نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استاد گروه علوم اجتماعی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه یاسوج، یاسوج، ایران
2 دانشیار گروه علوم اجتماعی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه یاسوج، یاسوج، ایران
3 دانشجوی کارشناسیارشد، گروه علوم اجتماعی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه یاسوج، یاسوج، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Background and Aim: Social mobility, which refers to the movement of people across different social positions, is a controversial topic. This research aims to examine both intergenerational and intragenerational social mobility in Yasouj.
Data and Method: This survey was conducted on 115 families that had a living father and two children over 25 years of age. The data were collected separately from the father, the oldest child, and the youngest child. To measure intergenerational and intragenerational social mobility, the position of the oldest child relative to the father and the position of the youngest child relative to the oldest one in four areas—economy, social status, education, and employment status—were compared. Results were categorized as upward, downward, or neutral mobility.
Findings: The results of intergenerational mobility showed that, compared to their fathers, the oldest children experienced downward mobility in economic and social status but upward mobility in education and occupational status domains. Furthermore, the chances of upward mobility were significantly affected by age and gender. Furthermore, the results of intragenerational mobility indicated that, compared to their oldest children, the youngest children experienced downward mobility in economic and social status, but upward mobility in education and occupational status. In addition, the chances of upward mobility were influenced by age and place of birth.
Conclusion: This research concludes that the majority of the oldest and youngest children experience downward social mobility compared to the previous generation. Although macro factors significantly influence social mobility, micro factors such as being older and male increase the likelihood of upward intergenerational mobility. Additionally, being older, along with being born in a rural area, enhances the chances of upward intragenerational mobility.
Key Message: Social mobility is experiencing a downward trend, both across generations and within generations. Upward intergenerational and intragenerational mobility reflect the dynamics of any society, and current trends suggest that social mobility in tribal communities faces significant challenges.
کلیدواژهها [English]
مقدّمه و بیان مسأله
یکی از ویژگیهای اساسی جامعه بشری در طول تاریخ، وجود نابرابریهای اجتماعی است. نخستین نابرابریها عمدتا مبتنی بر خصوصیتهای زیستی بود. اما بهتدریج، به جنسیت، قومیت، مذهب، دارایی و غیره، نیز تعمیم یافت. جامعهشناسان برای توصیف این نابرابریها از مفهوم قشربندی استفاده میکنند و معتقدند، نظامهای بردهداری[1]، کاستی[2]، رستهای[3]، و طبقاتی[4]، چهار شکل عمده قشربندی هستند که در طول تاریخ در جوامع بشری ظاهر شدهاند (Farley et al., 2024: 138). بهطور طبیعی، همه انسانها در وضعیت اجتماعی- اقتصادی از پیش تعیینشدهای که خارج از کنترل آنهاست، به دنیا میآیند. در نظامهای بردهداری، کاستی و رستهای، افراد امکان تغییر وضعیت خود را ندارند اما در نظام طبقاتی، این امکان وجود دارد که افراد بتوانند جایگاه اجتماعیای که در آن متولد شدهاند را تغییر دهند. از همین جا، مفهوم تحرّک اجتماعی مطرح میشود. تحرّک اجتماعی به جابجایی افراد در موقعیتهای مختلف اطلاق میشود (تامین، 1373: 147) و مشتمل بر چهار شکل است (Schaefer, 2020: 180): 1) تحرک عمودی[5]، یا تغییر منزلت از یک طبقه اجتماعی به طبقه دیگر که ممکن است صعودی[6] یا نزولی[7] باشد. 2) تحرک افقی[8]، یا حرکت از یک شغل به شغلی دیگر در همان سطح اجتماعی. 3) تحرک بیننسلی[9]، که میان دو نسل صورت میگیرد. وقتی پسر یک راننده تاکسی در رشته پزشکی فارغالتحصیل شود یا بالعکس، زمانی که پسر یک پزشک تبدیل به یک راننده تاکسی شود، تحرّک اجتماعی بیننسلی صعودی یا نزولی اتفاق افتاده است. 4) تحرک دروننسلی[10]، یا دگرگونی در منزلت اجتماعی یک فرد طی دوره حیات او که میتواند صعودی یا نزولی باشد.
نظام طبقهای که از انقلاب صنعتی به اینسو پدید آمده است، این امکان را میدهد که افراد در طبقات اجتماعی پایینتر بتوانند به طبقات بالاتر راه یابند. بهعلاوه، برای آنها این امکان وجود دارد که جایگاه و موقعیت خود را در طول حیاتشان تغییر دهند. با این حال، مباحث زیادی در خصوص واقعی بودنِ امکانِ تحرک اجتماعی و عواملی که میتوانند آن را پدید آورند در جریان است. برخی، تحرک اجتماعی را واقعی میدانند و مصادیق آن را افراد زیادی میدانند که به صورت بیننسلی یا دروننسلی، به جایگاههای بالاتر صعود کردهاند و در نقطه مقابل، برخی معتقدند، تحرک اجتماعی یک سراب است و تنها برای افرادِ محدود و معدودی امکانپذیر است و تودههای مردم از آن بیبهرهاند (Giddens et al., 2018: 233). نتایج مطالعه بلر و هوت[11] (2006) در مورد تحرّک بیننسلی در آمریکا نشان داد 32% مردان آمریکایی همان مشاغل پدرشان را دارند، 37% تحرک صعودی داشتهاند، و 32% تحرک نزولی را تجربه کردهاند. در بین زنان، وضعیت قدری متفاوت است. 27% زنان همان مشاغل پدری را داشتهاند، 46% تحرک صعودی داشتهاند و 28% دارای تحرک نزولی بودهاند.
ایران، از آغاز قرن چهاردهم با به قدرت رسیدن پهلوی، نوسازی اقتصادی اجتماعی را آغاز و در دهه 1340 با ملغی نمودن آخرین بقایای نظام ارباب و رعیتی، عملا در مسیر نظام سرمایهداری قرار گرفت و ساختارهای اقتصادی اجتماعی کشور برهمین مبنا بازسازی و تعریف گردیدند. برخلاف نظامهای پیشین، از این پس، مردم میتوانستند تحرک اجتماعی را بیازمایند و از رتبههای پایین جامعه با توسل به سازوکارهای تعیین شده همچون تحصیلات، پشتکار، استعداد و غیره، خود را به مراتب بالا برسانند و البته، برعکسِ آن نیز ممکن گردید. در ایران، حسب شواهد عینی و مستندات پژوهشی، عدهای از مردم به پایگاههای اقتصادی اجتماعی بالاتر دست مییابند. اما عده زیادی نیز یا در همان پایگاه اقتصادی اجتماعی میمانند، یا حتی به پایگاههای پایینتر تنزل مییابند. علیرغم پژوهشهای پیشین (خسروی و همکاران، 1400) برآوردِ روشن و جامعی از تحرک اجتماعی بهویژه برحسبِ مناطق مختلف، در ایران وجود ندارد (هاشمزهی و قدیمی، 1399). بهعلاوه، فراز و نشیبهای گسترده در شاخصهای کلان اقتصادی اجتماعی کشور در چند دهه اخیر (احمدی، 1401؛ احمدی و همکاران، 1402) برآورد میزان تحرک اجتماعی، و عوامل مرتبط با آنرا حتی پیچیدهتر ساختهاند. این امر در استان کهگیلویه و بویراحمد که در دراز مدت، دارای ساختار سنتی قومی عشیرهای بوده است و دیرتر از سایر مناطق به روندِ نوسازی تن داده است، محسوستر است.
