مورد مطالعه به تفکیک جنسیت و سطح توسعه‌یافتگی منطقه محل سکونت معنی‌دار است. 

جدول 5 مقایسه زوجی معناداری اختلاف برآورد ضرائب مدل‌های‌ معادلات ساختاری امید به آینده را نشان می‌دهد. در این جدول، مدل‌های اول، دوم، سوم و چهارم، به ترتیب مدل‌های معادلات ساختاری امید به آینده مربوط به زنان کم‌برخوردار و نیمه‌برخوردار، زنان برخوردار و خیلی‌‌برخوردار، مردان کم‌برخوردار و نیمه‌برخوردار و مردان برخوردار و خیلی‌برخوردار را نشان می‌دهد. همچنین، مقادیر بحرانی اختلاف میان ضرائب متغیرهای مستقل بر امید به آینده در هر یک از مدل‌های برازش یافته با مقدار 96/1 مقایسه شدند. براساس نتایج این جدول، در اکثر مواقع اختلاف برآورد ضرائب متغیرهای مستقل بر امید به آینده در مدل‌های‌ معادلات ساختاری امید به آینده معنادار است که لزوم برازش مدل‌های معادلات ساختاری مجزا به تفکیک متغیرهای جنسیت و سطح توسعه‌یافتگی را تأیید می‌نماید.

شکل‌های (2) تا (5)، مدل‌های معادلات ساختاری به همراه ضرایب استاندارد شده در این مطالعه را نشان می‌دهد که به تفکیک متغیرهای جنسیت و سطح توسعه‌یافتگی بر روی داده‌ها برازش یافته‌اند.

 

جدول (6) مقادیر نیکویی برازش این مدل‌ها براساس متغیرهای جنسیت و سطح توسعه‌یافتگی را که در آن کلیه شاخص‌ها، نیکویی برازش مدل را تأیید می‌کنند، نشان می‌دهد. براساس نتایج این جدول، مقادیر بزرگتر از ۹/۰ شاخص‌های AGFI و GFI، مقدار کمتر از ۰6/۰ شاخص RMSEA و عدم معنی‌داری آزمون کای اسکوئر  (۰۱/۰ P-Value >) و مقدار کمتر از 3 شاخص  نشان از نیکویی برازش مدل‌های معادلات ساختاری دارد.

جداول 7 و 8 نتایج برازش مدل‌های معادلات ساختاری را به تفکیک جنسیت و سطح توسعه‌یافتگی منطقه محل سکونت نشان می‌دهد؛ با بررسی کلی نتایج به‌دست آمده از برازش این مدل‌ها می‌توان موارد زیر را برای متغیرهای مورد مطالعه نتیجه گرفت:

۱) متغیر سن: این متغیر بر روی اعتماد عمومی مردان ساکن در نقاط کم‌برخوردار و نیمه‌برخوردار تأثیرگذار است (0۴۸/0=P-Value). با افزایش سن مردان ساکن در این مناطق اعتماد عمومی آنان افزایش می‌یابد. همچنین تأثیر متغیر سن بر روی امید به آینده زنان ساکن در مناطق کم‌برخوردار و نیمه‌برخوردار (0۲۹/0=P-Value) و برخوردار و خیلی‌برخوردار (0۳۸/0=P-Value) و مردان ساکن در مناطق کم‌برخوردار و نیمه‌برخوردار (0۳۰/0=P-Value) معنی‌دار بوده است. با افزایش سن، امید به آینده زنان در تمام مناطق شهر تهران و مردان ساکن در مناطق کم‌برخوردار و نیمه‌برخوردار کاهش می‌یابد.

۲) متغیر تعداد فرزندان: این متغیر بر روی ناامنی اقتصادی–اجتماعی مردان ساکن در مناطق برخوردار و خیلی‌برخوردار تأثیر می‌گذارد (0۴۸/0=P-Value)؛ با افزایش تعداد فرزندان از ناامنی اقتصادی–اجتماعی آن‌ها کاسته می‌شود. این متغیر بر اعتماد سازمانی مردان در تمامی مناطق شهر تهران تأثیر گذار است (05۰/0>P-Value)؛ با افزایش تعداد فرزندان بر اعتماد سازمانی مردان در تمامی مناطق شهر تهران افزوده می‌گردد. این متغیر بر اعتماد عمومی زنان ساکن در مناطق برخوردار و خیلی‌برخوردار تأثیرگذار است (0۳۷/0=P-Value)؛ با افزایش تعداد فرزندان، بر اعتماد عمومی زنان ساکن در این مناطق افزوده می‌شود. این متغیر بر روی امید به آینده هیچ‌یک از زنان و مردان ساکن در مناطق شهر تهران تأثیرگذار نبود.