با این تفاصیل، مساله اساسی تحقیق حاضر این است که اولا، تحرک اجتماعی بیننسلی و دروننسلی در یاسوج مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد به چه صورت است؟ ثانیا، به چه میزان است؟ و ثالثا، این امر متأثر از چه عواملی است؟
پیشینه تجربی
خسروی و همکاران (1400) در پژوهشی به بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و تحرک اجتماعی در بین 395 نفر از شهروندان بالای 35 سال شهر شیراز پرداختند. یافتههای این پژوهش نشان داد، بین سرمایه اجتماعی و تحرک اجتماعی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بین متغیرهای جمعیتشناختی تحصیلات، سن، منطقه مسکونی، وضعیت فعالیت و وضعیت مهاجرت با تحرک اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد. ساداتبدری و همکاران (1400) در پژوهشی به بررسی عوامل موثر بر تحرک اجتماعی نخبگان پرداختند. یافتههای این پژوهش نشان داد، نخبگان اقتصادی کمترین تحرک اجتماعی را در دهه 1380 و بیشترین تحرک را در دهه 1390 داشتهاند. بهعلاوه، آنها عمدتا به تحرک افقی تمایل دارند. همچنین، خانواده، دانش اقتصادی، هوش اجتماعی و خلاقیت اثری مستقیم بر تحرک اجتماعی نخبگان داشتهاند و رسانه، نگرش جنسیتی، ارتباطات کلامی و سیاست اثری معکوس داشتهاند. باقری و همکاران (1399) در پژوهشی به بررسی عوامل جامعهشناختی موثر بر تحرک اجتماعی بیننسلی زنان شهر دهلران پرداختهاند. یافتههای این پژوهش نشان میدهد، در زمینه منزلت شغلی، فرزندان نسبت به مادرانشان از منزلت بالاتری برخوردار هستند و به مراتب درآمد آنان از مادرانشان بیشتر است.
قدیمی (1398) در پژوهشی به بررسی تاثیر انواع قدرت بر تحرک اجتماعی بین دو گروه زنان و مردان در شهر تهران پرداخت، یافتههای این پژوهش نشان داد، تحرک بیننسلی و دروننسلی در شهر تهران از نوع صعودی میباشد. همچنین تحرک بیننسلی زنان و مردان با هم تفاوتی ندارد، اما تحرک دروننسلی زنان کمتر از مردان است. زارع و لطفی (1392) در پژوهشی به بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر تحرک بیننسلی در کرمانشاه پرداختند. شاخص تحرک اجتماعی، متفاوت بودن رتبه منزلت شغلی فرزند در مقایسه با پدر است. براساس این شاخص، 7/18% دارای تحرک صعودی، 7/25% دارای تحرک افقی، 7/29% دارای تحرک نزولی، و بالاخره، 26% هیچگونه تحرکی نداشتهاند. یافتهها نشان دادند، 18% از تغییرات تحرک اجتماعی توسط متغیرهای مستقل سرمایه اجتماعی خانواده، پایگاه اجتماعی اقتصادی خانواده، و تحصیلات فرد تبیین میشوند. مقدس (1374) در پژوهشی به بررسی تحرک اجتماعی در شهر یاسوج و شیراز پرداخت. نتایج این پژوهش نشان داد، تحرک دروننسلی در شیراز و یاسوج عمومیت ندارد. اغلب مردم وقتی وارد شغلی میشوند تا پایان در آن باقی میمانند. در شیراز، بیش از 4/29% و در یاسوج 4/23% افراد تحرک دروننسلی نداشتهاند. نتایج همچنین بیانگر آن است که تحرک بیننسلی، تحتتأثیر تغییرات ساختاری جامعه است.
بوشا[12] و همکاران (2023) در پژوهشی به بررسی تحصیل انتخابی و تحرک اجتماعی در انگلستان پرداختند، یافتههای این پژوهش نشان داد که در طی دو دهه، سهم دانشآموزان در مدارس گزینشی آکادمیک در انگلستان بهشدت و بهطور متفاوت براساس منطقه کاهش یافت. همچنین حرکت از مدرسه انتخابی به جامع تأثیر قابلتوجهی بر تحرک اجتماعی در انگلستان نداشته است. سوریا راتانکورن و چانگ[13] (2022) در پژوهشی به بررسی رابطه بین رضایت از زندگی و نابرابری براساس سطح تحرک اجتماعی پرداختند. یافتههای پژوهش نشان داد، بهطور کلی، سطح بالاتری از نابرابری درآمدی با متوسط رضایت از زندگی کمتر مرتبط است. علاوه بر این، یافتهها از فرضیه اثر تونل حمایت میکنند که نشان میدهد رابطه منفی بین نابرابری درآمد و رضایت از زندگی در گروههایی با تحرک اجتماعی پایینتر شایعتر است.