۳) متغیر تحصیلات (تعداد سال‌های تحصیل): تأثیر این متغیر بر روی ناامنی اقتصادی-اجتماعی و روانی زنان در تمامی مناطق شهر تهران معنی‌دار بوده است (05/0>P-Value). به‌نحوی‌که با افزایش تحصیلات زنان، از ناامنی اقتصادی-اجتماعی و روانی آن‌ها کاسته می‌شود. میزان تحصیلات، بر روی ناامنی روانی مردان ساکن در مناطق کم‌برخوردار و نیمه‌برخوردار نیز تأثیر معنی‌دار دارد (0۰۰/0>P-Value) و با افزایش تحصیلات، ناامنی روانی مردان ساکن در این مناطق کاهش می‌یابد. اثر این متغیر تنها بر روی اعتماد سازمانی زنان ساکن در مناطق کم‌برخوردار و نیمه‌برخوردار معنی‌دار است (0۱۷/0=P-Value) به‌نحوی‌که با افزایش تحصیلات اعتماد سازمانی این زنان کاهش می‌یابد. این متغیر بر روی امید به آینده زنان ساکن در مناطق کم‌برخوردار و نیمه‌برخوردار (0۰۷/0=P-Value) و مردان ساکن در مناطق برخوردار و خیلی‌برخوردار اثر گذار (0۰۹/0=P-Value) است. افزایش تحصیلات منجر به افزایش امید به آینده زنان و مردان ساکن در این مناطق شده است.

۴) متغیر هزینه خانوار: این متغیر تنها بر روی اعتماد عمومی مردان ساکن در مناطق کم‌برخوردار و نیمه‌برخوردار تأثیرگذار است (0۰1/0>P-Value) و با افزایش هزینه خانوار میزان اعتماد عمومی این مردان بیشتر می‌شود.

۵) متغیر استفاده از اینترنت: این متغیر بر روی ناامنی روانی زنان و مردان ساکن در مناطق کم‌برخوردار و نیمه‌برخوردار تأثیرگذار است (برای زنان 0۰1/0>P-Value و برای مردان 0۴۱/0=P-Value) و با افزایش تعداد ساعات استفاده از اینترنت، ناامنی روانی آن‌ها افزایش می‌بابد. این متغیر تنها بر روی اعتماد عمومی زنان ساکن در مناطق کم‌برخوردار و نیمه‌برخوردار اثر معنی‌دار دارد (0۰۰/0>P-Value)؛ با افزایش استفاده از اینترنت میزان اعتماد عمومی این زنان کاهش می‌یابد. استفاده از اینترنت تنها بر روی امید به آینده مردان ساکن در مناطق برخوردار و خیلی‌برخوردار تأثیرگذار است (0۲۳/0=P-Value)؛ با افزایش تعداد ساعات استفاده از اینترنت امید به آینده آن‌ها افزایش می‌یابد.

۶) متغیر ناامنی اقتصادی-اجتماعی: این متغیر بر روی امید به آینده زنان ساکن در مناطق کم‌برخوردار و نیمه‌برخوردار (023/0=P-Value) و مردان ساکن در مناطق برخوردار و خیلی‌برخوردار (033/0=P-Value) تأثیرگذار است. با افزایش ناامنی اقتصادی–اجتماعی زنان و مردان ساکن در این مناطق میزان امید به آینده آن‌ها کاهش می‌یابد.

۷) متغیر ناامنی روانی: تأثیر این متغیر بر روی امید به آینده زنان ساکن در مناطق برخوردار و خیلی‌برخوردار (0۱۱/0=P-Value) و مردان ساکن در مناطق کم‌برخوردار و نیمه‌برخوردار (0۰1/0>P-Value) معنی‌دار است. با افزایش ناامنی روانی زنان و مردان ساکن در این مناطق، امید به آینده آن‌ها کاهش می‌یابد.

۸) متغیر اعتماد سازمانی: این متغیر بر روی امید به آینده زنان و مردان ساکن در مناطق کم‌برخوردار و نیمه‌برخوردار تأثیرگذار است (برای زنان 0۱۰/0=P-Value و برای مردان 0۰1/0>P-Value). با افزایش اعتماد سازمانی زنان و مردان ساکن در این مناطق، امید به آینده آن‌ها نیز افزایش می‌یابد.

۹) متغیر اعتماد عمومی: این متغیر بر روی اعتماد عمومی زنان و مردان ساکن در مناطق کم‌برخوردار و نیمه‌برخوردار تأثیرگذار است (برای زنان 0۱۶/0=P-Value و برای مردان 0۳۱/0=P-Value)؛ با افزایش اعتماد عمومی، میزان امید به آینده زنان و مردان ساکن در این مناطق افزایش می‌یابد.