وینسترا و وانزلا-یانگ[14] (2021) در پژوهشی به بررسی تاثیر تحرک اجتماعی بر سلامت افراد پرداختند. در این پژوهش که یک پژوهش بیننسلی بود، معیارهای تحرک، درآمد والدین و فرزندان و همچنین سطح تحصیلات آنها بود. نتایج این پژوهش نشان داد، تحرک تحصیلی و درآمدی رو به پایین بهطور بالقوه برای سلامتِ خود رتبهبندی زنان، مضر هستند. در بین مردان، تحرک درآمدی رو به بالا برای سلامتی مفید است و درآمد پایینتر برای سلامتی مضر است. همچنین تاثیر تحرک درآمدی بر سلامت بیشتر از تاثیر تحصیلات بر درآمد بود. بهطور کلی، تحرک رو به بالا با سلامت ذهنی بهتر و تحرک رو به پایین با سلامت ذهنی بدتر مطابقت دارد. هائو[15] (2021) با بررسی تغییر وضعیت اجتماعی نامهای خانوادگی نخبگان اولیه در طول زمان، میزان تحرک اجتماعی بیننسلی در چینِ اواخر امپراتوری، جمهوریخواه، و کمونیست را تحلیل نمود. یافتهها نشان داد، در چینِ اواخر امپراتوری نرخ تحرک بسیار کمتر از سایر دورهها بوده است. اگرچه، در دوره جمهوریخواهان و کمونیستها مقداری افزایش تحرک وجود دارد. اما حتی در دوره کمونیستی، نرخ تحرک اجتماعی بسیار پایینتر از کشورهای اسکاندیناوی، بریتانیا، و آمریکا است. این یافتهها بیانگر اهمیت شبکههای خویشاوندی در انتقال وضعیت بیننسلی است. گوگوشویلی[16] و همکاران (2022) در پژوهشی به بررسی تاثیر تحرک اجتماعی ادراک شده بر سلامتی پرداختند. نتایج این پژوهش نشان داد، تحرک اجتماعی ادراک شده یک پیشبینیکننده مهم سلامت جسمانی و سلامت روانی خود گزارش شده، است. همچنین، تحرک ذهنی رو به بالا تأثیر مثبت و قوی بر پیامدهای سلامتی دارد و تأثیر تحرک اجتماعی ادراک شده برای مردان و برای کسانی که منشأ اجتماعی پایینتری دارند قویتر است.
دوریه[17] و همکاران (2019) در پژوهشی به بررسی تحرک اجتماعی بیننسلی و نقش دانشگاه در کشور برزیل پرداختند، یافتههای این پژوهش نشان داد، دانشجویانی که از بالاترین میزان درآمدهای فردی برخوردارند نسبت به دانشجوهای کم درآمد از تحرک بالاتری برخوردار بودند. بهعلاوه، این تحرک در بین مردان بیشتر از زنان بود. این پژوهش نشان داد، دانشگاههای دولتی دارای نقش مهمی در تحرک اجتماعی رو به بالا در برزیل هستند. چونگ و پارک[18] (2019) در پژوهشی به بررسی رابطه آموزش و برابری تحصیلی با تحرک اجتماعی در بین مردان کرهای پرداختند. یافتههای این پژوهش نشان داد، تحرک اجتماعی در بین مردان کرهای متولد شده سالهای 1948-1950 افزایش یافته است و بیشترین تحرک را نسبت به گروههای اخیر تجربه کردهاند. این پژوهش بهطورکلی نشان داد که آموزش و برابری تحصیلی نقش مهمی در تحرک اجتماعی و ارتقا آن دارد. ژیلهرناندز[19] و همکاران (2017) در پژوهشی به بررسی الگوهای تحرک طبقاتی بیننسلی و نقش تحصیلات در آن در اسپانیا پرداختند. نتایج این پژوهش نشان داد، در بین گروه نسلی که در دهه 1970 متولد شدهاند، مردان ارتقای آرامی در جایگاه اجتماعیشان پدید آمده است. اما زنان یک ارتقای ذاتی داشتهاند که بهنظر میرسد تاحدودی ناشی از دستیابی گسترده آنها به موقعیتهای عادی غیرمرسوم است که مستقل از ریشهها و سرمنشاهای اجتماعی آنهاست. این ارتقا برای مردان عمدتا ناشی از گسترش تحصیلاتشان است.
مروری بر پژوهشهای پیشین، بیانگر آن است که تحقیقات متعددی در این حوزه انجام و دانش نظری و تجربی قابلتوجهی پدید آمده است با این حال، در تحقیقات پیشین، کمتر به بررسی همزمانِ تحرک اجتماعی بیننسلی و دروننسلی پرداخته شده است. بهعلاوه، در این پژوهش، دادهها بهطور جداگانه توسط سه فرد از یک خانواده تکمیل و جمعآوری شدهاند. و بالاخره اینکه، چنین پژوهشی در جامعهای با بافت عمدتا عشیرهای کمتر سابقه داشته است.
ملاحظات نظری
تحرک اجتماعی بهعنوان حرکت و جابهجایی گروهها و افراد در بین موقعیتهای اقتصادی اجتماعی متأثر از علل و عوامل متعددی است. اگرچه، مباحث نظری پراکنده و البته گستردهای در این زمینه مطرح شده شده است اما میتوان آنها را برحسبِ سطحِ مورد بررسی، در دو حوزه کلان و خرد، دستهبندی نمود.
1) نظریههای مبتنی بر عوامل سطح کلان: بلاو و دانکن[20] (1967) با بررسی طبقه اجتماعی افراد و پیوند ِآن با تحرک اجتماعی والدین در بلندمدت در آمریکا نشان دادند، احتمال اینکه فرزندانِ طبقاتِ پایین به تحرک صعودی دستیابند بیش از آن است که فرزندانِ طبقه بالا به تحرّکِ نزولی برسند. این، «تحرک نسبی» است و همواره وجود دارد. اما شکل غالب تحرک، «تحرّک ساختاری» است. به اعتقاد آنان، تحرک اجتماعی، پدیدهای ساختاری است که بیش از آنکه برآمده از تحرّکِ بیننسلی یا دروننسلی باشد، متأثر از «تحرّک ساختاری» است. «تحرّک ساختاری» یک روندِ صعودی یا نزولیِ کلّ جامعه است. مثلا پس از انقلاب صنعتی یا پس از جنگ دوم جهانی، رشد سریع اقتصادی باعث گردید بسیاری از خانوادههای طبقات کارگر از نظر درآمدی، به طبقات متوسط انتقال یابند (تحرّک اجتماعی صعودی). بهعلاوه، در دورههایی که رکود اقتصادی پدیدار میشود و مشاغل بسیاری از دست میروند، بسیاری از خانوادهها از طبقه متوسط یا حتی بالا به طبقات پایینتر تغییر موقعیت میدهند (تحرّک اجتماعی نزولی). بنابراین، در شرایط رشد و رونق اقتصادی، کلّ جامعه ثروتمندتر میشود و ارتقا مییابد و در شرایط سکون و رکود، کلّ جامعه فقیرتر میشود و تنزل مییابد.