 

بحث و نتیجه‌گیری

هدف اصلی این مقاله، تحلیل جنسیتی امید به آینده ساکنان شهر تهران به تفکیک سطح توسعه‌یافتگی مناطق محل سکونت آنان با استفاده از مدل‌های معادلات ساختاری بود. نتایج این مقاله همسو با مطالعات عبدالهی (2023)، دیوجک[1] (2019)، اینارسدوتیر[2] و همکاران (2019) و ولمر[3] (2013) است که به تجربه زیسته افراد در موقعیت‌های اقتصادی-اجتماعی مختلف و نقش آن در ارزیابی آینده اشاره دارند. در همین رابطه، نتایج به‌دست آمده نشان داد که متغیر ناامنی اقتصادی-اجتماعی بر روی امید به آینده زنان ساکن در مناطق کم‌برخوردار و نیمه‌برخوردار و مردان ساکن در مناطق برخوردار و خیلی‌برخوردار اثرگذار است. به‌طوری‌که با افزایش احساس ناامنی اقتصادی-اجتماعی زنان و مردان ساکن در این مناطق، میزان امید به آینده آن‌ها کاهش می‌یابد. به‌نظر می‌رسد همواره دسترسی زنان به فرصت‌های اقتصادی مطلوب نیست و ساختارهای اجتماعی نیز نتوانسته امنیت اجتماعی آن‌ها را تأمین کند. مردان ساکن در مناطق برخوردار نیز، نگرانی‌ها و انتظارات بیشتری از شرایط اقتصادی-اجتماعی پیش‌روی خود دارند و وقتی که احساس امنیت اقتصادی-اجتماعی آن‌ها تضعیف می‌شود شرایط را برای محقق شدن اهداف و برنامه‌های خود مهیا نمی‌بینند و این موضوع بر کاهش امید به آینده آن‌ها سایه می‌افکند.

نتایج مطالعه فلاناگان[4] (2003) نشان داد که متغیر اعتماد سازمانی بر روی امید به آینده زنان و مردان ساکن در مناطق کم برخوردار و نیمه‌برخوردار تأثیرگذار است. با افزایش اعتماد سازمانی زنان و مردان ساکن در این مناطق، امید به آینده آن‌ها نیز افزایش می‌یابد. به‌نظر می‌رسد که بهبود عملکرد نهادها و سازمان‌ها می‌تواند چشم‌انداز‌های نویدبخشی را برای زنان و مردان ساکن در این مناطق ترسیم کند، زیرا برخلاف زنان و مردان ساکن در مناطق برخوردار و خیلی‌برخوردار، این افراد مستقلاً توانایی خلق فرصت‌های نویدبخش را ندارند. از این‌رو، شرایط مذکور حکایت از اهمیت عملکرد نهادهای حاکمیتی و عمومی دارد و در صورتی که اعتماد سازمانی در این مناطق کاهش یابد علاوه بر اثرگذاری منفی بر امید به آینده، می‌تواند پیامدهای منفی دیگری مانند افزایش نابرابری‌های اجتماعی و اقتصادی را به دنبال داشته باشد. 

بخشی دیگر از نتایج به‌دست آمده حکایت از معنی‌داری متغیر احساس ناامنی روانی بر روی امید به آینده زنان ساکن در مناطق برخوردار و خیلی‌برخوردار و مردان ساکن در مناطق کم‌برخوردار و نیمه‌برخوردار دارد. با افزایش ناامنی روانی زنان و مردان ساکن در این مناطق، میزان امید به آینده آن‌ها کاهش می‌یابد. به‌نظر می‌رسد علی‌رغم اینکه زنان ساکن در مناطق برخوردار و خیلی‌برخوردار از وضعیت اقتصادی بهتری برخوردارند و در چنین شرایطی انتظار می‌رود که امید به آینده آن‌ها نیز بالا باشد ولی احساس ناامنی روانی آن‌ها به حدی بالاست که بر امید به آینده آن‌ها اثر منفی گذاشته است.

در خصوص متغیر اعتماد عمومی، نتایج به‌دست آمده شباهت قابل‌توجهی با مطالعه جاسون و همکاران[5] (2016) دارد و بیان‌گر اثرگذاری این متغیر بر روی امید به آینده زنان و مردان ساکن در مناطق کم‌برخوردار و نیمه‌برخوردار است. با افزایش اعتماد عمومی، میزان امید به آینده زنان و مردان ساکن در این مناطق افزایش می‌یابد. در این خصوص می‌توان گفت که با توجه به بالابودن سرمایه و همبستگی اجتماعی در این مناطق، بیانگر وجود یک فرصت اجتماعی مناسب برای ارتقای امید به آینده وجود دارد که از این طریق می‌توان بر سایر عوامل اثرگذار بر امید به آینده نیز اثرگذاری مثبتی داشت و زمینه را برای ارتقای سطح امید و بسترهای نوید بخش فراهم کرد.

همچنین نتایج به‌دست آمده نشان داد که با افزایش سن، امید به آینده زنان در تمام مناطق شهر تهران و مردان ساکن در مناطق کم‌برخوردار و نیمه‌برخوردار کاهش می‌یابد. برخلاف نظریه تطابق آرزو-وضعیت (اینگلهارت،1373: 244 به نقل از عبدی و گودرزی، 1388: 216)، که به همسوشدن تدریجی سطح آرزوها و پایگاه اقتصادی-اجتماعی افراد در طول عمر افراد اشاره دارد، زنان خود را بازنده تجارب زیسته‌ای می‌بینند که سپری کرده‌اند و به‌نظر می‌رسد که این عمر سپری شده منجر به کاهش فاصله بین سطح آرزوها، امکان تحقق آن‌ها و در نتیجه تغییر در میزان امیدواری زنان نشده است. این نتیجه برای مردانی هم که در مناطق کم‌برخوردار و نیمه‌برخوردار زندگی می‌کنند، صادق است. مردان ساکن در این مناطق احتمالاً با توجه به محدودیت دسترسی به منابع و توزیع نابرابر فرصت‌ها از وضعیت اقتصادی خوبی برخوردار نیستند و روزنه‌های نوید بخشی پیش‌روی خود احساس نمی‌کنند.

بخشی دیگری از یافته‌های پژوهش بیان‌گر اثرگذاری مثبت متغیر تحصیلات بر روی امید به آینده زنان ساکن در مناطق کم‌برخوردار و نیمه‌برخوردار و مردان ساکن در مناطق برخوردار و خیلی‌برخوردار است. در این خصوص می‌توان گفت که زنان ساکن در مناطق کم‌برخوردار و نیمه‌برخوردار امیدوارند از مسیر تحصیلات به خواسته‌ها و اهداف خود برسند و برای مردان ساکن در مناطق برخوردار و خیلی‌برخوردار نیز افزایش تعداد سال‌های تحصیل خوش‌بینی بیشتری را به همراه داشته است و مردان این مناطق با اطمینان بیشتری به آینده خود امیدوار شده‌اند.

با افزایش تعداد ساعات استفاده از اینترنت امید به آینده مردان ساکن در مناطق برخوردار و خیلی‌برخوردار افزایش می‌یابد. به‌نظر می‌رسد که تنها مردان ساکن در این مناطق توانسته‌اند از اینترنت به گونه‌ای استفاده کنند که در امیدواری آن‌ها اثرگذار باشد و یا فرصت‌هایی را در بستر اینترنت تجربه کرده‌اند که در امیدواری آن‌ها اثر مثبتی داشته است. مطالعات روانشناختی زیادی (Bosangit, and Demangeot, 2016; Scheinbaum, and Dayan, 2018; Rose, 2022) اثرگذاری مثبت استفاده از اینترنت،  به‌ویژه رسانه‌های اجتماعی، را در ارتقای شادی و امید نشان داده‌اند.

در پایان باید به این نکته اشاره کرد که در کنار وجود ظرفیت‌ها و فرصت‌های امیدآفرین در شهر تهران، بازتولید نابرابری‌های طبقاتی و جنسیتی در توزیع فرصت‌ها، می‌تواند ظرفیت‌های آرزومندی و تاب‌آوری جامعه در برابر آینده‌های احتمالی را کاهش دهد و مقوله امید به آینده را به یک مسأله جدی تبدیل نماید. نکته مهم دیگر در این مطالعه، عدم تأثیر تعداد فرزندان بر روی امید به آینده زنان و مردان ساکن در شهر تهران است که باید در سیاست‌گذاری‌های افزایش باروری مورد توجه قرار گیرد.

 

تشکر و قدردانی

این مقاله برگرفته از دو طرح پژوهشی با عناوین «کاربرد مدل­های ساختاری تعمیم­یافته در بررسـی عوامل موثر برخودارزیابی سـلامت سالمندان شـهر تهران» و «عوامل جمعیتی و اقتصادی‌-اجتماعی مؤثر بر امید به آینده در شهر تهران» می‌باشد که به ترتیب در سال­های 1399 و 1398 (با شماره­های ثبت 26845/21 و 108484/20) با حمایت مؤسسه تحقیقات جمعیت کشور انجام شده است.

 

 

[1] Divjak

[2] Einarsdóttir

[3] Vollmer

[4] Flanagan

[5] Jason

[1] غزل شماره 45 حافظ

[2] غزل شماره 179 حافظ

[3] Freezing beliefs

[4] Preventive aggression

1- در بین جامعه‌شناسان خوشبین به تحولات پیش‌روی جامعه بشری می‌توان به کسانی مانند ایمیل دورکیم و در بین جامعه‌شناسان بدبین نیز می‌توان به افرادی مانند ماکس وبر، زیگموند باومن و اریک فروم اشاره کرد.