تریمن[21] (1970) با طرح «نظریه نوسازی و تحرّک» معتقد است، نوسازی در جامعه باعث تغییر در بازارِ کار میشود و طی آن، مهارتها و استعدادهای افراد پررنگ و ویژگیهای «انتسابی» افراد کمرنگ میگردند. نوسازی به دو طریق، فرآیندِ کسبِ منزلت را دگرگون میکند: 1) «انتساب» کم اهمیت میشود. این امر به این معناست که اثرِ خاستگاهِ خانوادگی بر تحصیلاتِ فرزندان و نیز منزلت شغلی آنان، کاهش مییابد. 2) «اکتساب» بااهمیت میشود. نوسازی، نقشِ تحصیلات را تغییر میدهد بهگونهای که تبدیل به یک عاملِ تعیینکننده در فرصتهای بازار کار میشود. این به این معناست که آنچه باعث ارتقای منزلت شغلی میشود، تحصیلات بهعنوان امری «اکتسابی» است و نه خاستگاه خانوادگی. در همین زمینه، کنیگ[22] و همکاران (2014) معتقدند، نوسازی با استفاده از سه سازوکار فرایند کسب منزلت را متحول میسازد. 1) افزایش تخصصی شدن. نوسازی متضمن انباشت دانش و نوآوری فناورانه است. سطوح بالاتر فناوری منجر به افزایش تخصصی شدن میگردد. مشاغل جدیدی پدیدار میگردند که نیازمند مهارتها و استعدادهای نو هستند که فرزندان نمیتوانند از والدینشان به ارث ببرند. 2) گسترش آموزش و پرورش. به واسطه نوسازی افراد بیشتری وارد آموزش و پرورش و دانشگاهها میشوند. تحصیلات، برای طبقات بالاتر دیگر یک مزیت محسوب نمیشود بلکه یک راهگشا برای طبقات پایینتر است. افزایش افراد تحصیلکرده و فرهیخته این امکان را به کارفرمایان میدهد که نخبگان و افراد واجد شرایط را استخدام نمایند. 3) افزایش تحرک جغرافیایی. نوسازی از طریق بهبود زیرساختها، دسترسی به حملونقل را بیشتر میکند. تحرک جغرافیایی این امکان را به افراد میدهد که فرصتهای شغلی جدیدی خارج از اجتماع محلیشان، بیابند این امر باعث میشود تبعیت از مشاغلِ پدری کمتر شود. با این تفاصیل، عمومیترین مفروض نظریه نوسازی این است که هرچه، یک جامعه بیشتر نوسازی شود، اثر دستاوردهای «اکتسابی» در موقعیتهای بازار کار قویتر و اثر دستاوردهای «انتسابی» در موقعیتهای بازار کار کمتر میشود (van Tubergen, 2020: 529).
اگرچه، نظریه نوسازی در تبیین تحرک اجتماعی قانعکننده به نظر میرسد اما به وسیله دو رویکرد نظری به چالش کشیده شده است. برخی نظریه پردازان بر نقش رژیمهای سیاسی و مداخلات دولت تاکید ورزیدهاند. سیبن و دی گراف[23] (:2001: 441) معتقدند کشورهای سوسیالیستی و کمونیستی، سیّالیت اجتماعی و اثر «اکتساب» را قویا افزایش میدهند. این، به این معناست که اگر کشوری از رژیم سوسیالیستی یا کمونیستی به رژیم لیبرال دموکراسی انتقال یابد، افراد باید منتظر نقشِ با اهمیتتر «انتساب» باشند. بوردیو و پسرون[24] (1990) با طرح نظریه «بازتولید فرهنگی» معتقدند خانوادهها اساسا در پیِ حفظِ «منزلت» و «تمایز» هستند. طبقات بالاتر مدام در تلاشاند که طبقه بالای اجتماعی و موقعیتِ منزلتی خود را حفظ کنند. وقتی نوسازی، با کم اهمیت کردنِ «خاستگاهِ اجتماعی»، خانوادههای با منزلتِ بالاتر را به مخاطره میاندازد، آنها با سرمایهگذاری در تحصیلاتِ فرزندانشان، به این مخاطره پاسخ میدهند. به این ترتیب، تحصیلات به منبعِ مهمِ موفقیتِ اجتماعی و دستیابی به مشاغلِ منزلتی تبدیل میشود، نه به این دلیل که تحصیلات عامل شکوفایی استعدادها و مهارتهاست بلکه به این دلیل که پایگاهِ اقتصادی اجتماعی خانواده درپسِ آن قرار دارد. این امر به خانوادههای طبقات بالا امکان میدهد، منزلتِ بالای خود را حفظ نمایند. بوردیو سازوکار این امر را انتقالِ «سرمایه فرهنگی» از والدین به فرزندان میداند. سرمایه فرهنگی که خود برآمده از تجانس با ارزشها، باورها، هنجارها و رفتارها از یکسو و شایستگیهای زبانی از سوی دیگر است، باعث میشود فرزندان طبقات بالاتر در تحصیلات موفقتر باشند و از همین رهگذر امکان دستیابی بیشتر به مشاغل منزلتی را فراهم آورد.
2) نظریههای مبتنی بر عوامل سطح خرد: اگرچه، تحرک اجتماعی اساسا یک موضوع سطح کلان محسوب میشود و در عمده نظریهها نیز از همین منظر به آن پرداخته شده است، اما عوامل سطح خرد نیز پیوند نزدیکی با آن دارند. یکی از این عوامل، «ترتیب تولد» است. منظور از ترتیب تولد، جایگاه تولد فرزندان است که هرکدام ویژگیهای رفتاری، نگرشی و شخصیتی متفاوتی دارند. اجرناس و پورتنر[25] (2004: 1008) معتقدند ترتیب تولد، از طریقِ محدودیتها، محیط خانه، و عوامل فرهنگی، بر سطح درآمدِ آینده افراد تأثیر میگذارد. هنگامیکه، اولیّن فرزند متولد میشود، بسیاری از والدین در شروعِ حرفه خود هستند، اما زمانی که فرزندان بعدی میآیند، آنها به درجات بالاتری از شغل و درآمد رسیدهاند. این، به نفعِ فرزندانی است که دیرتر متولد میشوند. به اعتقاد لیندال[26] (2008: 2240) یک سنت قدیمی وجود دارد که پسرِ بزرگ خانواده، مزرعه یا شرکت خصوصی پدر را به ارث میبرد. معنای آن این است که فرزندان اول از کششِ درآمدی بالاتری برخوردارند. کسانی که زودتر متولد میشوند، تحصیلات کمتری کسب میکنند زیرا آنها زمانی به دنیا میآیند که والدینشان در مراحل اولیه شغلی خود هستند، درآمد کمتری دارند و کمتر میتوانند وام بگیرند. امرسون و سوزا[27] (2008: 1647) استدلال میکنند در مواردی که کار کودکان برای افزایش درآمد خانواده ضروری است، فرزندان بزرگتر باید کار کنند و همین امر منجر به نتایج تحصیلی پایینتر در بین فرزندانی میشود که زودتر متولد میشوند. با این حال، والاس[28] (1999) براین عقیده است که فرزندان اول خانواده معمولا جاهطلب و دارای پشتکار هستند و از ضریب هوشی بالاتری نسبت به بقیه برخوردارند. دلیل این امر نیز این است که والدین معمولا وقت و هزینه بیشتری به فرزند اول اختصاص میدهند. یک عامل دیگر مرتبط با تحرک اجتماعی، «ازدواج» است. ماشونیس[29] (2017: 306) معتقد است افرادی که ازدواج میکنند و متأهل میمانند حدود دو برابر بیشتر از افرادی که مجرد میمانند یا طلاق میگیرند، ثروت انباشته میکنند. دلایل این تفاوت، این است که زوجهایی که با هم زندگی میکنند، معمولاً از درآمد دو برابری برخوردارند. آنها اگر مجرد زندگی میکردند مجبور بودند هزینههای بیشتری بپردازند و هرکدام بهطور مجزا قبضهای مختلف را پرداخت نمایند. همچنین، در مقایسه با افراد مجرد، مردان و زنان متأهل سختتر کار میکنند و پول بیشتری پسانداز میکنند زیرا آنها نه تنها برای خودشان، بلکه برای حمایت از دیگرانی که روی آنها حساب میکنند نیز کار میکنند. به عقیده کوئن (1399: 321) ازدواج با فردی از طبقه بالاتر این امکان را فراهم میآورد که تحرک صعودی محقق گردد.
یک عامل تأثیرگذار دیگر بر تحرک اجتماعی، «محل تولد» است. افرادی که در مناطق روستایی زندگی میکنند معمولا در سراسر زندگی خود یک پایگاه ثابت دارند اما افرادی که در مناطق شهری و صنعتی زندگی میکنند، از امکانات جامعه باز برخوردارند و میدان عمل وسیعتری برای کسب موفقیت و ارتقا به پایگاه بالاتر دارند (کوئن، 1399: 322). و بالاخره، یک عامل مهم تحرک اجتماعی، «تحصیلات» است. تحصیلات دارای برخی کارکردهای اساسی است. کسب تحصیلات باعث انتقالِ مهارت میشود، رشد شخصی فرد را تسهیل میکند، و توانمندی فرد را در حل مشکلات افزایش میدهد. برهمین مبنا، تحصیلات میتواند نقش مهمی در تحرک اجتماعی داشته باشد (Ferrante, 2014: 236). این امر به این معناست که تحصیلات به ویژه تحصیلات عالی، امکان میدهد که افراد، واجد شرایط برعهدهگیری مشاغل با رتبهبندیهای بالا شوند و از این طریق، تحرک اجتماعی صعودی را محقق سازند. با این همه، گرین استون[30] و همکاران (2013) معتقدند تحصیلات اگرچه، یک عامل تحرک اجتماعی در سطح خرد است اما اساسا متأثر از خانواده است. خانوادههای طبقات بالاتر این امکان را دارند که سرمایهگذاری بیشتری در تحصیلات فرزندان خود داشته باشند و زمینههای تحرک اجتماعی آنها را فراهم آورند.
بهطور خلاصه، در تبیین تحرک اجتماعی، رویکردهای متعددی مطرحاند که میتوان برحسب سطح تحلیل، آنها را به دو حوزه کلان و خرد دستهبندی نمود. رویکردهای کلان، تحرک اجتماعی را مبتنی بر گسترهای از عوامل پهندامنه مانند رونق اقتصادی، رکود اقتصادی، نوسازی، رژیمهای سیاسی و مداخلات دولت، و بالاخره «بازتولید فرهنگی» از طریق خانوادهها و طبقات اجتماعی تبیین میکنند. در نقطه مقابل، رویکردهای خرد بر گسترهای از عوامل فردی و کوچکدامنه مانند ترتیب تولد، ازدواج، محل تولد، تحصیلات، و غیره تاکید میورزند. پژوهش حاضر اساسا درپی آن است که تحرک اجتماعی بیننسلی، و دروننسلی را برحسب رویکردهای سطح خرد، مورد واکاوی قرار دهد. برمبنای ادبیات نظری و تجربی فوق، سئوالات پژوهش حاضر از این قرارند:
- تحرک اجتماعی بیننسلیِ و دروننسلی در شهر یاسوج به چه میزان است؟
- تحرک اجتماعی بینِنسلی و دروننسلی برحسب سن چگونه است؟
- تحرک اجتماعی بینِنسلی و دروننسلی برحسب جنس چگونه است؟
- تحرک اجتماعی بینِنسلی و دروننسلی برحسب محل تولد چگونه است؟
- تحرک اجتماعی بینِنسلی و دروننسلی برحسب وضع تأهل چگونه است؟
روش و دادههای پژوهش
پژوهش حاضر در چارچوب روششناسی کمی و با استفاده از تکنیک پیمایش انجام شده است. در تحرّک بیننسلی، پدران و فرزندان ارشد؛ و در تحرّک دروننسلی، فرزندانِ خانواده مورد بررسی قرار گرفتهاند. جامعه آماری، کلیه خانوادههای ساکن در شهر یاسوج هستند که پدرِ خانواده در قیدِ حیات باشد و دارای حداقل دو فرزندِ 25 سال به بالا باشند. در مجموع، 115 خانوار انتخاب و 345 نفر شامل پدر (115 نفر)، فرزند ارشد (115 نفر) و فرزند آخر (115 نفر) مورد مراجعه قرار گرفتند. جهت انتخاب نمونه از نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای، در هفت محله (ترمینال، بنسنجان، زیر تل، شرفآباد، شهرک جهاد، سالمآباد و بلوار کاشانی، اکبرآباد) استفاده گردید.
تحرّک اجتماعی با استفاده از چهار معیار ثروت، تحصیلات، شغل، و منزلت مورد سنجش قرار گرفت. جهت سنجش ثروت، از هشت شاخصِ (زمین کشاورزی، منزل شخصی، منزل اضافی، باغ یا باغچه، اتومبیل شخصی، اتومبیل اضافی، سپرده بانکی، مسافرت خارج کشور) استفاده شد. سنجش سطح تحصیلات در هشت گروه (بیسواد، ابتدایی، راهنمایی، دیپلم، فوقدیپلم، لیسانس، فوقلیسانس، دکتری تخصصی) انجام گردید. جهت سنجش شغل نیز از پاسخگویان خواسته شد عنوانِ دقیقِ شغل اصلی خود را بیان نمایند. سپس، این مشاغل با استفاده از جدول طبقهبندی شغلیِ مقدس (1374) بر روی دامنه نمرات صفر تا هشت طبقهبندی گردید. و بالاخره، جهت سنجش منزلت، از هشت گویه (1. معمولا اعضای خانواده بخواهند تصمیم مهمی بگیرند از من مشورت میگیرند. 2. فکر میکنم نظر من برای بستگان و دوستان مهم است. 3. معمولا بستگان در مراسماتشان از بنده دعوت میکنند. 4. آشنایان انتظار دارند در مراسم ختمشان شرکت کنم. 5. آشنایان انتظار دارند در مراسم شادیشان حضور یابم. 6. اگر از اعضای خانواده یا طایفه بخواهم به کاندید خاصی رای دهند قبول میکنند. 7. معمولا نظر من جهت پیشبرد مسائل مورد توجه قرار میگیرد. 8. احساس میکنم به شخصیت من بین فامیل احترام گذاشته میشود) برحسب سطح سنجش اسمی دو مقولهای بلی=1 و خیر=0 استفاده گردید. برهمین مبنا، دامنه نمرات در چهار متغیر بین صفر تا هشت است.