[6] Snyder

[7] Ratcliffe

[8] McGrath

[9]  این باورها به اشکال مختلف از طریق معلمان، مروجان مذهبی و محصولات فرهنگی (کتاب، فیلم، نمایشنامه، موسیقی) بازتولید می‌شوند.

[10] Probability Proportional to Size (PPS)

1 Keizer- Meire- Olkin

[12] Bartlett test

احمدی، اکبر و جهانگرد، اسفندیار (1399). رتبه‌بندی محلات شهر تهران از نظر سطح برخورداری و کیفیت زندگی با استفاده از روش فازی. اقتصاد شهری، 5(1)، 148-127. https://doi.org/10.22108/ue.2021.124422.1151
افراسیابی، حسین، خوبیاری، فهیمه، قدرتی، شفیعه، و دشتی‌زاد، سعید. (1395). عوامل اجتماعی مرتبط با امید جوانان به آینده (مطالعه دانشجویان دانشگاه های شهر یزد). مطالعات راهبردی ورزش و جوانان، 15(31 )، 20-1.  https://faslname.msy.gov.ir/article_142.html
امیرپناهی، محمد، مالمیر، مهدی و شکریانی، محسن (1395). وضعیت‌سنجی امید اجتماعی در ایران (تحلیل ثانویه پیمایش وضعیت اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی). پژوهشنامه مددکاری اجتماعی، 3(9)، 106-79.   https://doi.org/10.22054/rjsw.2016.9257
اینگلهارت، رونالد (1373). تحول فرهنگی در جامعه پیشرفته صنعتی، (ترجمۀ مریم وتر)، تهران: انتشارت کویر.
باقری، آرزو، سعادتی، مهسا و عبدالهی، عادل (1401). تعیین کننده‌های امید به آینده شغلی در شهر تهران. برنامه‌ریزی رفاه و توسعه اجتماعی، 13(52)، 41-1. https://doi.org/10.22054/qjsd.2022.56801.2070
حسن‌پور، آرش، حسن‌پور، وحید و کافی، مجید (1398). تحلیل تطبیقی-تاریخی تجربه شکست پروژه نوسازی در ایران دوره پهلوی اول (مقایسه با ترکیه در دوره آتاترک با کاربست فن جبر بولی). جامعه شناسی کاربردی، 3(30)، 90-69. https://doi.org/10.22108/jas.2019.109331.1298
رفیعیان شالی، محمد (1391). تحلیل فضایی سطح توسعه‌یافتگی تهران به‌تفکیک مناطق شهری. برنامه‌ریزی و آمایش فضا، 16(4)،25-48.‎  http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-5052-fa.html
ریاضی، سیدالحسن. (1395). حریم اجتماعی و فرهنگی شهر تهران، فقدان عدالت اجتماعی و نابرابری فضایی، مطالعات فرهنگی و ارتباطات، 12(44)، 75-39. https://www.jcsc.ir/article_23147.html
صفری شالی، رضا و طوافی، پویا (1397). بررسی میزان امید به آینده و عوامل مؤثر بر آن در بین شهروندان تهرانی. برنامه‌ریزی رفاه و توسعه اجتماعی، 9(35)، 117-157. https://doi.org/10.22054/qjsd.2018.9312 
صفری، بهروز (1390). نظریه آشفتگی و آشفتگی اجتماعی در ایران. مطالعات اجتماعی ایران، 5(4)، 85-62. http://www.jss-isa.ir/article_21474.html
طاهری دمنه، محسن و کاظمی، معصومه (1399). خوانشی آینده پژوهانه از پروبلماتیک امید اجتماعی در ایران، پژوهش‌های راهبردی مسائل اجتماعی ایران، 3(30)، 80-49. https://doi.org/10.22108/srspi.2020.123439.1559
طوافی، پویا، سروری، جمشید (1400). تحلیل جامعه‌شناختی شاخص‌های سلامت اجتماعی و ارتباط آن با امید به آینده (مورد مطالعه: شهروندان کلانشهر اهواز). دستاوردهای نوین در مطالعات علوم انسانی، 4(40)، 16-33. https://www.jonahs.ir/showpaper/5893257
عبدالهی، عادل (1398). بررسی عوامل جمعیتی و اقتصادی‌- اجتماعی مؤثر بر امید به آینده در شهر تهران. مطالعات جمعیتی، 6(1[11])، 342-315. https://jips.nipr.ac.ir/article_119894.html
عبدی، عباس (1395). ارزیابی از آینده (جستارهایی در سرمایه اجتماعی در ایران). تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات.
عبدی، عباس و گودرزی، محسن (1388). تحولات فرهنگی در ایران، تهران: نشر علم.
علم، محمدرضا، دشتی، فرزانه و بیژن میرزایی (1393). برنامۀ تجدد و نوسازی ایران در عصر رضاشاه پهلوی. تحقیقات تاریخ اجتماعی، 4(7)، 86-61. https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_1149.html
علیزاده اقدم، محمدباقر (1391). بررسی میزان امید به آینده در بین دانشجویان و عوامل مؤثر بر  آن. جامعه‌شناسی کاربردی، 23(4)، 189-206. https://jas.ui.ac.ir/article_18287.html
فاضلی، نعمت‌الله (1396). امید اجتماعی در ایران، از مشروطه تاکنون. دوماهنامه فرهنگی- اجتماعی مروارید، 6(7)، 19-12.
گیدنز، آنتونی (1401). پیامدهای مدرنیت. (ترجمه محسن ثلاثی)، تهران: انتشارات مرکز.
مشایخی، محمد، جعفری‌نیا، غلامرضا و حبیب پاسالارزاده (1401). بررسی رابطه اعتماد به کیفیت حکمرانی و امید اجتماعی در بین جوانان شهر بوشهر، جامعه‌شناسی سیاسی ایران، 5(12)، 2294-2272.  https://doi.org/10.30510/PSI.2022.301627.2202
 
Abdi, A. (2015). Evaluation of the Future: Essays on Social Capital in Iran. Tehran: Research Institute for Culture, Art and Communication. [In Persian].
Abdi, A., & Goodarzi, M. (2009). Cultural Transformations in Iran. Tehran: Elm Publishing. [In Persian].
Abdollahi, A. (2020). Demographic and socioeconomic factors affecting hope for the future in Tehran. Iranian Population Studies6(1), 315-342. [In Persian]. https://jips.nipr.ac.ir/article_119894.html
Abdollahi, A. (2023). Feeling of insecurity and hope in the future: Case study of Tehran. Middle East Critique, 32(4), 549–557. https://doi.org/10.1080/19436149.2023.2266868
Afrasiabi, H., Khoobyari, F., Ghodrati, S. & Dashtizad, S. (2016). A study on social factors affected youth hope to future (Case study: University students in Yazd). Strategic Studies on Youth and Sports15(31), 75-88. [In Persian]. https://faslname.msy.gov.ir/article_142.html
Ahmadi, A. & Jahangard, E. (2020). Ranking of the neighborhoods of Tehran metropolis in terms of development and quality of life: A fuzzy TOPSIS approach. Urban Economics, 5(1), 127-148. [In Persian].  https://doi.org/10.22108/ue.2021.124422.1151
Alizadeh Aghdam, M. B. (2013). A Study of Hope in the Future among Students and its Affecting Factors. Journal of Applied Sociology23(4), 189-206. [In Persian].             https://jas.ui.ac.ir/article_18287.html
Alam, R., Dashti, F. and Mirzaee, B. (2014). The plan of modernization and renovation of Iran in Reza Shah Pahlavi era.  Social History Studies / Tahqiqāt-e Tārikh-e Ejtemā’i, 4(7), 61-86. [In Persian]. https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_1149.html
Amirpanahi, M., Malmir, M. & Shokriani, M. (2015). The status of social hope in Iran (Secondary analysis of social, cultural, and moral surveys).  Journal of Social Work Research3(9), 79-106. [In Persian]  https://doi.org/10.22054/rjsw.2016.9257 
Arnett, J. J. (2014), Emerging Adulthood: The Winding Road from the Late Teens Through the Twenties, 2nd ed. New York: Oxford Academic. https://doi.org/10.1093/acprof:oso/9780199929382.001.0001  
Arnett, J. J. (2014). Emerging adulthood: The winding road from the late teens through the twenties. Oxford University Press. https://doi.org/10.1093/acprof:oso/9780199929382.001.0001
Bagheri, A., Saadati, M. and Abdolahi, A. (2022). Work Hope Determinates in Tehran city. Social Development & Welfare Planning13(52), 1-41. [In Persian].  https://doi.org/10.22054/qjsd.2022.56801.2070
Bosangit, C., & Demangeot, C. (2016). Exploring reflective learning during the extended consumption of life experiences. Journal of Business Research, 69(1), 208–215. https://doi.org/10.1016/j.jbusres.2015.07.033
Bowers, R. M., & Bowers, E. P. (2023). A literature review on the role of hope in promoting positive youth development across non-WEIRD contexts. Children (Basel, Switzerland), 10(2). https://doi.org/10.3390/children10020346
Bryce, C. I., & Fraser, A. M. (2023). Hope, context, and equity: Existing shortcomings and implications for future research on hope in children. Child Indicators Research, 16(5), 1971–1985. https://doi.org/10.1007/s12187-023-10052-y
Chang, E. C. (1998). Hope, problem-solving ability, and coping in a college student population: some implications for theory and practice. Journal of Clinical Psychology, 54(7), 953–962. https://doi.org/10.1002/(sici)1097-4679(199811)54:7<953::aid-jclp9>3.0.co;2-f
Divjak, D. (2019). Predicting: Using past experience to guide future action. In Frequency in Language (pp. 205–232). Cambridge University Press. https://doi.org/10.1017/9781316084410.009
Einarsdóttir, G., Hansla, A., & Johansson, L.-O. (2019). Looking back in order to predict the future: Relative resource assessments and their relationship to future expectations. Nordic Psychology, 71(1), 17–38. https://doi.org/10.1080/19012276.2018.1457452