جهت بررسی اعتبار ابزار تحقیق از اعتبار صوری و مراجعه به داوران استفاده شده است. برای تعیینِ پایایی ابزار تحقیق با توجه به نحوه سنجش، از روش آزمون-آزمون مجدد استفاده و با گذشت 2 تا 3 هفته از جمعآوری اولیه دادهها، مجددا به 6 نفر پدر، 6 نفر فرزند ارشد، و 6 نفر فرزند آخر مراجعه گردید. در مجموع، با انطباق نمرات مرحله آزمون و آزمونِ مجدد، ضریبِ توافقِ پایایی برای منزلت (100/0)، تحصیلات (100/0)، شغل (100/0) و ثروت (92/0) به دست آمد که نشان میدهد، تغییری در نمرات افراد در مرحله اول و دوم بهوجود نیامده است و پرسشنامههای تحقیق از ضریب پایایی بسیار خوبی برخوردارند.
یافتههای پژوهش
1) یافتههای توصیفی
براساس یافتهها، در گروه «پدران» میانگین سنی 4/68 سال بوده است. 1/86% متولد روستا و 9/13% متولد شهر بودهاند. بخش اعظم آنها (5/36%) فرزند اول خانوادهشان بودهاند. در گروه «فرزندان ارشد» میانگین سنی 2/40 میباشد. 3/51% متولد روستا و 7/48% متولد شهر بودهاند. 4/70% متأهل و 6/29% غیرمتأهل هستند. 9/60% مرد و 1/39% زن میباشند. اما در گروه «فرزندان آخر» میانگین سنی 6/33 سال بوده است. 5/50% در شهر و 5/49% در روستا متولد شدهاند. 2/65% متأهل و 8/34% غیرمتأهل بودهاند. 3/58% زن و 7/41% مرد میباشند. در جدول 1، توزیع فراوانی پدران، فرزندان ارشد، و فرزندان آخر برحسب منزلت ارائه شده است. در مجموع، برروی دامنه نمرات از صفر تا هشت، نمره منزلت پدران 5/6، نمره منزلت فرزندان ارشد 5/4، و نمره منزلت فرزندان آخر 7/3 است.
در جدول 2، توزیع فراوانی پدران، فرزندان ارشد، و فرزند آخر برحسب وضعیت اقتصادی منعکس شده است. در مجموع، برروی دامنه نمرات از صفر تا هشت، نمره وضعیت اقتصادی پدران 02/4، فرزندان ارشد 7/2، و فرزندان آخر 1/2 است.
در جدول 3، توزیع فراوانی پدران، فرزندان ارشد، و فرزند آخر برحسب پایگاه شغلی نشان داده شده است. در مجموع، برروی دامنه نمرات از صفر تا هشت، نمره پایگاه شغلی پدران 6/3، نمره پایگاه شغلی فرزندان ارشد 3/3، و نمره پایگاه شغلی فرزندان آخر 4/2 است.
در جدول 4، توزیع فراوانی پدران، فرزندان ارشد، و فرزند آخر برحسب تحصیلات نشان داده شده است. در مجموع، برروی دامنه نمرات از صفر تا هفت، نمره تحصیلات پدران 2/2، نمره تحصیلات فرزندان ارشد 8/3 و نمره تحصیلات فرزندان آخر 9/3 است که نشان میدهد تحصیلات در طی زمان، افزایش یافته است.
پس از محاسبه نمرات پدران و فرزندان ارشد، و نمرات فرزندان ارشد و فرزند آخر در معیارهای چهارگانه، تحرک بیننسلی و دروننسلی در سه قالبِ صعودی، نزولی، و بدون تحرک، دستهبندی و در جدول 5 ارائه شده است. که اگر نمره فرزندان ارشد نسبت به پدر بیشتر بود تحرک صعودی، اگر برابر بود بدون تحرک، و اگر کمتر بود تحرک نزولی قلمداد گردید. بهعلاوه، همین رویه برای فرزندان آخر نسبت به فرزند ارشد نیز لحاظ گردید. وضعیت تحرک اجتماعی بیننسلی بیانگر این است که 6/62% دارای تحرک اجتماعی نزولی، 1/6% تحرک اجتماعی ثابت، و 3/31% دارای تحرک اجتماعی صعودی بودهاند. اما بررسی وضعیت تحرک اجتماعی دروننسلی نشانگر این است 5/56% تحرک نزولی، 6/9% تحرک ثابت، و 9/33% تحرک اجتماعی صعودی را تجربه کردهاند.
2) یافتههای استنباطی
2-1. تفاوتهای سنی در تحرک اجتماعی بیننسلی و دروننسلی
جهت سنجش رابطه بین سن و تحرک اجتماعی از آزمون تحلیل واریانس یکطرفه استفاده شده است که نتایج آن در جدول 6 منعکس شده است. براساس جدول 6، تحرک اجتماعی بیننسلی و دروننسلی برحسب سن دارای تفاوت معناداری است. استفاده از آزمون تعقیبی به روش توکی نشان داد، هم در تحرک بیننسلی و هم در تحرک دروننسلی، افراد با تحرک صعودی با افراد تحرک نزولی تفاوت معنادار دارند.
2-2. تفاوتهای جنسی در تحرک اجتماعی بیننسلی و دروننسلی
جهت سنجش تفاوت جنس و تحرک اجتماعی از آزمون کایاسکوئر استفاده گردید که نتایج آن در جدول 7 منعکس شده است. براساس جدول 7، با توجه به معناداری مقدار کایاسکوئر در فاصله اطمینان 95%، بین جنس و تحرک اجتماعی بیننسلی تفاوت معناداری وجود دارد. اما عدم معناداری مقدار کای اسکوئر بیانگر این است که زنان و مردان به لحاظ تحرک اجتماعی دروننسلی تفاوتی ندارند.