Escobar, A., & Jeong, H.-W. (2019). Postdevelopment: Beyond the critique of development. In H.-W. Jeong (Ed.), The New Agenda for Peace Research (pp. 223–232). Routledge.
Fazeli, N. (2017). Social hope in Iran, from the Constitutional Revolution to the present. Morvarid Bi-monthly Journal of Culture and Society, 6(7), 12–19. [In Persian].
Flanagan, C. (2003). Trust, identity, and civic hope. Applied Developmental Science, 7(3), 165–171. https://doi.org/10.1207/s1532480xads0703_7
Fromm, E. (1968). Revolution of hope: Towards a humanized technology. Harper & Row.
Giddens, A. (2022). The Consequences of Modernity. (Translated to Persian by Mohsen Salasi), Tehran: Center Publications. [In Persian].
Graham, A., & Anderson, K. A. (2008). “I have to be three steps ahead”: Academically Gifted African American Male Students in an Urban High School on the Tension between an Ethnic and Academic Identity. The Urban Review, 40(5), 472–499. https://doi.org/10.1007/s11256-008-0088-8
Hasanpour, A., Hasanpour, V. and Kafi, M. (2019). The Comparative-Historic Analysis of the Modernization Experience in the Two Countries: Iran of the Pahlavi Period and Turkey of the Ataturk Era (With an Emphasis on the Causes of the Failure of the Modernization Project of the First Pahlavi Era in Iran). Journal of Applied Sociology30(3), 63-90.  [In Persian].  https://doi.org/10.22108/jas.2019.109331.1298
Inglehart, Ronald (1994). Culture Shift in Advanced Industrial Society, (Translated to Persian by Maryam Vetar), Tehran: Kavir Publications. [In Persian].
Jarymowicz, M., & Bar-Tal, D. (2006). The dominance of fear over hope in the life of individuals and collectives. European Journal of Social Psychology, 36(3), 367–392. https://doi.org/10.1002/ejsp.302
Jason, L. A., Stevens, E., & Light, J. M. (2016). The relationship of sense of community and trust to hope: Recovery home. Journal of Community Psychology, 44(3), 334–341. https://doi.org/10.1002/jcop.21771
Katouzian, H. (2004). The short-term society: A study in the problems of long-term political and economic development in Iran. Middle Eastern Studies, 40(1), 1–22. https://doi.org/10.1080/00263200412331301867
Kotkowska, E. (2020). The concept of collective hope according to Józef Kozielecki and Chantal Delsol. Teologia i Moralność, 15(1(27)), 213–223. https://doi.org/10.14746/tim.2020.27.1.14
Krafft, A. M. (2022). The social dimension of hope. In A. M. Krafft (Ed.), Our Hopes, Our Future (pp. 119–126). Springer Berlin Heidelberg. https://doi.org/10.1007/978-3-662-66205-2_16
Krafft, A. M., Chukwuorji, J. C., Choubisa, R., Conte, S., Flores-Lucas, V., Guse, T., Kasprzak, E., Marujo, H. A., Nair, C. S., Redlich-Amirav, D., Sinclair, M., Slezackova, A., Stecz, P., Varsos, O., & Herrera, E. W. (2023). Long-term future expectations and collective hope. In Krafft, A.M., Guse, T., Slezackova, A. (Ed.), Cross-Cultural Advancements in Positive Psychology (pp. 103–165). Springer International Publishing. https://doi.org/10.1007/978-3-031-24412-4_4
Meshaikhi, M., Jafarinia, Gh. & Pasalarzadeh, H. (2022). Study the relationship between trust in the quality of governance and social hope among the youth of Bushehr city. Political Sociology of Iran5(12), 2273-2294. [In Persian]. https://doi.org/10.30510/PSI.2022.301627.2202
McGrath, R. E. (2023). World beliefs, character strengths, and hope for the future. Plos one18(6), e0286531. https://doi.org/10.1371/journal.pone.0286531
Myint, U. (2000). Corruption: causes, consequences and cures. Asia-Pacific Development Journal, 7(2), 33–58. https://www.unescap.org/sites/default/d8files/apdj-7-2-2-Myint.pdf
Olsen, A. L., & Woller, A. (2023). Citizens’ economic recovery models for a pandemic. PloS One, 18(2), e0266531. https://doi.org/10.1371/journal.pone.0266531