2-3. محل تولد و تحرک اجتماعی بیننسلی و دروننسلی
جهت سنجش تفاوت محل تولد و تحرک اجتماعی از آزمون کای اسکوئر استفاده گردید که نتایج آن در جدول 8 ارائه شده است. براساس جدول 8، با توجه به عدم معناداری مقدارکای اسکوئر در فاصله اطمینان 95%، بین محل تولد و تحرک اجتماعی بیننسلی تفاوت معناداری وجود ندارد. اما معناداری مقدار کای اسکوئر بیانگر این است که متولدین روستا و شهر به لحاظ تحرک اجتماعی دروننسلی تفاوت معناداری با هم دارند و متولدین روستا شانس تحرک صعودی شان بالاتر است.
2-4. وضع تأهل و تحرک اجتماعی بیننسلی و دروننسلی
جهت سنجش رابطه بین وضع تاهل و تحرک اجتماعی از آزمون کای اسکوئر استفاده گردید که نتایج در جدول 9 منعکس شدهاند. بررسی نتایج با توجه به مقدار کای اسکوئر بیانگر آن است که متأهلین و مجردین به لحاظ تحرک بیننسلی و دروننسلی تفاوت معناداری با یکدیگر ندارند.
بحث و نتیجهگیری
برخلاف نظامهای پیشین که ویژگیهای انتسابیِ افراد تعیینکننده موقعیتِ آنها بود در جامعه معاصر این امکان برای افراد وجود دارد که بهواسطه تحرک اجتماعی، جایگاه خود را بخشند. اما سئوال اساسی همچنان این است که آیا تحرک اجتماعی واقعا وجود دارد؟ آیا افراد نسبت به نسل پیشین خود، ارتقا مییابند؟ آیا افراد هم نسل و درون یک نسل، امکان ارتقا نسبت به یکدیگر دارند؟ اگرچه، تحقیقات متعددی در ایران انجام شدهاند اما جامعه عشیرهای یاسوج از این جهت کمتر مورد بررسیهای علمی قرار گرفته است. پژوهش حاضر تلاش کرده است، تحرک اجتماعی بیننسلی (فرزند ارشد با پدر) و تحرک اجتماعی دروننسلی (فرزند ارشد و فرزند آخر) را مورد بررسی قرار دهد.
بررسی وضعیت تحرک اجتماعی«بیننسلی» نشان داد، 6/62% فرزندان ارشد دارای تحرک نزولی، 1/6% بدون تحرک، و 3/31% دارای تحرک صعودی بودهاند. این وضعیت در معیار اقتصادی (67% تحرک نزولی، 4/10% بدون تحرک، 6/22% تحرک صعودی)، در معیار تحصیلات (7/68% تحرک صعودی، 9/13% بدون تحرک، 4/17% تحرک نزولی)، در معیار پایگاه شغلی (47% تحرک نزولی، 7/21% بدون تحرک، 3/31% تحرک صعودی) و در معیار منزلت اجتماعی (8/67% تحرک نزولی،1/19% بدون تحرک، 13% تحرکِ صعودی) بودهاند. اما بررسی وضعیت تحرک اجتماعی دروننسلی بیانگر این است که 5/56% فرزندان آخر دارای تحرک نزولی، 6/9% بدون تحرک و 9/33% دارای تحرک بودهاند. این وضعیت در معیار اقتصادی (8/47% تحرک نزولی، 8/27% بدون تحرک، 3/24% تحرک صعودی)، در معیار تحصیلات (33% تحرک نزولی، 7/28% بدون تحرک، 3/38% تحرک صعودی)، در معیار پایگاه شغلی (8/54% تحرک نزولی، 5/16% بدون تحرک، 7/28% تحرک صعودی) و در معیار منزلت اجتماعی(2/52% تحرک نزولی،1/26% بدون تحرک، و 7/21% تحرک صعودی) داشتهاند. با استناد به یافتهها، بخش اعظمِ فرزندان ارشد خانوادهها نسبت به نسلِ پیشین، دارای تحرک اجتماعی نزولی هستند. آنها به لحاظِ اقتصادی و منزلت اجتماعی نسبت به پدران خود جایگاه پایینتری دارند اما به لحاظِ تحصیلات و پایگاه شغلی از وضعیت بالاتری برخوردارند. فرزندان آخر نیز نسبت به فرزندان ارشد دارای تحرک نزولی هستند. آنها نسبت به فرزندان ارشد به لحاظ اقتصادی و منزلت اجتماعی جایگاه نازلتری دارند اما به لحاظ تحصیلات و پایگاه شغلی از جایگاه بالاتری برخوردار میباشند. با این وصف، تحرک اجتماعی بیننسلی و دروننسلی در جامعه عشیرهای یاسوج ظاهرا بیشتر به سراب میماند و با محدودیتهایی جدی مواجه است.
نزولی بودن تحرک اجتماعی بیننسلی و دروننسلی در حوزه اقتصادی، احتمالا ناشی از تورمهای افسارگسیخته است که در سالهای اخیر به رقم اعجاب انگیز 50% نیز رسیده است. تورم بالا به این معناست که آنان که فاقد مالکیتاند، امکان موفقیتشان کمتر میگردد. نزولی بودن تحرک اجتماعی بیننسلی و دروننسلی در حوزه منزلت را باید در تغییراتِ سریع اجتماعی و دگرگونی ارزشها و باورها جستجو نمود (اینگلهارت، 1383). بهطور خاص، در جامعه عشیرهای، سن یک ارزش اجتماعی است و کسانی که از سن و سال بالاتری برخوردارند از اعتبار بیشتری برخوردارند. دلیل احتمالی آن این است که افراد با سن و سال بالاتر دارای تجربههای اجتماعی بیشتری هستند و از این جهت، رای و نظر آنان برای دیگران بیشتر مقبول است. صعودی بودن تحرک اجتماعی بیننسلی و دروننسلی در حوزه تحصیلات، ریشه در گسترش آموزش عالی بهویژه بعد از انقلاب دارد (قائمیزاده و همکاران، 1396؛ رفیعی بلداجی و همکاران، 1399) و این امکان را به نسلهای جدیدتر دادند که تحصیلات خود را ارتقا بخشند. و بالاخره، صعودی بودن تحرک اجتماعی بیننسلی و دروننسلی در حوزه پایگاه شغلی، متأثر از تغییرات سریع اقتصادی در دهههای اخیر و رشد گسترده بخش صنعت و به ویژه، «خدمات» است (Nolan & Lenski, 2009: 215). رشد و گسترش بخشهای صنعت و خدمات باعث گردیدهاند، تنوعات شغلی فوقالعادهای نسبت به گذشته پدید آید. در دهههای قبل بهخصوص در جوامع عشیرهای تنوع مشاغل بسیار محدود بود، اما اکنون مشاغل بهطور گسترده، متنوع و تخصصی شدهاند. این امر باعث شده است نسلهای جدیدتر از شانس بیشتری برای اشتغال متنوع برخوردار باشند.