Piketty, T (2020), Capital and Ideology. (Translated to English by Arthur Goldhammer). Harvard University Press. [In Persian].  https://www.hup.harvard.edu/file/feeds/PDF/9780674980822_sample.pdf
Rafieian Shali, Mohammad (2012). Spatial Analysis of Development Levels in Tehran by Urban Districts. Planning and Spatial Planning, 16(4), 25-48. [In Persian].        http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-5052-fa.html
Rahnema, M., & Bawtree, V. (Eds.). (1997). The post-development reader. Zed Books.
Ratcliffe, M. (2023). The underlying unity of hope and trust. The Monist, 106(1), 1–11. https://doi.org/10.1093/monist/onac018  
Riazi, H. (2016). Social and Cultural Limits of Tehran; Spatial Inequality and Lack of Social Justice. Cultural Studies & Communication12(44), 39-75. [In Persian]. https://www.jcsc.ir/article_23147.html
Rothstein, B. (2011). The Quality of Government: Corruption, Social Trust, and Inequality in International Perspective. University of Chicago Press.
Rose, S. (2022). Measurement structures of hope: A review of single-factor and two-factor models across hope scales. Current Opinion in Psychology, 48(101488), 101488. https://doi.org/10.1016/j.copsyc.2022.101488
Safari, B. (2011). Chaos theory and social chaos in Iran. Iranian Social Studies, 5(4), 62-85. [In Persian]. http://www.jss-isa.ir/article_21474.html
SafariShali, R. and Tavafi, P. (2018). Assessing the Hope for the Future and its Effective Factors Among the Citizens of Tehran. Social Development & Welfare Planning9(35), 117-157.  [In Persian]. https://doi.org/10.22054/qjsd.2018.9312
Salehi-Isfahani, D. (2017). Poverty and income inequality in the Islamic republic of Iran. Revue internationale des études du développement, N° 229(1), 113–136. https://doi.org/10.3917/ried.229.0113
Scheinbaum, A. C., & Dayan, B. (2024). The darker side of social media for consumer psychology and mental health. In A. C. Scheinbaum (Ed.), The Darker Side of Social Media: Consumer Psychology and Mental Health (pp. 3–30). Routledge. https://doi.org/10.4324/9781003410058-2
Schwartz, R. H., & Post, F. R. (2002). Journal of Business Ethics, 37(2), 135–143. https://doi.org/10.1023/a:1015000605787
Smelser, N. J. (1991). Internationalization of social science knowledge. The American Behavioral Scientist, 35(1), 65–91. https://doi.org/10.1177/0002764291035001006
Snyder, C. R. (2002). TARGET ARTICLE: Hope theory: Rainbows in the mind. Psychological Inquiry, 13(4), 249–275. https://doi.org/10.1207/s15327965pli1304_01
Soltani, S. and Alizadeh Aghdam, M. (2023). Structural Analysis of the role of capital factors in hope for the future of youth (The case of East Azerbaijan youth). Strategic Studies on Youth and Sports22(61), 13-35. [In Persian] https://doi.org/10.22034/ssys.2022.2200.2572 
Syarip, R., & Hetami, F. (2019). Hope and fear in Stephen king’s “The Mist.” Rainbow: Journal of Literature, Linguistics and Culture, 8(2), 1–14. https://doi.org/10.15294/rainbow.v8i2.33949
Taheri Demneh, M. and Kazemi, M. (2020). The Problematic of Social Hope in Iran: A Futuristic Approach. Strategic Research on Social Problems9(3), 49-80. [In Persian] https://doi.org/10.22108/srspi.2020.123439.1559
Tawafi, P., & Sarvari, J. (2021). Sociological analysis of social health indicators and their relationship with hope for the future (Case study: Citizens of Ahvaz metropolis). New Achievements in Humanities Studies, 4(40), 16-33. [In Persian]. https://www.jonahs.ir/showpaper/5893257
Vollmer, H. (2013). The sociology of disruption, disaster and social change: Punctuated cooperation. Cambridge University Press.
Weber, M. (1978). Max Weber: Selections in Translation. (Translated by E. Matthews), W. G. Runciman, (Ed.). Cambridge: Cambridge University Press.