براساس یافتههای تحلیلی تحقیق، تحرک اجتماعی بیننسلی و دروننسلی برحسب سن دارای تفاوت معناداری است و طی آن فرزندان ارشد با سن بالاتر و فرزندان آخر با سن بالاتر به ترتیب از شانس تحرک اجتماعی بیننسلی و دروننسلی بیشتری نسبت به پدران و فرزندان ارشد برخوردار بودهاند. به لحاظ نظری، این یافته تحقیق، منطقی است. دلیل آن این است که بهطور طبیعی، با افزایش سن، افراد از فرصتهای بیشتری برای کسب زمینهها و شرایط تحرک اجتماعی برخوردار میشوند. با بالا رفتن سن، دستیابی به میزان تحصیلات بالاتر، وضعیت اشتغال بهتر و حتی بهبود شرایط اقتصادی برای افراد فراهم میشود (کوئن، 1399: 321). به لحاظ تجربی، این یافته پژوهش با نتایج پژوهش خسروی و همکاران (1400) در شهروندان بالای 35 سال شیراز همسو نیست. دلیل اساسی این تفاوت، مدلهای متفاوت سنجش در دو پژوهش میباشد.
حسب یافتههای استنباطی تحقیق، تحرک بیننسلی برحسب جنس دارای تفاوت میباشد و طی آن، فرزندان ارشد مذکر از تحرک صعودی بیشتری نسبت به فرزندان ارشد مؤنث، در قیاس با پدران برخوردار بودهاند. اما این امر در تحرک دروننسلی، صادق نیست و فرزندان آخر مذکر یا مونث شانس برابری برای تحرک در قیاس با فرزند ارشد داشتهاند. به لحاظ نظری، شانس بیشتر تحرک اجتماعی برای فرزندان ارشد مذکر نسبت به فرزندان ارشد مؤنث، با توجه به بافت جامعه عشیرهای، معقول است. در جامعه عشیرهای، به دلیل شرایط سخت فعالیتهای کشاورزی و دامداری، همواره و در طول تاریخ، ارزش فرزندان مذکر برای خانوادهها بیشتر بوده است زیرا بهعنوان نیروی کار، عصای دست خانواده بودند. اما عدمِ تفاوتِ فرزندان آخر مذکر و مونث در تحرک اجتماعی نسبت به فرزندان ارشد به این دلیل است که در دوران معاصر امکان تحصیلات دانشگاهی برای دختران بیش از همیشه فراهم شده و علاوه بر آن، فرزندانِ مؤنثِ خانوادهها در مشاغلی وارد شدهاند که در گذشته، برای آنها ناممکن بود.
با استناد به یافتههای تحلیلی تحقیق، تحرک اجتماعی بیننسلی برحسب محل تولد تفاوت معناداری ندارد اما برحسب تحرک اجتماعی دروننسلی، این تفاوت، معنادار است. این امر به این معناست که فرزندان ارشد که در روستا یا شهر متولد شدهاند، تفاوت معناداری در تحرک اجتماعی نسبت به پدر خانواده ندارند. این مهم در مورد فرزندان آخر و فرزندان ارشد نیز صدق نمیکند و فرزندان آخر که در روستا زاده شدهاند تفاوت معناداری در تحرک اجتماعی نسبت به فرزند ارشد خانواده دارند. به لحاظ نظری انتظار میرود افرادی که در شهر متولد شدهاند نسبت به روستازادگان شانس بیشتری برای تحرک اجتماعی بیننسلی و دروننسلی داشته باشند زیرا در شهر امکانات بیشتر و میدان عمل وسیعتری برای کسب موفقیت و ارتقا به پایگاه بالاتر وجود دارد (کوئن، 1399: 321). اما امروزه با تحول سریع فناوری اطلاعات و ارتباطات، نقشِ محل تولد در تعیین جایگاه و پایگاه افراد تقلیل یافته است. این یافته تحقیق به لحاظ تجربی، با نتایج پژوهش هاشمزهی و قدیمی (1399) و سفیری و ایمانی (1385) که نشان دادند، افراد متولد شده در شهر تحرک اجتماعی بیشتری نسبت به افراد متولد روستا دارند، همسو نیست. این تفاوتِ نتایج احتمالا به این دلیل است که شهر یاسوج دربرگیرنده روستاهای فراوانی است و پیوندهای بسیاری بین شهر و روستا وجود دارد. بسیاری از خانوادهها علیرغم اینکه در شهر زندگی میکنند، همچنان پیوندهای عمیق قومی با روستاهایشان دارند.
علاوهبراین، با توجه به یافتههای تحقیق، تحرک اجتماعی بیننسلی و دروننسلی برحسب وضع تاهل تفاوتی ندارد و فرزندان ارشد متأهل و مجرد در تحرک اجتماعی نسبت به پدر خانواده تفاوتی ندارند. همین وضعیت در مورد تحرک دروننسلی نیز وجود دارد و فرزندان آخر متأهل و مجرد در تحرک اجتماعی نسبت به فرزند ارشد خانواده تفاوتی ندارند. به لحاظ نظری، تصور بر این است که تأهل عامل مهمی در تحرک اجتماعی است (کوئن، 1399: 321) چون افراد متأهل از درآمد بیشتری برخوردارند، سختتر در مشاغل خود کار میکنند، و پول بیشتری پسانداز مینمایند (Macionis, 2017: 306). با این حال، افراد متأهل معمولا دارای فرزند هستند و فرزندان نیز کالای مصرفی محسوب میشوند که خانوادهها باید برای آنها هزینههای سنگینی متقبل شوند. امری که باعث میشود افراد متأهل ضرورتا از افراد مجرد جلوتر نباشند. این یافته تحقیق به لحاظ نظری، با نتایج پژوهش خادمیان و بیاتی (1393) و هاشمزهی و قدیمی (1399) در تهران منطبق نیست. البته پژوهش خادمیان و بیاتی (1393) بر بیماران ام اس متمرکز بوده است که طبیعتا افراد متأهل و مجرد میتوانند تفاوتهای مهمی داشته باشند.
تشکر و قدردانی
این مقاله برگرفته از پایاننامه کارشناسیارشد خانم طیبه هادیاصل در رشته جامعهشناسی در دانشگاه یاسوج اسـت. نویسندگان مقاله از نکات اصلاحی داوران پایاننامه و داوران ناشناس مقاله حاضر و نیز کلیه پاسخگویان که در تحقیق مشارکت و همکاری نمودهاند، صمیمانه تشکر و قدردانی مینمایند.
[17]. Duryea
[18]. Chung & Park
[19]. Gil-Hernández
[20]. Blau & Duncan